eitaa logo
آموزش مفید
1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
2 فایل
آموزشگاه خیاطی مفید✨ با مدیریت خانم مفید، لیسانس رشته مشاوره،با سابقه 30 سال اموزش دررشته خیاطی 😇 اموزش صفرتا ۱۰۰ خیاطی به صورت رایگان دوست داری بامن اشنابشی داستان زندگی خودم سنجاق کردم ☎️شماره تلفن:37225065 من اینجا هستم درخدمتم👇 @mofid_53
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه داستان 👇👇 بله همراهان من برنامه آموزشی من تغییرکرد منکه تمام وقت دراختیاراموزشگاه بودم بااین اتفاق به خودامدم استاندارهای جدیدروگرفتم وبرنامه ریزی کردم ازترم نازک دوزشروع کردم ودرسها روبه نحواحسنت دسته بندی کرده باخودم عهدکردم اگرکسی با این کارم که طبق قانون هست مخالفت کرد کلا اموزشگاه روکنارمیزنم سال ۹۱ خیلی پرس و جوکردم وجالب اینجابود که همکارام روش قبل منوپیش گرفته بودند باهیچ کس‌ درموردکارشون که اشکال داره حرفی نزدم یه جمله قشنگ ازمولا آقا امام علی علیه السلام یادگرفتم که ملکه ذهنم کردم تاکسی ازتودرخواست نکرده حرفی نزن به قدری بااین جمله خوگرفتم که حتی فرزندانم ازم مشورت نگیرن به نظرت چطوره من این کارو انجام بدم یاندم حرفی نزنم هرهنرجوی براثبت نام می امدازش سوال میکردم هدفتون چیه ؟؟ ومن گاهی وقتا نیم تایکساعت براشون مشاوره میزاشتم که انتخاب کنند چه رشته ایی بیان جالبه بدونید تاکاراموزی خودش درخواست نمی‌کرد فلان رشته میخوام من حرفی نمیزدم درصورتیکه قبلا مرتب میگفتم حیفه ادامه بدین البته به نفع هنرجو بود ولی دیگه انتخاب گذاشته بودم به عهده خودهنرجو برنامه زندگی روتنظیم کردم ازساعت ۸تا۱۲که اموزشگاه هستم فقط وقتم رو بزارم برااموزش اونقدر روخودم کارکردم که تازمانی که اموزشگاه هستم به هیچ چیزی جزهنرجوفکرنکنم وتمام انرژی خودم رووقف هنرجوکنم وبعدازظهر ها فقط زندگی تمام انرژی خودم به زندگی وهمسروفرزندانم بگذارم واین کم کم باعث آرامش من شد 😍😍 برنامه ریزی کردم روی خودم سرمایه گذاری کنم قبلا بعدازظهرها دنبال آموزش هنری بودم تادراین رشته تکمیل بشم والحمدالله به هدفم رسیده بودم تاسال ۹۳ اموزش به همین منوال پیش بردم تا کاراموزانم به دوره لباس عروس رسیدن جشنواره لباس عروس گذاشتم ومسئولان فنی وحرفه ایی رودعوت کردم ودوخت هنرجوهام روبه نمایش گذاشتم برا هنرجوها لوح تقدیر تهیه کردم وکاراموزان چهاردوخت لباس نامزدی عقد عروس وپاتختی دوختن ومانوردادند همه چی عالی وخوب برگزارشد وروزها درپی هم گذشت تااینکه دخترم ۵ساله شد😳😳 وباید مهدوپیش دبستانی بگذارم کارام زیادشده بود ازاون طرف همسرم صبح ساعت ۶که مرفت سرکارتا۴بعدازظهرخونه نبود که کمک کارم باشه به ماشین نیاز مبرم پیداکردم واقام با رانندگی کردن زن مخالفت داشت سال ۸۳ گواهینامه ماشین گرفته بودم ولی کسی بهم ماشین نمیداد🥺🥺رانندگی کنم تااینکه یه اتفاق جالبی افتاد😍😍 داستان ادامه دارد::::: 😍😍 https://eitaa.com/amozeshmofid