فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ...
🌱سلام بر تو ای صاحب علم علی علیه السلام و ای آیینه دار صبر حسن علیه السلام و ای وارث شجاعت حسین علیه السلام و ای میراث دار غربت فرزندان حسین علیهم السلام .
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
https://eitaa.com/amozeshmofid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آدم واقعی...
❣آدم واقعی را باید پیدا کرد.
آدمی که سوادش به مدرکش نباشد،
زیباییش به چشم و ابرویش نباشد،
دلبریش به قد و قامتش نباشد.
❣آدمی که زخمهایش را پنهان نکند.
آدمی که وقتی روبهرویت نشست، جوری چشمهایش را ریز کند انگار دارد به مهمترین جملات زندگیش گوش میدهد.
آدمی که وقتی به حرف زدن میافتد، یا چشمهایش پر از اشک بشود، یا بزند زیر خنده.
❣آدمی که موقع دروغ گفتن لکنت زبان بگیرد.
آدمی که نگاه ناپاک نداشته باشد.
آدمی که حرف مردم را نشنود، تکرار نکند، برایش مهم نباشد.
آدمی که از رسوایی نترسد، رسوایی را نفهمد، رسوایی برایش مهم نباشد.
آدمی که نقاب را نشناسد، آدمی که نقاب نداشته باشد. آدمی که دلش شیشهای باشد.
آدمی که واقعی باشد...🌸
https://eitaa.com/amozeshmofid
#عیوب_چرخ_خیاطی_وبرطرف_کردن_ان
💥دانستنیهای رفع عیب دوخت چرخ خیاطی💥
نخ چرخ میبرد یا چرخ شما نخ جمع می کند هیچ چیز به اندازه بد دوختن چرخ در هنگام خیاطی ناراحت کننده نیست .
🌹جا افتادن بخیه ها🌹
کندی و کجی سوزن
کلفت بودن نخ نسبت به سوزن
کند یا فرسوده بودن فلاب ماکو
سوزن اشتباه نخ شده است
اشتباه قرار گرفتن جهت سوزن
کوتاهی یا بلندی بیش از حد سوزن
🌹جمع شدن درزها🌹
تفاوت جنس نخ های بالا و پایین با هم
زیاد بودن کشش هر دو نخ یا یکی از آنها
نصب اشتباه پایه سوزن
🌹درشتی بیش از حد بخیه ها🌹
کندی سوزن
استفاده از پارچه خیلی نازک بدون به کار بردن کاغذ نازک
🌹گره خوردن بخیه ها در زیر پارچه🌹
نخ در بالا یا پایین و یا هر دو طرف بیش از حد شل است
گیر کردن پرز یا نخ در صفحات کششی
به کار بردن نخ های نامناسب با اندازه های متفاوت
اشتباه نخ کردن
🌹گیر کردن نخ در ماسوره🌹
وجود گردو خاک و پرز در زیر صفحه پایه
گره خوردن بخیه در قسمت بالا
نخ کردن غلط سوزن و ماسوره
ضخیم بودن نخ سوزن و ماسوره
گیر کردن نخ یا پرز در صفحات کششی زیر پایه
کشش نادرست در قسمت زیر و فوقانی
درست پر نکردن ماسوره
گیر کردن نخ در قسمت ماسوره و ماکو
🌹نا منظم بودن طول بخیه ها🌹
مقیاس اندازه بخیه ها دقیق تنظیم نشده و ممکن است لرزش باعث تغییر آن شود.
سوزن اشتباهی جایگذاری شده.
تنظیم نبودن کار پیش بر(پیش بر قسمتی از چرخ است که پارچه را به حرکت در می آورد.)
پر شدن پیش بر با گردو خاک و پرز
🌹پاره شدن نخ بالایی🌹
کشش نخ رو،زیاد و به اصطلاح سفت است.
نخ رو پوسیده و کهنه است یا روی آن گره وجود دارد.
نخکشی چرخ به درستی انجام نگرفته.
سوزن کج یا کند است.
سوزن چرخ درست نصب نشده
لبه های سوراخ پیش بر روی صفحه کار پیش بر تیز و برنده است و باید با کاغذ سمباده نرم یا عوض شود.
نخ با سوزن چرخ از نظر ضخامت مطابقت ندارد.
🌹پاره شدن نخ ماسوره🌹
کشش نخ ماسوره زیاده
نخ کهنه و پوسیده یا نخ رو با نخ ماسوره تناسب نداره.
جا انداختن ماکو اشتباهه.
نخ ماکو بیش از حد صفت یا شل پیچیده شده.
پر بودن بیش از حد ماسوره.
ناهموار پر شدن ماسوره
زبر یا تیز بودن لبه ماسوره
نخ کشی ماسوره از جای درست خود صورت نگرفته
ناصافی یا تیزی لبه صفحه نگهدارنده سوزن
تجمع گردو خاک یا نخ در ماکو مانع چرخش آزاده ماکو میشود
.https://eitaa.com/amozeshmofid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘☘☘☘
#انتقال_پنس_به_گردن
#یقه_دراپه
بعد از برش بالا رو چین بدید و سجاف
و وسط جلو هم دوخت کنید
به همین راحتی
یه پاپیون هم در جلو میخوره😍🤗👚👚
https://eitaa.com/amozeshmofid
سلام خوشکلای من
اومدم مابقی داستان زندگیمو بگم
اگه بخوام همه رو ریز به ریز بگم خودش یه چندین جلد کتاب میشه
یکی بیاد زندگی منو بنویسه عااااالی میشه😍
خب میگفتم براتون 🤩
آره جونم بگه واسه تون که
یه بچه ۳ساله داشتم جاگذاشتم از۱۵ فروردین تااول تیرماه
هفته ایی یک باربه خونه میومدم
بیچاره اقام شبابچه رومیبردخونه وصبحها میبرد خونه مادرم
ومن بلواردهه فجریه محیط شبانه روزی بودکه ۶۰ نفردرانجابودیم
دارقالی رنگ ریزی انواع فرش زیرنظرجهادسازندگی
باکلی اموزشهای متفاوت بااستادهای مختلف
ازرنگ وطرح ونقشه ودارقالی وبافت وهمه نوع کاری اشناکردن
خداشکرمن ازکودکی بابافت قالی اشنابودم
واین خودش باعث پیشرفت من بود
جایی که همه ۴سال دوره فرش رودرهنرستان گذرانده بودن بامن که اصلا نرفته بودم
دریک سطح حتی باجرات میگم بهترازاونا بودم
این مدت برامن به سختی گذشت
ولی دوره خوبی بود
دراخرامتحان دادیم ومن بین این تعداد نفرچهارم شدم
قرارشد نفرات اول تاچهارم ازمهرماه به عنوان دبیراموزش هنرفرش به هنرستان بروندبراتدریس
جونم براتون بگه تابستان سال ۷۷ ماتصمیم گرفتیم به یزدبیایم
وخونه ایی که اقام بادل وجون ساخته بود فروختیم
اخرای شهریورباهزارسختی یه خونه ایی شهربراخودمون گرفتیم
اول مهرماه شدبه من خبردادن شمابایدبروید زارچ واونجا مشغول کارشوید
خوشحال شدم همراه مسئول جهادسازندگی ودونفردیگرباپسرم به هنرستان زارچ رفتیم
وقتی رفتم انجا رفت وامدرودیدم نگاه به فرزندم کردم شهرغریب چگونه وچطوری بیام وبرگردم پسرم روکجابزارم
به خانه امدم وبااقا درمیان گذاشتم باهم تصمیم گرفتیم اینجا بااین شرایط سخت نروم
ودوباره ورق زندگی من تغییرکرد
من بودم وهزارارزوواین تلاش سخت که شبانه روز تلاش کرده بودم
من که دوماه گذراندم به اندازه ۴سال بچا تلاش کردم تاکم نیارم 😔😔😔
البته درسته که من یه هنرکه نه بلکه چندین هنربافت فرش به روشهای مختلف یادگرفته بودم ازچله کشی وداروبافت تاپایین کشیدن قالی همه تانقشه کشی ان
اما به خاطرزندگی وفرزندم ونداشتن یارویاوری کنارگذاشتم
دوباره من بودم ارزوهای دورودرازم
به نظرشما من چکارکردم 🤔🤔
داستان ادامه دارد::::::::::::
#داستان_زندگی_خودم_مفید😍😍
#پارت_چهارم
https://eitaa.com/amozeshmofid
اماخبرخوب من 😍😍
بالاخره فیلم مجازی اموزش بالاتنه با ۵متدجهانی اماده شد😍😍
زمان ثبت نام وتخفیف ان پنجشنبه ساعت ۵ بعدازظهر داخل همین کانال خواهم گفت 🙏🙏🙏
https://eitaa.com/amozeshmofid
May 11
تشکرمیکنم ازشمادوستان که نظراتتون برام میزارین 🙏🙏🙏
چندتاروبراتون به اشتراک میزارم 🌹🌹😘😘
چ ذوقی دارم ک نظراتتون رو باهام ب اشتراک میزارید😍
https://eitaa.com/amozeshmofid
چشم من بر راه است؛
تا بیایی روزی
همچو نوری ز میان خورشید
و بتابی به دل تاریکم ...
روز و شب منتظرم؛
تا بیایی آخر
چشم خود فرش کنم
تو نهی پای برآن
و من از شوق ببالم بر خود
و به شکرانه آن جان به فدای تو کنم ...
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج🌱
https://eitaa.com/amozeshmofid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼سه شنبه 9 خرداد ماه تون🌼🍃
🍃🌼پراز شانس و اقبال 🌼🍃
🍃🌼 با یه عالمه خبرخووب 🌼🍃
🍃🌼 پرازبرکت ودلخوشی 🌼🍃
🍃🌼لحظه هاتون زیبا و قشنگ🌼🍃
https://eitaa.com/amozeshmofid
🔘 حکایت کوتاه
در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف يكی از دولتهای خارجی بستهای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد. "اسماعيل خان" كه جزء ملتزمين بود و از فرماندهان فتعلی شاه، از شاه استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود؛ چرا که احتمال سوء قصد را نمیتوان از نظر دور داشت. اتفاقا هنگام باز كردن بسته منفجر شد و خساراتی هم به بار آورد.
فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سرداراسماعيلخان سكههای طلا به او مرحمت شود؛ چنين كردند و اسماعيل خان معروف به "زر ريز خان" شد! اسماعیل خان هم که ارادت ویژه ای به امام رضا داشت، طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد! تا گنبد و پایههای سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود از آن زمان این سقاخانه را به "سقاخانه اسماعیل طلا" میشناسند!
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
https://eitaa.com/amozeshmofid
.ماجرا ادامه داااااره حالا حالاها
شده قصه و رمان 🤩😍😂
بله دبیری ومعلمی دوباره رفت کناروسرنوشت من تغییرکرد😔😔
راستی اینم براتون بگم 🌹بعدازدیپلم 🌹همون سال ازدواج من تربیت معلم قبول شدم😍😍
ولی شوق وذوق پزشکی🤔🤔 دانشگاه تربیت معلم نرفتم 😔😔
وسال بعدش،که دانشگاه مادری قبول شدم 😉😉
قسمت شد دبیرهنرستان هم بشوم
بخاطر فرزندم نشد😔😔 وقدیم مثل الان نبوداین همه مهدکودک وبخش خصوصی کودکان 😔😔
وقتی به یزدامدم دیگراشنایی نداشتم
اما به خاطردوره فرش باجهادسازندگی اشناشدم
یه روزرفتم وبه اقای دشتی مسئول انجا گفتم حالا که نشد دبیرهنرستان بشوم 😔😔
لطفی درحقم کنیدمن خیاطم واموزش هم دادم
میتونیددرموردم تحقیق کنید
زیرنظربهزیستی ۳دوره اموزش دادم
ایشون منوبه اقای میرجلیلی معرفی کردن
رفتم نزدایشون وهمه چیوتوضیح دادم
باشناختی که دردوره دوماهه ازمن به دست اورده بودن😍 وتلاش من رودیده بودن😍 به من گفتن مکان اموزش وهنرجوباتو امکانات باما
خوشحال شدم به خانه امدم وباهمسرم درمیان گذاشتم
بیچاره حرفی نزد فردای ان روزبه سازمان تبلیغات اسلامی رفتم اخه سابقه اموزش قران درطرح تابستان داشتم
یادم نمیره اون زمان سازمان تبلیغات خیابان انقلاب بود
ماشین نداشتم باخط واحدهمه جامیرفتم
طفلم همه جادرکنارم بود اوعاشق اتوبوس وماشین های بزرگ بود همه جاجلوجلومیرفت وماشین روبرام نگه میداشت
این خاطره هیچ وقت ازیادم نمیره وارد سازمان تبلیغات شدم
گفتم هنرمندم خیاطم اموزش قران داشتم سابقه کاری دارم میتونم باشماهمکاری کنم
مسئول سازمان که خانم بود به من نگاهی کردوگفت یه تاییدیه بیاردرخدمتم
فردای ان روزبه تفت امدم وبرای اقای کارگرکه ریس سازمان تبلیغات بودن قضیه روتعریف کردم
ایشون نوشته ایی به من دادند ومن به سازمان بردم
برخوردبامن ۱۰۰ درجه تغییرکرد
گفتن خبرت میکنیم کلاسهای قران تابستون داریم
امدم خانه سردرگم
اماناامیدنشدم
ازدرخانه ما خط واحدمستقیم تاروستای شحنه میرفت
یه روزبه خودم گفتم میرم روستا ببینم چه خبره
تصمیم گرفتم 🌹
روزبعد صبح زود بلندشدم وباپسرمبه روستای شحنه رفتم پرسان پرسان ادرس کدخدای روستاروپرسیدم
خانه روپیداکردم 👌👌
باشجاعت تمام درزدم 😍😍
داستان زندگی من ادامه دارد::::::::::::
#داستان_زندگی_خودم_مفید😍😍
#پارت_پنجم
https://eitaa.com/amozeshmofid