﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی📖
#حضرت_موسی(ع)
#قسمت_سی_سوم 🦋
💠سستى بنى اسرائيل در جهاد و ذلت آنها💠
🌿 حضرت موسى عليهالسلام در بيابان سينا به بنى اسرائيل گفت: به سرزمين مقدس (بيتالمقدس و شام) كه خداوند براى شما مقرر داشته وارد شويد، و به پشت سر خود باز نگرديد و عقب نشينى نكنيد كه زيانكار خواهيد شد.
🌱بنىاسرائيل گفتند: اى موسى در آن سرزمين جمعيتى ستمگر (يعنى عمالقه كه مردمى جبار و ياغى بودند) هستند، ما هرگز به آن سرزمين وارد نمىشويم تا آنها از آن سرزمين خارج شوند.(525)
🌻اين پاسخ بنىاسرائيل بيانگر ضعف و سستى آنها در مسأله جهاد است، استعمار فرعونى آن چنان آنها را ذليل و زبون نموده بود كه آنها هرگز حاضر نبودند براى حفظ عزت خود، با ياغيان بجنگند، و خود را به رنج و زحمت جهاد بيفكنند، آنها حتى به موسى گفتند:
فَاِذهَب اَنتَ وَ رَبُّكَ فقاتِلا اءنّا ههُنا قاعِدُونَ؛
تو و پروردگارت برويد و با آنان بجنگيد، ما همين جا نشستهايم.
🌿ولى در ميان بنى اسرائيل، دو نفر رادمرد كه از خدا مىترسيدند و خداوند به آنها نعمت عقل و ايمان و شهامت داده بود گفتند: شما وارد دروازه شهر آنان شويد، هنگامى كه وارد شديد پيروز خواهيد شد و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد.(526)
🌱اين دو نفر يوشع بن نون (وصى موسى) و كالب بن يوفنا بودند، مطابق پارهاى از روايات، حضرت موسى عليهالسلام يوشع را پيشاپيش بنى اسرائيل به جنگ عمالقه فرستاد.
🌿آنها به فرماندهى يوشع به شهر اريحا هجوم بردند و با ستمگران آن جا جنگيدند تا بر آنها پيروز شدند. موسى عليهالسلام وارد شهر اريحا شد و پس از مدتى در آن جا از دنيا رفت.
🌻يوشع جانشين موسى عليهالسلام شد و به عنوان يكى از پيامبران، زمام امور بنى اسرائيل را به دست گرفت و راه موسى عليهالسلام را ادامه داد، و سرانجام بر همه سرزمين شام مسلط شد، و پس از 27 سال زندگى بعد از موسى عليهالسلام از دنيا رفت.
🌿در اين هنگام كالب بن يوفنا جانشين او شد و زمام رهبرى بنى اسرائيل را به دست گرفت.(527)
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
👉 @amozeshtajvidhefzquran 👈
﷽📚🕥
#قصه_های_قرآنی 📖
#حضرت_محمد _(ص)
#قسمت_سی_سوم
🦋دورنمايى از فتح و آزادسازى پايگاه قريش و مشركان، (مكه)🦋
🌻در سال ششم هجرت، جريان صلح حديبيه (چنان كه خواهيم گفت) راه را براى فتح مكه هموار كرد و همچون نردبانى بود كه مسلمانان توانستند با پيمودن پلههاى آن بر بام فتح مكه گام نهند.
🌱با توجه به اين كه مكه پايگاه قريش و بتپرستان و مشركين جزيرة العرب بود و با آزادسازى آن بزرگترين پيروزى نصيب مسلمانان مىشد، به اهميت اين فتح بزرگ پى مىبريم.
🌻اما اين كه اين فتح شيرين و عجيب چگونه صورت گرفته و از كجا شروع شد؟ به طور مشروح در آينده خاطرنشان خواهد شد.
🌱يكى از مواد پيماننامه صلح حديبيه اين بود كه: بستن پيمان دوستى بين طوايف، آزاد است و شكستن اجبارى آن از ناحيه ديگرى بر خلاف اصول پيماننامه است ولى اين صلح تا زمانى محترم است كه نقض نشود، ولى نقض آن توسط مشركان به منزله بطلان آن است و بر اين اساس، بعضى از طوايف با بعضى ديگر، پيمان بستند، از جمله: قبيله كنانه با قريش، و قبيله خزاعه با مسلمين پيمان بستند.
🌻ولى طولى نكشيد كه قبيله كنانه، به قبيله خزاعه (همپيمانان اسلام) حملهور شدند، و عدهاى از آنها را با وضع رقتبار در بستر خواب كشته، و عدهاى را اسير كردند. وقتى اين گزارش به پيامبر رسيد، آن حضرت از اين پيمانشكنى، سخت ناراحت شدند و به همين جهت تصميم به فتح مكه را گرفتند، چرا كه در جزيرة العرب مكه تنها پايگاهى بود كه در دست مشركان و مخالفان اسلام باقى مانده بود و آن را مركز كارشكنىهاى خود قرار داده بودند، و بديهى است كه مىبايست اين سرزمين مقدس، از لوث وجود مشركان پاك مىگرديد.
🌻پيامبر اعلام بسيج عمومى كرد، مسلمانان با شور و هيجان به اين اعلام، پاسخ مثبت دادند و طولى نكشيد كه ده هزار نفر مسلمانان مسلح آماده شدند.
🌱پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همراه اصحاب و ده هزار نفر مسلمان در ماه رمضان از مدينه به سوى مكه حركت كردند حركت سپاه محمد صلى الله عليه و آله و سلم به قدرى منظم و بر اساس اصول تاكتيك نظامى بود كه ده هزار نفر مسلمان همراه پيامبر تا سرزمين مرّ الظهران (چهار فرسخى مكه) آمدند؛ بدون آن كه قريش و مشركان، متوجه حركت سپاه اسلام بشوند، اين حركت غافلگيرانه و تلاشهاى رزمى سپاه مسلمين، رعب و وحشت عجيبى بر دل دشمن افكند.
🌻جالب اين كه عباس عموى پيامبر كه در خفا قبول اسلام كرده بود و در ظاهر در ميان مشركان مكه به سر مىبرد، و آنها نمىدانستند كه او مسلمان است، نقش فعالى در سركوب معنوى دشمن داشت، از طرفى اخبارى كه به ضرر دشمن بود مخفيانه به آنها مىرساند، و بالعكس اخبار دشمن و مشركان را به مسلمين گزارش مىداد.
🌱ابوسفيان كه مورد احترام مشركان اهل مكه و رئيس آنان بود، وقتى در بيرون مكه، لشكر اسلام را مشاهده كرد (چنان كه چگونگى آن در داستانهاى آينده خاطرنشان مىشود) آن چنان وحشت زده و مرعوب لشكر پر صلابت اسلام گرديد كه به مكه برگشت و فرياد زد: ارتش اسلام كاملاً مجهز است و به زودى شهر مكه را محاصره خواهد كرد، بزرگ آنها محمد صلى الله عليه و آله و سلم قول داده كه هر كس به مسجد الحرام و كنار كعبه رود و يا اسلحه را به زمين بگذارد در امان خواهد بود.
🌻اين پيام، روح مقاومت را از مردم مكه سلب كرد، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با تقسيم نمودن سپاه خود و كنترل دروازهها، شهر مكه را محاصره نمود، و طولى نكشيد كه به آسانى مكه آزاد گرديد و تحت تصرف سپاه اسلام در آمد فقط گردانى كه به فرماندهى خالد بن وليد بود با جمعى از مشركان زد و خوردى نموند كه مشركان با دادن 28 كشته متوارى شدند، و از مسلمانان سه نفر شهيد شدند، آن هم به خاطر اين كه راه را گم كرده بودند و در قسمت پايين مكه غافلگير شده و به دست كفار به شهادت رسيدند.
🌱رسول اكرم و مسلمين وارد مكه شدند، آن حضرت كنار كعبه آمد، روبروى در كعبه ايستاد و گفت:
🌻لا اءِلهَاءِلَّاالّله وَحدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، صَدَق وعدَهُ وَ نَصَرَ عَبدَهُ، وَ هَزَمَ الاَحزابَ وَحدَه؛
🌱معبودى جز خداى يكتا نيست، يكتايى كه شريك ندارد، او كه وعدهاش را (در مورد پيروزى مسلمين) ادا كرد، و بندهاش را يارى فرمود و گروههاى مختلف شرك را به تنهايى شكست داد.
🌻و پس از طواف كعبه و انجام مراسم شكرگزارى، سخنرانى مشروحى براى جمعيت ايراد كرد و سپس خانه كعبه را با كمك على عليهالسلام از لوث بتها پاك نمود، و هر جا كه بت و بتكده بود، از بين برد، و اعلام عفو عمومى نمود.
🌱به مردم مكه فرمود: درباره كردار من با شما، چه فكر مىكنيد؟
🌻گفتند: مانند كردار يك پدر بزرگ يا بردار بزرگ نسبت به فرزند و برادرش.
👇👇👇👇
🔶اکنون شما هم به کانال آموزش تجوید و حفظ قرآن بپيونديد:
@amozeshtajvidhefzquran