eitaa logo
آموزش خادمیاران _اصفهان
893 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
50 فایل
کانال آموزش خادمیاری دبیرخانه کانونهای خدمت رضوی استان اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: و دو روی یک سکه         روز دوشنبه، ١۴٠٢/٠۴/٢۶ ✍️ مناسبت روز: در روزهای پایانی ماه ذی‌الحجه و آغاز ایام قرار داریم، لذا از امروز سخن خود را به قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و برخی از سؤالات و شبهات در این زمینه اختصاص می‌دهیم؛ هرگاه موضوع «قیام حسینی» مطرح می‌شود، برخی از مغرضین و همچنین غافلین، بلافاصله آن را در تقابل با «صلح حسنی» قرار می‌دهند؛ لذا یکی از سؤالات پرتکرار در این ایام، این است که چرا امام حسین(ع) راه امام حسن(ع) را نرفتند و با بنی‌امیه صلح نکردند؟ ✅ برای جوابگویی به این سؤال، ابتدا می‌بایست حرکت و رویکرد امام حسن (ع) را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم؛ در تاریخ آمده که پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن مجتبى (ع) بر منبر رفتند و خطبه‌ای غراء ایراد فرمودند و سپس مردم با ایشان به عنوان امام و خلیفه مسلمین بیعت کردند؛ از فرداى آن روز امام، کارگزاران وحکّام خود را در ولایات منصوب نمودند و جاسوسى را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کرده و گردن زدند؛ و به ابن عباس، حاکم خود در بصره نوشتند تا جاسوس دیگرى را که در بصره دستگیر کرده را گردن بزنند؛ و به دنبال آن نامه‌اى با لحن تند به معاویه نوشتند که جاسوس مى‌فرستى و مکر و حیله می‌کنى؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ دارى؛ اگر چنین است، بدان که من آماده‌ام؛ (ارشاد، ج٢، ص۵) این مکاتبات ادامه داشت تا زمانی که به امام حسن (ع) خبر دادند معاویه لشکر فراوانى آماده کرده و به عراق گسیل داشته است؛ پس حضرت به منبر رفتند و مردم را براى مقابله با معاویه ترغیب کردند و پس از مهیا نمودن لشگری بزرگ از کوفه خارج شده و در نخیله اردو زدند و اولین گروه را براى مقابله با لشکر معاویه فرستادند؛ اما معاویه ملعون که می‌دانست در جنگ روبرو مانند جنگ صفین شکست خواهد خورد، باز هم متوسل به تزویر شد، و با دادن رشوه‌های کلان، و وعده و وعيد به فرماندهان لشگر حضرت، و همچنین اعلام جایزه بزرگ دویست هزار درهمی به همراه ازواج یکى از دخترانش برای قتل امام حسن (ع)، مردم سست عنصر کوفی را فریب داد؛ به‌گونه‌ای که طولى نکشید که به امام خبر دادند که فرماندهان لشکریان پیشتاز حضرت به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر را متلاشی نموده‌اند؛ و حتى برخی از آنها به معاویه پیام داد‌ه‌اند: که در صورت تمایل، حاضرند امام حسن (ع) را دست بسته تحویل او دهند؛ لذا حضرت مجتبی (ع) ضمن خطبه‌ای خطاب به لشکریانشان فرمودند: «وای بر شما! سوگند به خدا‍! معاویه به وعده‌هایی که برای کشتن من به شما داده است عمل نمی‌کند و اگر من تسلیم او گردم، هرگز اجازه نمی‌دهد بر اساس دین جدم رفتار نمائید» (بحارالأنوار، ج۴۴، ص٣٣) ✍️ بر این اساس امام حسن (ع) ابتدا در برابر بنی‌امیه قیام کردند اما به دلایلی که برخی از آنها در تاریخ آمده، مجبور به پذیرش صلح‌ با معاویه شدند؛ که در این مجال به برخی از آنها اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ خستگی زیاد کوفیان از جنگ‌ها طولانی و پی‌درپی قبلى، از جمله جمل، صفین و نهروان، و نداشتن آمادگى روحى لازم براى مبارزه‌ مجدد با شامیان؛ 2️⃣ حیله‌گرى و تزویر معاویه و خیانت عناصر سست عنصر در لشگر امام تا جایی که حتی حضرت را ترور و زخمی نمودند؛ 3️⃣ حفظ انسجام امت اسلامی در برابر خطرات بیرونى که جامعه اسلامى آن زمان را تهدید مى‌کرد؛ 4️⃣ آشکار نمودن چهره دروغین و مکار معاویه که خود را به عنوان «خال المؤمنين» و ادامه دهنده راه کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) معرفی کرده بود؛ 5️⃣ حفظ اصل اسلام و ممانعت از خاموش شدن چراغ مکتب اهل‌بیت (ع)؛ 6️⃣ حفظ جان شیعیان باقیمانده؛ و البته دانستن این نکته نیز ضروری است که امام حسین (ع) در تمامی مراحل صلحِ حسنی، همراه و پیرو ولیّ زمان خود بودند و در این صلح‌نامه، از برادر گرامیشان کاملاً تبعیت نمودند و حتی پس از شهادت امام حسن (ع) نیز به مدت ١٠ سال در زمان زنده بودن معاویه و عدم تغییر شرایط همچنان از قیام خودداری نمودند؛ ✍️ «لذا با اندک تأمل در تاریخ و بررسی شرایط ویژه دو برهه‌ی زمانی، به‌راحتی می‌توان دریافت که اگر امام حسین (ع) به جای امام حسن (ع) بودند، قطعاً با معاویه صلح می‌کردند؛ و اگر امام حسن (ع) نیز در موقعیت برادر گرامیشان بودند، حتماً در برابر یزید قیام می‌کردند و بین نظر این دو امام همام در باب صلح و قیام هیچ اختلافی وجود نداشته و اصلاً اگر صلحِ حسنی انجام نمی‌شد و ماهیّت واقعی معاویه و منافقینِ اُمَوی‌، برای مسلمانان آشکار نمی‌گردید، قیام حسینی از نظر مردم، قیام موجّهی نبود و هرگز اهداف بزرگ آن محقق نمی‌گردید.» (برگرفته از کتاب صلح امام حسن (ع)، ترجمه رهبر فرزانه انقلاب) https://eitaa.com/ROOZBARG
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 پادکست مناسبت: ایام پایانی ماه ذی‌الحجه و آغاز ماه محرم الحرام موضوع امروز: و دو روی یک سکه         روز دوشنبه، ١۴٠٢/٠۴/٢۶ https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «، » روز پنجشنبه، ١۴٠٢/٠٧/٢٠ ✍️ مناسبت روز: در سالروز صلح امام حسن مجتبی (ع) قرار داریم، صلح حکیمانه‌ای که باعث حفظ مسلمانان و مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) و روشن شدن چهره‌ی نفاق و تزویر اُمَوی در تاریخ اسلام گردید، لذا سخنِ امروز را به این موضوع اختصاص می‌دهیم و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد آغاز می‌نمائیم؛ هرگاه مسأله «» مطرح می‌شود، برخی از غافلين و همچنین مغرضین، بلافاصله آن را در تقابل با «» قرار می‌دهند؛ اما آنها غافل از یک حقیقت بزرگ هستند که امام حسین(ع)، اطاعت از ولیِّ زمان خود را واجب می‌دانستند و معتقد بودند که پس از پدر بزرگوارشان، امام حسن (ع)، امر امامت و ولایت امت را برعهده دارند، لذا در تمامی مراحل صلحِ حسنی، همراه و پیرو برادر گرامیشان بودند و این پیمان‌نامه، مورد تأیید کامل ایشان نیز بوده است‌؛ علاوه بر این موضوع با اندک تأمل در تاریخ و بررسی شرایط ویژه دو برهه‌ی زمانی، به‌راحتی می‌توان دریافت که اگر امام حسین (ع) به جای امام حسن (ع) بودند، قطعاً با معاویه صلح می‌کردند و اگر امام حسن (ع) نیز در موقعیت برادر گرامیشان بودند، حتماً در برابر یزید قیام می‌کردند؛ لذا بین نظر حسنین (ع) در باب صلح و قیام هیچ اختلافی وجود نداشته و اصولاً اگر صلحِ حسنی انجام نمی‌شد و ماهیّت واقعی منافقینِ اُمَوی‌، برای مسلمانان آشکار نمی‌گردید، قیام حسینی از نظر مردم، قیام موجّهی نبود و هرگز اهداف این حماسه بزرگ، محقق نمی‌شد. 📚 برگرفته از کتاب صلح امام حسن (ع)، ترجمه رهبر فرزانه انقلاب) ❓اما یک سؤال مهم پس از نکات فوق‌الذکر مطرح می‌شود که بالاخره دین اسلام، دینِ «صلح و دوستی» است یا دینِ «قیام و جهاد»؟ ✅ برای جواب به این پرسش، ابتدا باید در معنای کلمه «اسلام» دقت کنیم؛ چراکه ریشه «اسلام» از "سِلم" و "سلام" به معنای صلح و آرامش می‌باشد و خداوند متعال در آیات مختلف در قرآن کریم به اهمیت و اولویت صلح و دوستی اشاره نموده‌ است؛ چنانچه در آیه ٢٠٨ بقره، می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شما است» و حتی نسبت به صلح با دشمنان اسلام نیز در آیه‌ی ۶١ سوره انفال می‌فرماید: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها...»: «اگر دشمنان شما (نیز) خواهان صلح عادلانه بودند، آن را بپذیرید» همچنین در روایات اسلامی نیز بر صلح و دوستی بین مردم، تأکید بسیار شده‌ است، چنانچه امیرالمؤمنین (ع) نهایت سعادت انسان را تلاش برای صلح بین مردم دانسته و فرمودند: «مِنْ كَمالِ السَّعادَةِ السَّعْىُ فى صَلاحِ الْجُمْهورِ»: «كوشش در راه اصلاح عموم مردم از كمال خوشبختى است» (پیام قرآن، ج١٠، ص ٣٧١) ❓اما در اینجا، سؤال دیگری نیز مطرح می‌شود که اگر اسلام، دینِ صلح و دوستی است، پس این همه، آیات، روایات و احکام جهاد، چگونه قابل توجیه است؟! ✅ برای جواب به این سؤال، دقت به این نکته ضروری است که با توجه به اختیار انسان‌ در این دنیا، ممکن است در هر زمان، گروهی از مردم، راه طغیان و سرکشی و ظلم و تعدی به دیگران را برگزینند و به فساد و تباهی در روی زمین بپردازند؛ از این‌رو ضروری است که یک دینِ جامع و کامل، برای رفع همه موانع در مسیر هدایت و سعادت بشریت، برنامه داشته باشد. لذا طبق دستور و منطق اسلام، اگر دشمنان با انعقاد صلح، قابل کنترل و دفع و چه‌بسا هدایت باشند، اصل مسلّم بر مدارا و صلح است؛ اما در برخی مواقع، دشمنان، طغیان‌ و سرکشی می‌کنند، به گونه‌ای که چاره‌ای جز دفاع و استفاده از شدتِ عمل برای مسلمانان باقی نمی‌ماند لذا میتوان گفت که در اسلام، «جهاد» نیز به عنوان اقدامی دفاعی، انسان دوستانه و در راستای گسترش صلح و امنیت تشریع شده و بر این اساس در قرآن کریم در برابر کسانی که با منطق و صلح و دوستی، همراه نشوند، و مسیر هدایت و سعادت بشریت را سد کرده و آگاهانه ظلم وستم نموده و به حقوق دیگران تعرض نمایند، دستور جهاد صادر شده چنانچه خداوند در آیه ٩ سوره تحریم خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: «در برابر کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر ...» ✍️ در نتیجه باید عرض کنیم که اسلام ناب محمدی، دین صلح و دوستی است و این مکتب انسان‌ساز، هرگز با تعدی و تجاوز و جنگ، موافق نیست و دستورات و فرامین جهادی اسلام نیز در راستای دفاع از حقوق مظلومین و گسترش صلح و امنیت جهانی و نفی حاکمیت طاغوت‌ها و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی‌ها است. 📚 برداشتی از کتاب جهاد استاد مطهری https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: و دو روی یک سکه ✍️ مناسبت روز: در روزهای پایانی ماه ذی‌الحجه و آغاز ایام قرار داریم، لذا از امروز سخن خود را به قیام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و برخی از سؤالات و شبهات در این زمینه اختصاص می‌دهیم؛ هرگاه موضوع «قیام حسینی» مطرح می‌شود، برخی از مغرضین و همچنین غافلین، بلافاصله آن را در تقابل با «صلح حسنی» قرار می‌دهند؛ لذا یکی از سؤالات پرتکرار در این ایام، این است که چرا امام حسین(ع) راه امام حسن(ع) را نرفتند و با بنی‌امیه صلح نکردند؟ ✅ برای جوابگویی به این سؤال، ابتدا می‌بایست حرکت و رویکرد امام حسن (ع) را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم؛ در تاریخ آمده که پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع)، امام حسن مجتبى (ع) بر منبر رفتند و خطبه‌ای غراء ایراد فرمودند و سپس مردم با ایشان به عنوان امام و خلیفه مسلمین بیعت کردند؛ از فرداى آن روز امام، کارگزاران وحکّام خود را در ولایات منصوب نمودند و جاسوسى را که از طرف معاویه وارد کوفه شده بود، دستگیر کرده و گردن زدند؛ و به ابن عباس، حاکم خود در بصره نوشتند تا جاسوس دیگرى را که در بصره دستگیر کرده را گردن بزنند؛ و به دنبال آن نامه‌اى با لحن تند به معاویه نوشتند که جاسوس مى‌فرستى و مکر و حیله می‌کنى؟! از قرار معلوم گویا قصد جنگ دارى؛ اگر چنین است، بدان که من آماده‌ام؛ (ارشاد، ج٢، ص۵) این مکاتبات ادامه داشت تا زمانی که به امام حسن (ع) خبر دادند معاویه لشکر فراوانى آماده کرده و به عراق گسیل داشته است؛ پس حضرت به منبر رفتند و مردم را براى مقابله با معاویه ترغیب کردند و پس از مهیا نمودن لشگری بزرگ از کوفه خارج شده و در نخیله اردو زدند و اولین گروه را براى مقابله با لشکر معاویه فرستادند؛ اما معاویه ملعون که می‌دانست در جنگ روبرو مانند جنگ صفین شکست خواهد خورد، باز هم متوسل به تزویر شد، و با دادن رشوه‌های کلان، و وعده و وعيد به فرماندهان لشگر حضرت، و همچنین اعلام جایزه بزرگ دویست هزار درهمی به همراه ازواج یکى از دخترانش برای قتل امام حسن (ع)، مردم سست عنصر کوفی را فریب داد؛ به‌گونه‌ای که طولى نکشید که به امام خبر دادند که فرماندهان لشکریان پیشتاز حضرت به معاویه پیوسته و شیرازه لشکر را متلاشی نموده‌اند؛ و حتى برخی از آنها به معاویه پیام داد‌ه‌اند: که در صورت تمایل، حاضرند امام حسن (ع) را دست بسته تحویل او دهند؛ لذا حضرت مجتبی (ع) ضمن خطبه‌ای خطاب به لشکریانشان فرمودند: «وای بر شما! سوگند به خدا‍! معاویه به وعده‌هایی که برای کشتن من به شما داده است عمل نمی‌کند و اگر من تسلیم او گردم، هرگز اجازه نمی‌دهد بر اساس دین جدم رفتار نمائید» (بحارالأنوار، ج۴۴، ص٣٣) ✍️ بر این اساس امام حسن (ع) ابتدا در برابر بنی‌امیه قیام کردند اما به دلایلی که برخی از آنها در تاریخ آمده، مجبور به پذیرش صلح‌ با معاویه شدند؛ که در این مجال به برخی از آنها اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ خستگی زیاد کوفیان از جنگ‌ها طولانی و پی‌درپی قبلى، از جمله جمل، صفین و نهروان، و نداشتن آمادگى روحى لازم براى مبارزه‌ مجدد با شامیان؛ 2️⃣ حیله‌گرى و تزویر معاویه و خیانت عناصر سست عنصر در لشگر امام تا جایی که حتی حضرت را ترور و زخمی نمودند؛ 3️⃣ حفظ انسجام امت اسلامی در برابر خطرات بیرونى که جامعه اسلامى آن زمان را تهدید مى‌کرد؛ 4️⃣ آشکار نمودن چهره دروغین و مکار معاویه که خود را به عنوان «خال المؤمنين» و ادامه دهنده راه کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) معرفی کرده بود؛ 5️⃣ حفظ اصل اسلام و ممانعت از خاموش شدن چراغ مکتب اهل‌بیت (ع)؛ 6️⃣ حفظ جان شیعیان باقیمانده؛ و البته دانستن این نکته نیز ضروری است که امام حسین (ع) در تمامی مراحل صلحِ حسنی، همراه و پیرو ولیّ زمان خود بودند و در این صلح‌نامه، از برادر گرامیشان کاملاً تبعیت نمودند و حتی پس از شهادت امام حسن (ع) نیز به مدت ١٠ سال در زمان زنده بودن معاویه و عدم تغییر شرایط همچنان از قیام خودداری نمودند؛ ✍️ «لذا با اندک تأمل در تاریخ و بررسی شرایط ویژه دو برهه‌ی زمانی، به‌راحتی می‌توان دریافت که اگر امام حسین (ع) به جای امام حسن (ع) بودند، قطعاً با معاویه صلح می‌کردند؛ و اگر امام حسن (ع) نیز در موقعیت برادر گرامیشان بودند، حتماً در برابر یزید قیام می‌کردند و بین نظر این دو امام همام در باب صلح و قیام هیچ اختلافی وجود نداشته و اصلاً اگر صلحِ حسنی انجام نمی‌شد و ماهیّت واقعی معاویه و منافقینِ اُمَوی‌، برای مسلمانان آشکار نمی‌گردید، قیام حسینی از نظر مردم، قیام موجّهی نبود و هرگز اهداف بزرگ آن محقق نمی‌گردید.» (برگرفته از کتاب صلح امام حسن (ع)، ترجمه رهبر فرزانه انقلاب) https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «چرایی عدم حضور ایرانیان در » ✍️ مناسبت روز: امروز پنجمین روز از ماه الحرام است و بر اساس نظر برخی از مورخان در این روز «شَبَث بن رِبعِی» به دستور عبیدالله بن زیاد ملعون با چهار هزار نیروی سواره وارد کربلا شد؛ او یکی از شخصیت‌های بسیار بی‌ثبات در تاریخ اسلام است که بارها به لشگر خیر و دوباره به لشگر شرّ پیوسته و در واقعه کربلا نیز ابتدا به امام حسین (ع) نامه نوشته و از حضرت دعوت نموده، اما با تسلط ابن‌زیاد بر کوفه بار دیگر تغییر موضع داده و در روز عاشورا فرماندهی نیروهای پیاده سپاه عمر بن سعد را بر عهده داشت؛ همچنین در‬ روز‬ پنجم محرم، عبیداللّه‏ بن زیاد دستور داد تا ۵۰۰ نفر به فرماندهی «زجر بن قیس» بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد همراهی امام حسین‌(ع) را داشت به قتل برسانند؛ «زجر» نیز ابتدا از یاران حضرت علی‌(ع) در جنگ‌های جمل و صفین بود اما پس از شهادت آن حضرت، به معاویه پیوست؛ او در واقعه کربلا، رئیس پاسبانان کوفه بود و پس از آن جنایت بزرگ، سرهای شهدا را به همراه اسیران کربلا از کوفه به شام نزد یزید بن معاویه برد؛ لذا در آغاز سخن، پایداری در راه حق و عاقبت به خیری را از خداوند منان درخواست می‌نمائیم‌؛ ✍️ اما در سخن امروز نیز همانند روزهای گذشته محرم به یکی دیگر از شبهات قیام حسینی می‌پردازیم؛ ❓از جمله سؤالاتی که در رابطه با حماسه حسینی مطرح شده، این است که چرا حتی یک نفر از ايرانيان که ادعای پیروی از مکتب اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) را دارند، در قیام حسینی حضور نداشته و از یاری حضرت خودداری نموده‌اند؟ ✅ ابتدا باید عرض کنیم که اگر چه در تاریخ کربلا به تصریح از ایرانیان نام برده نشده که مثلاً بگویند این افراد ایرانی در سپاه امام حسین‌ (ع) حضور داشته‌اند، اما برخی از مورخین اشاره به حضور تعدادی از «موالیان» در بین اصحاب امام حسین (ع) در کربلا نموده‌اند که این «موالیان» از افراد غیر عرب بوده‌اند که به یکی از تیره‌ها و قبایل بزرگ عرب پیوند خورده بودند، لذا برخی، این مولیان را ایرانی‌ دانسته‌اند، منتها سند و مدرک معتبری برای اثبات آن ارائه نکرده‌اند؛ افرادی همچون: اسلم بن عمرو، رافع بن عبدالله، زاهر بن عمرو کندی، نصر بن ابی‌نیزر، فیروزان و... (اعیان الشیعة، ج‌۳، ص۴۱ و ۴۲ و ٣٠٣ و...) ✍️ اما در پاسخ به این شبهه، نکته مهم این است که بدانیم تصوری که امروز از «ایران» و «ایرانی» وجود دارد با آن دوره کاملاً متفاوت است و در آن زمان اصلاً چیزی به عنوان شیعیان ایرانی امروز، وجود نداشته‌ است! ایران در آن سال‌ها پس از جنگ و لشگرکشی اعراب و شکست سخت از آنها، تحت سلطه شدید اعراب قرار گرفته بودند و به جز شمار بسیار اندک، هنوز مشرف به اسلام نشده بودند و به همین دلیل به اعراب، جزیه پرداخت می‌کردند؛ و البته همان جمعیت اندک مسلمان شده نیز با عقاید اهل‌سنت مسلمان شده و در بین اعراب به‌عنوان شهروندان درجه دو و سه بوده‌اند تا جایی که حتی سال‌ها بعد از عاشورا و در شورش‌ بر علیه امویان نیز هنوز ایرانیان به عنوان سرباز پیاده نظام قبایل عربی در خراسان فعالیت می‌کردند و هویت اقدام سیاسی و اجتماعی مستقل نداشتند؛ لذا طبعاً انتظار برای حضور ایرانیان شیعه در ماجرای کربلا در سال ۶١ هجری قمری، انتظار بسیار نابجایی می‌باشد؛ البته در تاریخ آمده که بعد از واقعه کربلا، عده‌ای از ایرانیان که در نزدیکی آن مناطق بوده‌اند و از مظلومیت امام حسین (ع) و جنایات یزید اطلاع یافتند، در قیام مختار ثقفی (ره) برای خونخواهی از شهدای کربلا، حضور و نقش مؤثری داشتند تا آنجا که فزونی آنان در لشکر مختار و ابراهیم بن مالک اشتر و توجه این دو فرمانده به ایشان، به حدی بود که خشم اشراف عرب کوفه را برمی‌انگیخت.[دایرة ‌المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۵۳۲] این وضع، ادامه داشت تا این‌که در زمان قیام زید بن علی نیز بیشتر موالی عراق، ایرانیان ری، جرجان و خراسان نیز تحت تأثیر قیام وی قرار گرفتند.[همان، ص۵۳۳] در پایان این مبحث باید بدانیم که ایرانیان پس از سقوط بنی‌امیه به تدریج هویت مجدد خود را بدست آوردند و از آن دوران تمایل خود را به انقلاب حسینی به طور جدی نشان دادند؛ تا جایی که در عصر تیموریان، ده‌ها کتاب توسط اهل سنت ایران درباره قیام کربلا و حضرت سیدالشهداء (ع) نوشته شده و از همان دوره نیز کم‌کم به مکتب اهل‌بیت (ع) و مذهب تشیع متمایل شدند و مجالس عزاداری اباعبدالله در بین آن‌ها شکل گرفت‌؛ و این روند تا سال ٩٠٧ قمری ادامه داشت تا بالاخره حکومت مرکزی ایران به دست شیعیان در دوران صفویه افتاد و تا امروز پیش رفت که ایران اسلامی دارای بزرگترین مجالس حسینی در جهان است. https://eitaa.com/ROOZBARG
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: « ؛ و و » ✍️ مناسبت روز: در ایام در لبنان و شهادت عالم مجاهد (ره) قرار داریم، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این مجاهد نستوه آغاز می‌نمائیم؛ ✍️ ٢۶ ربیع‌الاول در تقویم به‌عنوان سالروز صلح امام حسن (ع) ثبت گردیده، صلح حکیمانه‌ای که باعث حفظ اسلام و مسلمانان و روشن شدن چهره‌ی نفاق و تزویر اُمَوی در تاریخ گردید؛ هرگاه مسأله «» مطرح می‌شود، برخی از جاهلین و همچنین مغرضین، بلافاصله آن را در تقابل با «» قرار می‌دهند؛ اما آنها غافل از یک حقیقت بزرگ هستند که امام حسین(ع)، اطاعت از ولیِّ زمان خود را واجب می‌دانستند و در تمامی مراحل صلحِ حسنی، همراه و پیرو برادر گرامیشان بودند و این پیمان‌نامه، مورد تأیید کامل ایشان نیز بوده است‌؛ علاوه بر این موضوع با اندک تأمل در تاریخ و بررسی شرایط ویژه دو برهه‌ی زمانی، به‌راحتی می‌توان دریافت که اگر امام حسین (ع) به جای امام حسن (ع) بودند، قطعاً با معاویه صلح می‌کردند و اگر امام حسن (ع) نیز در موقعیت برادر گرامیشان بودند، حتماً در برابر یزید قیام می‌کردند؛ لذا بین نظر حسنین (ع) در باب صلح و قیام هیچ اختلافی وجود نداشته و اصولاً اگر صلحِ حسنی انجام نمی‌شد و ماهیّت واقعی منافقینِ اُمَوی‌، برای مسلمانان آشکار نمی‌گردید، قیام حسینی از نظر مردم، قیام موجّهی نبود و هرگز اهداف این حماسه بزرگ، محقق نمی‌شد. 📚 برگرفته از کتاب صلح امام حسن (ع)، ترجمه رهبر فرزانه انقلاب) ❓اما یک سؤال مهم پس از نکات فوق‌الذکر مطرح می‌شود که بالاخره دین اسلام، دینِ «صلح و دوستی» است یا دینِ «قیام و جهاد»؟ ✅ برای جواب به این پرسش، ابتدا باید در معنای کلمه «اسلام» دقت کنیم؛ چراکه ریشه «اسلام» از "سِلم" و "سلام" به معنای صلح و آرامش می‌باشد و خداوند متعال در آیات مختلف در قرآن کریم به اهمیت و اولویت صلح و دوستی اشاره نموده‌ است؛ چنانچه در آیه ٢٠٨ بقره، می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ»: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، همگی در صلح و آشتی در آیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شما است» و حتی نسبت به صلح با دشمنان اسلام نیز در آیه‌ی ۶١ سوره انفال می‌فرماید: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها...»: «اگر دشمنان شما (نیز) خواهان صلح عادلانه بودند، آن را بپذیرید» همچنین در روایات اسلامی نیز بر صلح و دوستی بین مردم، تأکید بسیار شده‌ است، چنانچه امیرالمؤمنین (ع) نهایت سعادت انسان را تلاش برای صلح بین مردم دانسته و فرمودند: «مِنْ كَمالِ السَّعادَةِ السَّعْىُ فى صَلاحِ الْجُمْهورِ»: «كوشش در راه اصلاح عموم مردم از كمال خوشبختى است» (پیام قرآن، ج١٠، ص ٣٧١) ❓اما در اینجا، سؤال دیگری نیز مطرح می‌شود که اگر اسلام، دینِ صلح و دوستی است، پس این همه، آیات، روایات و احکام جهاد، چگونه قابل توجیه است؟! ✅ برای جواب به این سؤال، دقت به این نکته ضروری است که با توجه به اختیار انسان‌ در این دنیا، ممکن است در هر زمان، گروهی از مردم، راه طغیان و سرکشی و ظلم و تعدی به دیگران را برگزینند و به فساد و تباهی در روی زمین بپردازند؛ از این‌رو ضروری است که یک دینِ جامع و کامل، برای رفع همه موانع در مسیر هدایت و سعادت بشریت، برنامه داشته باشد. لذا طبق دستور و منطق اسلام، اگر دشمنان با انعقاد صلح، قابل کنترل و دفع و چه‌بسا هدایت باشند، اصل مسلّم بر مدارا و صلح است؛ اما در برخی مواقع، دشمنان، طغیان‌ و سرکشی می‌کنند، به گونه‌ای که چاره‌ای جز دفاع و استفاده از شدتِ عمل برای مسلمانان باقی نمی‌ماند لذا میتوان گفت که در اسلام، «جهاد» نیز به عنوان اقدامی دفاعی، انسان دوستانه و در راستای گسترش صلح و امنیت تشریع شده و بر این اساس در قرآن کریم در برابر کسانی که با منطق و صلح و دوستی، همراه نشوند، و مسیر هدایت و سعادت بشریت را سد کرده و آگاهانه ظلم وستم نموده و به حقوق دیگران تعرض نمایند، دستور جهاد صادر شده چنانچه خداوند در آیه ٩ سوره تحریم خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: «در برابر کافران و منافقان جهاد کن و بر آنها سخت بگیر ...» ✍️ در نتیجه باید عرض کنیم که اسلام ناب محمدی، دین صلح و دوستی است و این مکتب انسان‌ساز، هرگز با تعدی و تجاوز و جنگ، موافق نیست و دستورات و فرامین جهادی اسلام نیز در راستای دفاع از حقوق مظلومین و گسترش صلح و امنیت جهانی و نفی حاکمیت طاغوت‌ها و مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی‌ها است. 📚 برداشتی از کتاب جهاد استاد مطهری https://eitaa.com/ROOZBARG