یک ماجرای واقعی 👇
🌸🌸🌸🌸🌸
بنده راننده ی اتوبوسرانی هستم 👨
شب یلدای ۱۴۰۲، مطابق وظیفه شرعی و میثاق نامه 📝 عفاف و حجابی که اتوبوسرانی از ما گرفته، به خانم مکشفه ای در اتوبوس تذکر دادم.
ایشان شروع به سر و صدا و اهانت کرد و با ۱۱۰ تماس گرفت !!!! 😐
اونقدر پشتش گرم بود که همه مسافران پیاده شدند ولیکن ایشون پیاده نشد😳
گفت من وکیل دارم🤵💼
از همه ی شما شکایت میکنم 😐
بعد از چند روز شکایتی به بنده ابلاغ شد🙁📃
و اینجانب را احضار کردند 😒
افسرنگهبان ظاهرا طرف مرا نگرفت و قصد بازداشت مرا داشت🤦♂
که بنده با توضیح جریان از خودم دفاع کردم.
پرونده را به دادسرا فرستادند ⚖
مسئول شورای حل اختلاف به وکیلِ خانم مکشفه گفت شما به علت بی حجابی مجرم و محکومید و اگر صلح کنید بهتر است
اما وکیل به ادامه ی پرونده پافشاری داشت .
🧑⚖در دادگاه که حاضر شدیم
خانم مکشفه ،تفهیم جرم شد🙂
و تحت وثیقه آزاد شد 😆
تا حکم نهایی برای مجازاتِ جرمِ بیحجابیِ وی صادر شَوَد 😉✌️🇮🇷
🌪#نشر_طوفانی
#مسئولیت اجتماعی
#امر به معروف
#ایستادگی در مسیر حق