°| #داستانک |°
ﺣﮑﺎﯾﺖ مےﮐﻨﻨﺪ...
ﮐﻪ ﺩﻭ(✌️🏻)ﻧﻔﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺍے ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺰﺍﻉ مےﮐﺮﺩﻧﺪ
ﻭ ﻫﺮ ﯾﮏ مےﮔﻔـ(🗣)ـﺖ :
ﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻦ(🌾) ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ .
ﻧﺰﺩ ﻋﯿسےمسيح(ع) ﺭﻓﺘﻨﺪ .
ﻋﯿسےﮔﻔﺖ :
ﺍﻣﺎ زمین چیز دیگرے مےگوید(😐)
(👥)گفتند چه مےگوید
عیسےگفت:
میگوید هر دو از آن منند...(😌)
•| #الذینإذاأصابتهممصیبة
•| #قالواإناللهوإناإلیهراجعون
•| #بقره156
--------------------------
@amozeshtajvidhefzquran
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
✨﷽✨
#داستانک
#شاه_کلید
✍🏻جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت ؛ سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم.
🔺قفل اول اینست که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم.
♦️قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد
🔻قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
✍🏻شیخ نخودکی فرمود برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم نمازت را اول وقت بخوان. جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟؟!
👈🏻شیخ نخودکی فرمود #نماز_اول_وقت ''شاه کلید'' است!
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید.
@amozeshtajvidhefzquran
📜 #داستانک
🔘 روزی جوانی از پدرش پرسید معنی حمد چیست؟
🍃پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد.
🌼آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟
🌺پسر گفت: از سلطان.
🌸پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است. اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خدا است. پس او لایق همه حمدها است.
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
@amozeshtajvidhefzquran
🌹🌹🌹
📿
#قصه_های_قرآنی
#داستانک
عشق واقعی
روزی صیانه شانه زن دختر فرعون و همسر خربیل(مومن آل فرعون)در حال شانه زدن موهای دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد وقتی خم شد تا شانه را بردارد گفت به نام خدا
دختر فرعون از او پرسيد منظورت از خدا پدرم فرعون است؟ او گفت خير بلكه من كسي را ستايش ميكنم كه پدر تو را آفريده و او را ازبين خواهد برد دختر فرعون ماجرا را به پدرش اطلاع داد. فرعون او را احضار كرد و گفت؛ مگر به خدايي من اعتراف نداري؟ او گفت هرگز! خداي حقيقي را رها نميكنم تا تو را بپرستم .
فرعون از اين سخن برآشفت و دستور داد كه تنوري را پر از آتش كردند، به جلادان دستور داد همه بچههاي اين زن را به تنور بيندازند، تمام بچههايش درمقابل چشمهايش سوختند، تنها يك بچه كوچك شيرخوار، در آغوش او مانده بود، طبيعي است كه هر مادري به بچه شيرخوارش علاقه بسيار شديد دارد، بچه كوچك را به زور از دامن مادر گرفتند جلاد گفت: اگر از آئين موسي بيزاري جوئي و ازآن دوري كني فرزندت را در آتش نميافكنم ، اما مادر امتناع ورزید
آن بچه را نيز در آتش افكندند و سوزاندند، سپس خودش را نيز در آتش افكندند و درآتش زنده زنده همراه بچه هايش سوزاندند.
بدين سان اين زن مومن و شجاع تا زنده بود تسليم زور نشد و در برابر اين همه مصائب تلخ ايستادگي كرد و دين و ايمان خود را ازدست نداد.
🔖پيامبراسلام (صليالله عليه و آله ) ميفرمايد: درشب معراج در محلي بوي بسيارخوشي به مشامم رسيد، از جبرئيل پرسيدم اين بوي خوش بينظير چيست؟ جبرئيل گفت؛ اين بوي خوش، از خاكستر جسد سوخته همسر حزبيل و فرزندان اوست و اين بوي خوش تا روز قيامت ازاين زمين استشمام ميشود.
...................................................
🔸اکنون شما هم به کانال آموزش تخصصی تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran👈