🏴زمینه سوزناک شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
#بانوای :کربلایی جوادمقدم
🏴بند اول
با دلی خسته،کنج ویرونه
دختری داره با اشک و ناله میخونه
دیگه از این زمونه سیرم
سه سالمه ولی چه پیرم
قول دادی تنهام نمیزاری
اگه نیای بی تومیمیرم
ابتا یاحسین
نفس نمونده توی سینم
بیا که روتو باز ببینم
دنیارو بی تومن نمیخوام
دق میکنم تو رو نبینم
ابتا یاحسین
من الذی ایتمنی
🏴بند دوم
روی دامانم،شد قمر پیدا
فرش راهش میکنم من این دل شیدا
تمومه نقشه هام بر آبه
محاسنت به خون خضابه
لبام ترک خورده بابایی
بوسیدنت برام عذابه
ابتا یاحسین
تورو به روی نیزه دیدم
پشت سرت خیلی دویدم
چشمای خونین تو واکن
شبیه مادرت خمیدم
ابتا یاحسین
من الذی ایتمنی
🏴بند سوم
بعد تو بابا،خیر ندیدم من
با صدای حرمله از خواب پریدم من
تو معبرا راهمو بستن
دیدم که کعب نی به دستن
هم لگد و سیلی باباجون
زدن سر منو شکستن
ابتا یاحسین
خسته شدم توی بیابون
تازیونه خوردم فراوون
مدیون عمه ام باباجون
عمه نبود داده بودم جون
ابتا یاحسین
من الذی ایتمنی
🏴🏴
🚩هیئت بین الحرمین طهران
شاعر:کربلایی امیرحسین سلطانی
فایل صوتی 👇👇👇
•اصول مداحی•:
#مصائب_شام
🏴🏴🏴
خنده بر پاره گریبانی مان می کردند
خنده بر بی سر و سامانی مان می کردند
پشت دروازه ی ساعات معطل بودیم
خوب آماده ی مهمانی مان می کردند
از سر کوچه ی بی عاطفه تا ویرانه
سنگ را راهی پیشانی مان می کردند
هر چه ما آیه و قرآن و دعا می خواندیم
بیشتر شک به مسلمانی مان می کردند
شرم دارم که بگویم به چه شکلی ما را
وارد بزم طرب خوانی مان می کردند
بدترین خاطره آن بود که در آن مدت
مردم روم نگهبانی مان می کردند
هیچ جا امن تر از نیزه ی عباس نبود
تا نظر بر دل حیرانی مان می کردند
#شاعر:
علی_اکبر_لطیفیان
⬛️واحد/حضرت رقیه (س)
⬛️ هیئت یافاطمه الزهرا سلام الله علیها بابل
🏴🏴🏴
سرِ منو نشون نده
سرِ خودت چی اومده
خوشی به ما نیومده
به صورتت کی چنگ زده؟
به پیشونیت کی سنگ زده؟
خوشی به ما نیومده۲
سر بُریدهتم رسید، ای وای بابا
رگ گلوتو کی برید، ای وای بابا
اونی که تا اینجا سرت رو آورده
کاش به موهات دست میکشید، ای وای بابا
دست کیا سپردنت ، تنور خولی بردنت
شکر خدا که آخرش ، پیش خودم آوردنت
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کن
—------------------------------
حالوروزم خیلی بَده
درد دل من بیحده
خوشی به ما نیومده۲
اشک چشام در اومده
حوصلهمم سر اومده
خوشی به ما نیومده۲
میای باهم بازی کنیم، بابا جونم
روی همو نازی کنیم، بابا جونم
نمیتونه دل بکَنه عمه از من
باید اونو راضی کنیم، بابا جونم
ای شمع من، چراغ من ؛ مرهم درد و داغ من
بیا بریم تا اینکه زجر - نیومده سراغ من
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم»
—------------------------------
کی به گلوت خنجر زده
به سر و روت خنجر زده
خوشی به ما نیومده۲
هر کی منو زد بد زده
پهلومو با لگد زده
خوشی به ما نیومده۲
هنوز داره از دهنم خون میریزه
از صورتم رو دامنم خون میریزه
شبیه مادرت شدم با این زخما
از گوشهی پیراهنم خون میریزه
گفتم سرم شکست زدن، با مشت و پشت دست زدن
زیر چشام سیاه شده، اینو مردای مست زدن
«بار سفر رو جمع کنم ، زحمتو باید کم کنم»
#شاعر:
محمد_اسداللهی
سبک نوحه 👇👇👇
🎤روضه_ویژۀ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها و اسارت خاندان آل الله
🏴 بانوای :حاج سیدمهدی میرداماد
🏴🏴🏴
جگرم سوخته،صدام شرر داره
*دیدی جیگر بسوزه ناله اثر میکنه،یه بابا می گفت: همه می ریختن به هم...یه بابا می گفت:در و دیوار گریه می کرد....*
جگرم سوخته،صدام شرر داره
یا حسین گفتنِ من اثر داره
باید این بُزدلای شام بدونن
نوه ی ابوتراب جگر داره
*بابا! هر چی زدن گفتم:فقط بابامو می خوام..گفت: می خوای نزنیمت نگو:بابا...گفتم:دوباره بابا...*
سر تا پا شبیه باغِ لاله ام
نیمه شب گُر می گیرم با ناله ام
فاطمه شدن به سن و سال که نیست
من خودم یه زهرایِ سه ساله ام
چی میشه بیای و بهترم کنی
فکری واسه چشما ترم کنی
من میخوام بازم رو زانوت بشینم
من میخوام خودت چادر سرم کنی
باباجون! مثه تو دنیا نداره
تو دلم جز تو کسی جا نداره
دخترا منو به هم نشون میدن
میگن این دخترِ بابا نداره
تو رو هی می بوسیدم یادش بخیر
رویِ پات می خوابیدم یادش بخیر
واسه من قصه می گفتی یادتِ
خوابای خوب می دیدم یادش بخیر
بعدِ تو دستای بسته رو دیدم
وَرَمِ پاهایِ خسته رو دیدم
از روی ناقه زمین که افتادم
مادرِ پهلو شکسته رو دیدم
میخونم با این لبایِ پر زخون
زیرِ لب اِنّا اِلیه راجعون
نباید محتضر رو تنها گذاشت
این شبِ آخری رو پیشم بمون
تو بخوای بازم کبوترم بابا
با پرِ شکسته می پرم بابا
به زیر دست و پا افتادم ولی
روسری نیوفتاد از سرم بابا
دلا رو با روضه بی قرار کنم
همه رو به داغِ تو دچار کنم
نون و خرما جلو پام پرت می کنند
چند روزِ گرسنه ام چیکار کنم
دَمِ دروازه همین که رسیدم
چیزی جز بی احترامی ندیدم
تو شلوغی وسطِ نامحرما
صدای آهِ عموم رو شنیدم
از نگاهِ تند و تیز بدم میاد
تویِ شام از همه چیز بدم میاد
مجلسِ شراب منو ریخته به هم
خیلی از اسمِ کنیز بدم میاد
*یه جوری نگام کرد،عمه ام منو زیر چادرِ خودش پنهان کرد....
تو خرابه سر رو بغل کرد،خوب به سر نگاه کرد،اول میخواست از خودش بگه،هزار تا حرف آماده کرده بود،میخواست گِله کنه، تا نگاش به سر افتاد، دردای خودش یادش رفت،اول از همه نگاش افتاد به محاسنِ بابا،دختر دارها میدونند،دختر رو صورت باباش حساسِ "مَنْ ذَا الَّذی خَضَبكَ بِدِمائكَ؟"...
سر ابی عبدالله دو سه تا منزل قبل از شام ؛قبل از خرابه،رسید به یه منزلی ،دِیرِ راهب،روضه اش مفصلِ،اما تاریخ رو ورق بزنی می بینی تو دیر راهب،اون راهب نصرانی سر امام رو با گلاب شست،همه ی سر رو شست،خون ها رو از رو محاسن پاک کرد،سر تمیز،شستشو شده،معطر،اما توی خرابه وقتی سر رو دستِ دختر دادن،پر از خون بود،من از امام زمان عذر می خوام،روضه رو خود امام زمان خونده….حضرت میخواد سلام بده: “أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ” سلام بر آن دندانِ چوب خورده... چیکار کردن با صورت؟ چیکار کردن که محاسن غرقِ خونِ؟ امام زمان میگه: "الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" یه نگاه کرد دید یه دندون سالم برا باباش نذاشتن،لبا ترک ترک و پاره است،امام زمان میگه:چوب رو نمی زد،"الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ" یعنی سلام به اون آقایی، که چوب رو می کوبیدن رو دندوناش...اینقدر رقیه هم تو صورت خودش زد،سر افتاد؛دخترم افتاد...
مرحوم ربانیِ خلخالی در کتاب ستاره ی درخشان شام داره: بی بی زینب وقتی برگشت مدینه،روضه خونی گرفت،همه زن های مدینه رو بی بی جمع کرد،خودش شروع کرد روضه خوندن،از گودال گفت،از عباس گفت،از شیرخواره گفت،نوشتن همه حرفاش رو که زد،یه مرتبه دیدن زینب آروم گرفت،ساکت شد،دقایقی سکوت کرد،یه آه کشید،یه مرتبه زیر لب گفت:" "فَأمّا رُقَیه"...
یکی از بزرگان و علماء نقل میکنه:میگه: در عالم مکاشفه یکی از بزرگان،میگه:خانوم زینب رو دیده بود درشمایلی از نور،گفته بود: خانوم جان! این همه روضه،از کربلا تا شام،کجا شما پیر شدید؟کجا سخت گذشت؟ خانوم فرموده بود: همه روضه ها یه طرف،یه جا خیلی سخت گذشت،پیر شدم،اومدم گوشه ی خرابه دیدم سر داداشم یه طرف رو خاک،امانتِ داداشم یه طرف رو خاکِ،کدوم رو بغل کنم،سرِ حسین رو بغل کنم،دخترش داره جون میده...حسین...
فایل صوتی 👇👇👇
#زمزمه و روضه _ شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها
#بانوای :حاج میثم مطیعی
🏴🏴🏴
دلم از خرابه دیگه خون امشب
مزاحم شدم من برا عمه زینب
می سوزم تو این تب ...
صورت من کبوده و زرده
حرف دلم گلایه و درده
یه دختر شامی رو دیدم که
روسریِ منو سرش کرده ...
یه دنیا درد دل دارم بابا
از اون شبِ سردِ تویِ صحرا
موی سرم سپیده و قدم
شبیه مادرت شدم بابا
( آه بابا .. آه بابا .. )
دعا کن بمیرم برم از خرابه
برای همیشه سه سالت بخوابه
که موندن عذابه ...
دوری تو طاقتمو برده
دیر برسی دختر تو مرده
تموم راه شام و بازارو
عمه به جای من کتک خورده
تو این خرابه نفسم تنگه
چرا رو لبهات اثر سنگه
راستی تو بازار حراجی ها
دیدم سرِ خاتَمِ تو جنگه ...
( آه بابا .. آه بابا .. )
یکی نیست بپرسه گناهم چی بوده؟
چی بوده که رنگم پریده کبوده
تو آتیش و دوده ...
نگفتی که سه ساله جون میده
واسه تصدق یکی نون میده
خسته شدم بسکه تو این بازار
یکی همش ما رو نشون میده
جایِ طناب مونده رو گردنها
حتی حیا نکردن از زنها
از رویِ ناقه افتادم گفتم
الهی هیچ زنی نشه تنها
( آه بابا .. آه بابا .. )
#شاعر :
سید جواد پرئی
فایل صوتی 👇👇👇
#سینه_زنی_شور
#مهر_۹۷
#حسین_طاهری
🏴🏴🏴
هر سال همین روزا
دلشوره می گیرم
آقا نگرانم باز
اگه نیام می میرم
آخه دلت میاد
همه بیان حرم زیارتت جا بمونم
آخه دلت میاد
که رفیقام برن غریب و تنها بمونم
آخه دلت میاد
مونده ، میون سینه بغض و آهم
دلتنگ موکبای بین راهم
آره درسته خیلی رو سیاهم
آقا من عاشقم چیه گناهم
نیام … حرم دق می کنم
خیلی خاطره دارم
از راه حرم آقا
خیلی به تو مدیونم
سایه ت به سرم آقا
آخه دلت میاد
منی که سینه می زنم دلم رو بشکنی
آخه دلت میاد
تو که خودت می دونی کل هستی منی
آخه دلت میاد
حالا ، منم و خاطراتِ با تو
حالا ، منم و این دل شکستم
خیلی ، خرابه حال و روزگارم
آقا ، از این زمونه خیلی خسته م
نیام ، حرم دق می کنم
اینجا نفسم تنگه
وای از دل وا مونده
امسال منم و دوری
وای از دل جامونده
آخه دلت میاد
که شب اربعین یه گوشه دق کرده باشم
نگو دلت میاد
که منِ رو سیاه ازت یه روزم جدا شم
نگو دلت میاد
تنگه ، دلم برا هوای صحنت
واسم ، زیارتت همیشه رویاس
کاشکی ، دوباره قسمت دلم شه
گریه ، با رفیقام توو کف العباس
سبک نوحه 👇👇👇
🔹روضه_ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام
🔹بانوای :سید مهدی میرداماد
🏴🏴🏴
طاقت نداشتم بشود روضه بازتر
بسم الله ....
منم روضه ام همین باشه به اون شاعر و روضه خون مادر ما فرمود:چرا برای حسنم شعر نمیگی،وصال،مگه حسن پسر من نیست؟!! چرا براش روضه نمیخونی،
یه جوری گریه کنیم امروز که این خانم که پرونده این دو ماه ما دستشه دلش به دست بیاد،بگه آفرین شما همه گریه کن های حسنمید، نگه بچم غریب مدینه گریه کن نداره ...
تنها جنازه ای که روز برداشتند جنازه این آقا بود،تو این پنج تن آل عبا؛پیغمبر و شبانه امیرالمؤمنین و شبانه مادر ما زهرا رو شبانه،یه امام حسن و روز برداشتن امان امان ......"
رسیدن کنار قبر پیغمبر،صدا زد نمیزارم اینجا دفن کنید،این بدن و ببرید"حالا همه ایستادن ابی عبدالله،قمر بنی هاشم، (فقط خواهش میکنم تو این روضه حواست به عباس باشها،اگه خیلی کار داری میگما) عباس دست به شمشیر بزد ابی عبدالله دستشو گرفت رو کرد گفت: یه روزی سوار شتر میشی،میای به جنگ ولی خدا،نکنه میخوای یه روز سوار فیل بشی بیای به جنگ خدا،با برادرم چیکار داری میخوام کنار قبر جدم دفنش کنم
صداشو بلند کرد گفت ایستادید داره به من جسارت میکنه،تاریخ و برات بگم صدای ناله ات نمیتونه تو سینه بمونه"
نوشتن چهل نفر تیر انداز دورش حلقه زدن ...." همه تابوت و هدف گرفتن ...." کاری کردن بدن دوباره غرق خون شد ..." آخ،آخ حضرت به قمر بنی هاشم فرمود راضی نیستم نوک شمشیری به هم بخوره،خونی جاری بشه این بغض گلوی حسین و فشار داد؛عباسم بیا بریم،بیا بریم بدن داداشمو کنار بقیع دفن کنیم ..."
بعضی ها نوشتن رفتن دوباره غسل دادن دوباره کفن کردن،چون کفن پاره پاره شد ... بدن و دفن کردن برگشتن،نگاه کردن دیدن زینب دم در ایستاده ...." مضطرب و نگرانه،تا نگاش به برادراش افتا دید همه سرو رو خاکی و آشفته، اومد جلو دید عباس داره بلند بلند گریه میکنه ...." پسر ام البنین و بغل کرد .... برادر،چی شده داداش ؟!! وقتی میرفتی
اینجوری نبودی چی شده برگشتن حالت منقلبه ؟!! صدا زد زینب ، چهل تا تیر انداز بدن داداشم رو تیر باران کردن، کاشکی این تیرها به من میخورد زینب ،
من بایستم ببینم چهل تا تیر انداز بدن و تیر باران کنن،کاش من و تیر باران می کردن ...." میخوام بگم دعاش مستجاب شد عباس ....."
نه چهل نفر ،چهار هزار نفر ،جوری عباس و زدن .........
ای حسین ....... جان ..........
فایل صوتی 👇👇👇
#سینه زنی سنگین _ویژۀ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام
#بانوای : حاج مهدی رسولی
🏴🏴🏴
تو بیکران آسمونی بالاتر از فهم زمینی
(حالا دیگه همه میدونن آقا معز المومنینی)2
بمیرم من که محرم بجز غم نداری
بمیرم من رو زخمات یه مرحم نداری
بمیرم که توی خونه محرم نداری ...
صحن چشام شده پر از ستاره
باز میخونم با دل پاره پاره
سینه زنا (حسن حرم ندار)3
آه و واویلا غریب زهرا ...
قربون اون که تو رواقش خاکی میشه بار کبوتر
همه میگن حسین غریبه حسن شده از حسین غریبتر
غریب اون که قبرش یه زائر ندار
غریب اون که حتی مجاور ندار
غریب اون که غم از مزارش میبار ...
از آسمون اشکِ عزا می باره
زهرا میگه با دلِ پاره پاره
سینه زنا (حسن حرم ندار)3
آه و واویلا غریب زهرا ...
داره تو رو میکشه کم کم بغضی که داری توی سینه
(نمیره از خاطرت آقا جسارتِ اهل مدینه)2
چی دیدی که یه شبه موهات سفید شد
دلت دیگه از این دنیا نا امید شد
همه میگن حسن تو کوچه شهید شد ..
ای وای موندن اثر ندار
برا مرغی که بال و پر ندار
از درد تو ببین خبر ندار
آه و واویلا غریب زهرا ...
فایل صوتی 👇👇👇
🎤:روضه_ هفتم صفر شهادت کریم آل الله امام حسن مجتبی علیه السلام
🏴🏴🏴
الان بقیع یه دونه زائر نداره ... الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده .. همۀ مفاتیحُ زیر و رو کنی امام حسن یه زیارت نامه نداره که اگه یه وقت بقیع رفتی بتونی برا امام حسن زیارتنامه بخوانی ..
خیلی امام حسن مظلومِ ... الان اگه بری حرم حضرت عبدالعظیم میگن شش پشتش به امام حسن میرسه الان چقدر زائر داره .. چقد اونجا زیارتنامه میخونن .. شبا بری اصلاً این حرم غرقِ نورِ .. اما شب بری بقیع یه شمع بالا قبرِ امام حسن روشن نیست .. روز بری یه سایبان ندارد .. یه زائر به اون سلام نمی کند ...
جوونا ، خانما ، آقایون هر جا هم برید واعظا ، مداحا میگن حسین غریبه ... اما همین الان شما کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ؟.. چند روز دیگه اربعین میشه ، ببینید یه برادر بیست میلیون زائر داره یه برادر یه دونه زائر نداره ... این آقا این همه زائر داره . این همه عاشق داره .. اما بقیع یه نفر نیست یه سلام به حسن ابن علی بده ... این امام حسین این همه زائر داره .. این بارگاهِ عظیم رو داره ..
یه زنی خدا بهش داده بود مثه رباب ... همین اربعین که اومد کربلابعضی ها میگن یک سال کربلا موند ... از امام زین العابدین اجازه گرفت گفت من برام همسرم عزاداری نکردم ، اشک نریختم .. من از مادرش فاطمه خجالت می کشم ، اجازه بدید من یه سال اینجا بمونم سوگ نگه دارم ، عزاداری کنم .. میگن انقد میومد زیرِ آفتاب ناله میرد و گریه می کرد ، تمامِ صورتش پوست انداخته بود ... بنی اسد گفتن بابا این عروسِ فاطمه ست ، یادگاریِ ، امانتِ ؛ یه سایبان درست کردن ازش خواهش کردن که زیرِ آفتاب نشین بیا زیرِ این سایه بان .. یه بار زیرِ سایه بان نرفت .. بنی اسد گفتن سایه بان که هست ، گفت اخه پسرِ فاطمه که زیرِ سایه بان نرفت ...
گفت سه روز و سه شب انقده آفتاب به این بدن تابید ... این یه همسر ... اما امام حسن یه همسر داره جعده (لعنت الله) ... امام روزه دار بود جگرشُ پاره پاره کرد ... روزه دار چقد تشنه میشه ؟ .. میگن همین کوزه رو برداشت آب رو سر کشید صدا زد کنیزا بگین زینبم بیاد ... جگرش پاره پاره شد .. امام حسین سربازایی داشت جلوش ایستادن حضرت نماز بخونه ، اما امام حسن داشت نماز می خوند سربازاش اومدن سجاده رو از زیرِ پاش کشیدن .. با صورت زمین خورد ... با خنجر رانِ پایِ حضرت رو مجروح کردن ... حضرت بینِ لشگرش که می اومد زره می پوشید ، زیرِ عبا زره می پوشید ترورش نکنند ... اما می خوام بگم ، کاشک به همین اکتفا می کردن و بدنِ مطهرش رو تیر باران نمی کردن ...
دلها بسوزد برایِ اون آقایی که وقتی آوردن کنارِ بقیع این بدن رو گذاشتن زمین این تشییع کننده ها جمع شده بودن یکی یکی این تیرها رو از بدن حضرت خارج می کردن ... بعضیا میگن تا هفتاد تا تیر از این بدن خارح کردن ... امام حسین هی صدا می زد غارت زده کسی نیست که اموالش رو غارت کرده باشند ، غارت زده منم که داداشی مثه تو رو اینحور دارم به خاک می سپارم دیگه عطر استعمال نمی کنم .. دیگه محاسنم رو خضاب نمی کنم ....
فایل صوتی 👇👇👇
🏴سبک زمینه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
#زمینه_امام_مجتبی_علیه السلام
#پاره_پاره_دلم
🏴بند اول
پاره پاره دلم
لخته خون حاصلم مادر مادر مادر
ببین که محرمم
آخر شد قاتلم مادر مادر مادر
عمریه که پیر کوچه هام
تیره شده روزگاره من
داره میشه راحت حسنت
اومده سر انتظاره من
سهم تو شد گوش پاره
سهم حسن شد نظاره
بهم میکردی اشاره
تو کوچه دستت گرفتم
تو گفتی و من شنفتم
به بابا چیزی نگفتم
(ای وای امون از غریبی)
🏴بند دوم
سیر از زمونه ام
بر لب پیمونه ام مادر مادر مادر
مادر ببین که من
غریب خونه ام مادر مادر مادر
میبینی بهارم و خزون
بیا که به دل تویی حبیب
از روزی که توی کوچه ها
افتادی بهم میگن غریب
تا حالا طاقت آوردم
کاشکی همونجا میمردم
جای تو سیلی میخوردم
کبود میشد صورت من
کمون میشد قامت من
تموم میشد حسرت من
(ای وای امون از غریبی)
🏴بند سوم
مادر تو خونمه
الان مهمونمه زینب زینب زینب
طشتی برام بیار
به لب این جونمه زینب زینب زینب
داری میبینی تو لخته خون
گریه نکن اینجا خواهرم
اشک چش تو بذار واسه
کرب و بلا و برادرم
میبینی صد پاره پیکر
تو خاک و خون جسم بی سر
رو نیزه راس برادر
میری اسارت به شام و
میخوری سنگ از رو بام و
میبینی بزم حرام و
(ای وای امون از غریبی)
#شاعر:
کربلایی امیرحسین سلطانی
سبک نوحه 👇👇👇
شمس:
#شهادت _امام_حسن_مجتبی_علیه السلام
🏴🏴
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
شصت روز است حسین می گویی
امشبی روضه بخوان از حسنم
روضه خوان روضه غربت سخت است
هیچکس با حسنم یار نبود
خانه هم امن نبوده بر او
همسرش یار وفادار نبود
جعده زهری به حسن خورانده
که از آن فتنه و شر می ریزد
روی تشتی که برایش بردند
لخته خون، پاره جگر می ریزد
روضه خوان روضه بخوان از حسنم
جگرش گرچه به زهر آغشته
پسرم غیرتی و مادری است
داغ کوچه حسنم را کشته
صورت من که از آن کوچه تنگ
تا دم مرگ فقط نیلی ماند
توی ذهن حسن مظلومم
تا ابد خاطره سیلی ماند
حسنم هیچ نرفت از یادش
آتش و دود چه غوغا می کرد
در که افتاد روی پهلوی ام
محسنم داشت تقلّا می کرد
#شاعر:
امیر_عظیمی
🎤روضه_ ویژۀ شب جمعه و ایام اسارت خاندان آل الله
#بانوای :سید رضا نریمانی
🏴🏴🏴🏴
می خوام فریاد بزنی امشب بلند بلند برا ارباب گریه کنی .. پیغمبر سفارش کردن به دخترشون که نگران نباش. (می خوای بی بی رو از نگرانی در بیاری؟ آی نوکرِ امام حسین می خوای بی بی رو از نگرانی در بیاری؟) پیغمبر فرموده باشن : دخترم از امتِ من یه عده ای میان اونا برا حسینت بلند بلند گریه می کنن ...
رفته بودم سر بازار لباسی بخرم ...
*یا الله یا الله .. ببینم حقشو ادا میکنی یا نه؟ ...*
رفته بودم سر بازار لباسی بخرم
یادم آمد تنِ عریانِ اباعبدالله ...
*آخ بمیرم برات ... دو بیت دیگه منو کمک کن با نفس خستم ولی تو همه جوره داد بزن میخوام شعر بخونم امشب روضه بخونم*
علتِ سوختنِ چوب در آتش این است
چوب ها خورده به دندانِ اباعبدالله
آه از شامِ غریبان ...
*(آه که بلدی بکشی؟) فرمود آه میکشی ثواب تسبیح داره ... اونایی که اشک ندارن بگن آه حسین ....*
آه از شام غریبان که به صحرا افتاد
شعله بر دامنِ طفلانِ اباعبدالله ...
شاعر: #رضا_رسول_زاده
*دلت آماده شده می خوام روضه بخونم .. بسم الله الرحمن الرحیم .. بریم در خونه ارباب*
ناله بزن با ناله از گودال لشکر را ببر
زینب بیا این شمرِبا پا رفته منبر را ببر ...
*جان .. جان .. بعضیا فهمیدن من چی میگما ...*
چون مادر خود بر کمر چادر ببند ای شیر زن
از زیر دست و پایِ این مردم برادر را ببر ...
*من دیگه نمیخوام مقدمه بچینم حرف آخرمُ میزنم یا الله ...*
این فرصتُ پیش آمده دیگر نمی آید به دست
دامن کشان دامن بیاور با خودت سر را ببر ...
ناله بزن ...
*خوب شد تاریک کردینا اون لحظه هم کربلا هوا تاریک شد دیگه زینب ندید .. اون لحظه ای که اسبا میومدن .. آی حسین ...*
ناله بزن فریاد کن اما همش بی فایده س
این شمر از این از اینجا نخواهد رفت مادر را ببر
ای لشکر بی آبرو اینگونه عریانش نکن
پیراهنش را بر زمین بگذار معجر را ببر
*امافیکم مسلم؟... یه نفر نیست بهش آب بده .. ای لشکر بی آبرو ... نهیب زد بی بی : اما فیکم مسلم؟... تا ابن سعد شنید روشو برگردوند. گفت آی نامرد ، مگه نمی بینی پسر پیغمبرِ ؟.. دارن اینطوری میکشن ....*
ای لشکر بی آبرو اینگونه عریانش نکن
پیراهنش را بر زمین بگذار معجر را ببر
*همه شعر یه طرف این یه بیت یه طرف*
انگشتری که ضربه خورده در نمی آید زدست
جایش النگوی منو این چند دختر را ببر ....
ای حسین ... یا اباعبدالله ...
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
*چرا میگه شلوغی ؟ .. چون داره می بینه یه عده از این طرف دارن میرن سمت خیمه ها .. یه عده دارن اسباشون نعل میزنن .. یه عده تو گودال ریختن .. یه عده سر بقیه پیکرا می خوان غنیمت جمع کنن ... زینب اون وسط مونده ... گفت داداش :*
من در میان این شلوغی خیمه را گم کرده ام
از بین نامحرم بیا عباس خواهر را ببر ...
پیش من نیزه ها کم آوردند
به خدا سر نمی دهم به کسی
غیرت اللهِ من خیالت جمع
من که معجر نمی دهم به کسی
دارم میرم داداش ... خیالت جمع من که معجر نمی دهم به کسی ...*
تو اگر که اجازه ای بدهی
خویش را پهلویت می اندازم
اگر این چنتا عقب بروند
چادرم را رویت می اندازم
چقدر می روند و می آیند
فرصت زخم بستن من نیست
آمدم درد دل کنم با تو
جا برایِ نشستن من نیست ...
گفت داداش :
جلویش را بگیر تا بلکه
دستم از رو سرم بلند شود
*آخه دست گذاشته بود رو سرش یا جدا یا رسول الله صلّى عليك ملائكة السماء هذا الحسين بالعرا مرمَّل بالدما مقطع الأعضا، وبناتك سبايا ... ای حسین ...*
جلویش را بگیر تا بلکه
دستم از رو سرم بلند شود
تو که شمر را نمیکنی بیرون
پس بگو مادرم بلند شود ...
ناله بزن بگو حسین ......
شاعر: #علی_اکبر_لطیفیان
فایل صوتی 👇👇👇
#مناجات با حضرت ولیعصر(عج)
🍃🌺🍃
عرض سلام خدمت آقای خودم
عرض ارادتم به مولای خودم
نمیدونم از کجا سر حرفو وا کنم؟
با چه رویی تو چشاتون آخه من نگاه کنم؟
من که روزی خور دستای پر از مهر شمام
چی بگم خودت میدونی خیلی محتاج دعام
العجل بقیة الله
العجل بقیة الله
من بدی هام فقط پیش تو اقرار می کنم
پشیمونم و دوباره اینو تکرار می کنم
دست خالی اومدم گداییمو داد میزنم
با همه وجودم اسم تو رو فریاد می زنم
العجل بقیة الله
العجل بقیة الله
کرم تو بیشماره که تو یکه تازی آقا
کربلا روزی من کن تو وسیله سازی آقا
بعد از این غروب دلگیر کاش بشه طلوع کنی
عدل و داد رو با ظهورت تو جهان شروع کنی
کاشکی عمر من کفاف دیدن روتو بده
فرصت طواف دور چشم و ابروتو بده
العجل بقیة الله
فایل صوتی 👇👇👇
#مناجات_امام_زمان #آدینه
🍃🌺🍃🍀🍃
کم نکن سایه ی لطفت ز سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم بخرم آقاجان
آنقَدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصه ی تو بی خبرم آقاجان
یک قدم محض رضای تو نشد بردارم
اصلا انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعی ام اما حیف
غافل از ناله و اشک سحرم آقاجان
پروبالم شده زخمی به زمین افتادم
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناه دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم پشت درم آقاجان
تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است
راهی ام کن دم ایوان حرم آقاجان
بعد مشهد سفر کرببلا میچسبد
یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان
در شب اول قبرم به شما محتاجم
گر نیایی بخدا در خطرم آقاجان
#شاعر:
روح_الله_پیدایی