eitaa logo
آموزش تخصصی تجوید و حفظ و قرائت قرآن کریم
6.6هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
436 فایل
✨﷽✨ 📖 رسول اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : ✨حاملان وحافظان قرآن مشمول رحمت خاص خداوند هستند.✨ 📣ادمین و پشتیبانی کانال آموزش حفظ قرآن↩️ @meftah68 گروه حفظ ترتیبی https://eitaa.com/joinchat/3090940015C72c3166202
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽📚🕥 📖 (ع) 🦋 يكى از پيامبران كه نام او دو بار در قرآن 💠 (انبياء - 85، صاد - 48) آمده ذى الكفل است. ♻️اين پيامبر در آيه 85 انبياء در رديف اسماعيل و ادريس به عنوان صابر ذكر شده است. و در آيه 48 صاد همطراز اسماعيل و اليسع به عنوان اخيار (مردان نيك) ياد شده‏اند. 💠درباره ذى الكفل عليه‏السلام كه چه كسى بوده اختلاف نظر است، معروف اين است كه از پيامبران بوده و ذكر نام او در كنار پيامبران در دو آيه مذكور اين مطلب را تاييد مى‏كند. ♻️به گفته بعضى، او از فرزندان حضرت ايوب عليه‏السلام بود و نام اصليش بشر بن ايوب (با بشير) بود، 💠 در شام مى‏زيست، 95 سال عمر كرد، پسرش به نام عبدوان را وصى خود كرد، و خداوند بعد از او، حضرت شعيب را به عنوان پيامبر مبعوث كرد.(410) و بعضى نوشته‏اند: او 75 سال عمر كرد.(411) ♻️روايت شده حضرت عبدالعظيم عليه‏السلام نامه‏اى براى امام هادى عليه‏السلام نوشت و در آن نامه چنين سؤال كرده بود: نام ذى الكفل چيست؟ آيا او از رسولان بود؟ 💠امام هادى عليه‏السلام در پاسخ نوشت: خداوند 124 هزار پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مبعوث نمود كه پيامبران مرسل در ميان آن‏ها 313 نفر بودند، كه ذى الكفل از آن‏ها (مرسلين) است... نام او عويديا بود، او همان است كه در قرآن (در آيه 48 صاد) از او ياد شده است.(412) ♻️درباره ذى الكفل مطالب ديگرى نيز گفته شده است.(413) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 🦋 💠سه خصلت در زندگى ذى الكفل 💠 🦋 روايت شده: يكى از پيامبران به نام اليسع به قوم خود گفت: آرزو دارم شخصى را در زندگيم جانشين خود سازم تا ببينم با مردم چگونه رفتار مى‏كند (كه اگر خوش رفتار بود، او را جانشين خودم بعد از مرگم نمايم. 🥀براى اين كار، مردم را جمع كرد و به آن‏ها گفت: هركس كه انجام سه خصلت را متكفل و متهد شود، او را جانشين خود بعد از مرگم مى‏كنم، 💠 و آن سه خصلت عبارت است از: ✅1 - روزها را روزه بگيرد ✅2 - شبها را به عبادت به سر آورد ✅3 - و خشم ننمايد (يعنى رعايت اخلاق نيك را كند و بر اعصابش كنترل داشته باشد). ا💠ز ميان جمعيت، جوانى برخاست و گفت: من متكفل و متعهد انجام اين سه كار مى‏شوم. 💠اليسع به او توجه ننمود، و بار ديگر سخن خود را تكرار كرد، باز كسى جز همان جوان پاسخ نداد، اليسع اين بار نيز به او توجه نكرد، و سخن خود را تكرار نمود، باز در ميان آن همه جمعيت، تنها همين جوان پاسخ مثبت داد. 💠اليسع آن جوان را جانشين خود قرار داد، و خداوند او را از پيامبران نمود، آن جوان همين ذى الكفل است كه به خاطر متكفل شدن سه خصلت مذكور به اين نام ناميده شد.(414) 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 🦋 نعمت بودن مرگ‏ محدث معروف، ثَعْلبى در كتاب العرائس نقل مى‏كند: نام ذى الكفل، بشر بن ايوب بود، خداوند بعد از پدرش ايوب عليه‏السلام، او را براى هدايت مردم روم، به پيامبرى مبعوث كرد، مردم روم به او ايمان آوردند و او را تصديق نمودند و از او پيروى كردند. سپس فرمان جهاد از طرف خداوند صادر شد، و حضرت ذى الكفل فرمان خدا را به مردم ابلاغ كرد. مردم در مورد جهاد، سهل انگارى و سستى كردند، و نزد ذى الكفل آمده و گفتند: ما زندگى را دوست، و مرگ را اكراه داريم، در عين حال دوست نداريم كه از خدا و رسولش نافرمانى كنيم، اگر از درگاه خدا بخواهى كه به ما طول عمر بدهد، و مرگ را از ما دور سازد مگر آن گاه كه خودمان آن را بخواهيم، در اين صورت خدا را عبادت مى‏كنيم و با دشمنانش جهاد مى‏نماييم. ذى الكفل گفت: درخواست بسيار بزرگى كرديد و مرا به زحمت‏هاى گوناگون افكنديد. سپس برخاست و نماز خواند و دست به دعا برداشت و عرض كرد: خدايا به من فرمان دادى تا با دشمنانت جهاد كنم، تو مى‏دانى كه من تنها اختيار جان خودم را دارم، و قوم من از من درخواستى دارند كه به آن آگاه هستى، به خاطر گناه ديگران مرا مجازات نكن، من به خشنودى تو از غضبت، و به عفو تو از عقوبتت پناه مى‏برم. خداوند به ذى الكفل عليه‏السلام چنين وحى كرد: اى ذى الكفل! من سخن قوم تو را شنيدم و درخواست آن‏ها را اجابت مى‏كنم... ذى الكفل وحى الهى را به قوم ابلاغ كرد. اجابت خداوند باعث شد كه قوم ذى الكفل عمرهاى طولانى كردند، و مرگ به سوى آن‏ها نيامد، مگر آن‏ها كه مرگ را مى‏خواستند، جمعيت آن‏ها بر اثر افزايش فرزندان و عدم وجود مرگ، به قدرى زياد شد كه زندگى آن‏ها در فشار و تنگناى بسيار سختى قرار گرفت، و اين موضوع به قدرى آن‏ها را به رنج و زحمت افكند كه از پيشنهاد خود پشيمان شده و نزد ذى الكفل آمده گفتند: از خدا بخواه كه هر كسى طبق اجل تعيين شده خودش بميرد. خداوند به ذى الكفل وحى كرد: آيا قوم تو نمى‏دانند كه آن چه من برايشان برگزيده‏ام بهتر از آن است كه خودشان براى خود برگزينند. آن گاه عمرهاى آنان را مطابق معمول اجل‏هايشان قرار داد.(415) و همه فهميدند كه مرگ در حقيقت نعمت است. 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥 📖 🦋 💠محروم شدن شيطان از خشمگين نمودن ذى‏الكفل‏💠 💠قبلاً ذكر شد كه ذى الكفل داراى سه خصلت بود و تعهد كرده بود كه همواره اين سه خصلت را رعايت كند كه عبارت بودند از: 1 - عبادت شب 2 - روزه روز 3 - خشمگين نشدن. 🎊خشم و غضب از خصال زشتى است كه موجب بداخلاقى و پيامدهاى شوم آن مى‏شود، خشم و غضب - به خصوص در قضاوت‏ها - موجب انحراف از قضاوت صحيح مى‏گردد. مطابق روايات خشم آن چنان اخلاق انسان را تباه مى‏سازد كه سركه، عسل را ضايع ميكند، اينك به داستان زير توجه كنيد: 🦋ابليس به پيروان خود گفت: كيست كه برود و ذى الكفل را خشمگين كند؟ يكى از آن‏ها به نام ابيض گفت: من مى‏روم. ابليس به او گفت: برو شايد او را خشمگين كنى. 💠حضرت ذى الكفل شبها را به عبادت به سر ميبرد و نمى‏خوابيد، صبح‏ها نيز از اول وقت به قضاوت در بين مردم مى‏پرداخت و تن‏ها بعد از ظهر، اندكى مى‏خوابيد. 🎊ذى الكفل طبق معمول، بعد از ظهر به بستر رفت تا بخوابد، ناگاه ابيض به در خانه او آمد و فرياد زد: من مظلوم واقع شده‏ام به داد من برس. 🦋ذى الكفل از بستر برخاست و به در خانه آمد و به او گفت: برو آن شخص را كه به تو لم كرده به اينجا بياور تا حقت را از او بگيرم. 💠ابيض گفت: او نمى‏آيد من از اين جا نمى‏روم تا به حقم برسم. ذى الكفل انگشتر خود را به ابيض داد و فرمود: نزد آن كس كه به تو ظلم كرده برو، با نشان دادن اين انگشتر، او را به اين جا بياور. 🦋ابيض انگشتر را گرفت و رفت. فرداى آن روز در همان ساعت خواب، سراسيمه پشت در خانه ذى الكفل آمد و فرياد زد: من مظلوم واقع شده‏ام، به فريادم برس، و آن كس كه به من ظلم كرده به انگشتر تو اعتنا نميكند و به اين جا نمى‏آيد. 🎊خادم خانه ذى الكفل به ابيض گفت: واى بر تو، دست بردار، بگذار تا ذى الكفل اندكى بخوابد، او ديشب و ديروز نخوابيده است. ابيض گفت: من مظلوم هستم تا حق مرا نگيرد، نمى‏گذارم بخوابد. 🦋خادم نزد ذى الكفل آمد و ماجرا را گزارش داد، ذى الكفل اين بار نامه‏اى براى آن شخص كه به ابيض ظلم كرده بود نوشت، پايين آن را با مهر خود مهر زد، و به خادم داد كه به ابيض بدهد، خادم آن را به ابيض داد، ابيض نامه را گرفت و رفت. 💠او فرداى آن روز در همان ساعت خواب، باز به در خانه ذى الكفل آمد و فرياد زد: من مظلوم واقع شده‏ام به دادم برس، آن ظالم به نامه تو اعتنا نكرد. او همچنان فرياد مى‏كشيد تا اين كه ذى‏الكفل خسته و كوفته از بستر برخاست و نزد ابيض آمد و با كمال بردبارى دست او را گرفت و گفت: نزد آن ظالم برويم تا حق تو را بگيرم. 🎊در اين وقت هوا به قدرى گرم بود كه اگر قطعه گوشتى را در برابر تابش خورشيد مى‏نهادند، پخته مى‏شد. چند قدم كه برداشتند، ابيض دريافت كه نمى‏تواند ذى الكفل را خشمگين كند مأيوس شد و دستش را كشيد و از ذى الكفل جدا گرديد و رفت. 💠خداوند متعال داستان فوق را براى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم بيان نمود، تا در برابر آزار دشمنان صبر و تحمل كند، همانگونه كه پيامبران گذشته در بلاها صبر مى‏كردند.(416) پايان داستان‏هاى زندگى ذى الكفل عليه‏السلام 🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ  قرآن بپيونديد: 👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈