استغفار_12.mp3
زمان:
حجم:
8.1M
🍃❤️🍃
" إِنَّ الاِنْسانَ لَفِی خُسْر " ؛
یعنی همین امروز !
" ما مِنــــهای تــــو 🍂"
بگمانم روز مباداست !
🌷#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
کانال ܫࡎـــܝ ࡈ߭ߊߺـــܣࡐܝ
~~~💎💎💎~~~ 💠#احادیث_مهدوی 🔟 ☀️ - نام مبارک مهدى عليه السلام - ⭐️عن على بن ابيطالب عليه السلام
~~~~🔸🔘🔸🔘🔸~~~~
💠#احادیث_مهدوی1⃣1⃣
*⃣ سيماى مهدى عليه السلام -
⚪️.. فقال عليه السلام: رجلٌ اجلى الجبين، اقنى الأنف، ضخم البطن، اذيل الفخذين، ابلج الثنايا، بفخذه اليمنى شامة.
❄️او مردى است كه پيشانى اش گشاد و درخشان است، بينى او خوش تراش و شكمش نسبتاً بزرگ و رانهايش عريض مى باشد. دندان هاى سفيد و درخشان دارد، و در ران سمت راست او علامتى هست.
📚چهل حدیث امام مهدی علیه السلام در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام
~~~🔸🔘🔸🔘🔸~~~
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
مرحوم خبازیان4_5956108213408499211.mp3
زمان:
حجم:
868.1K
💠✨💠✨💠✨💠
#گلایه_های_امام_عصر علیه السلام
👈به علامه مجلسی
👈 به علامه بحرالعلوم
👈 در توقیع شریف به شیخ مفید
فقط یه چیز خواسته
✅ به شیعه هام بگین برا فرج دعا کنن
🔹اللهم عجل لولیک الفرج🔹
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
💠#داستان_مهدوی
🌼حاج حسین ضیایی بیگدلی و سفر مکه🌼
🌷 باز مرحوم حائری در کتاب خطی مینویسد: آقای حاج سیّد حسین خان ضیایی بیگدلی که حدود پنجاه سال است من با ایشان سابقه رفاقت دارم و او نیز از اوائل جوانی با این جانب و آقای غروی. همشیره زاده. رفاقت خاصی داشت و خیلی از اوقات در بیرونی ما میآمد و بدون تکلف به نهار درویشی ما. که فوقش شاید آب گوشت بود. میساخت و ما را گاهی به باغ خود میبرد. او تحصیلات فقه و اصول را کاملاً خوانده بود؛ بعداً از رشتهٔ آخوندی خارج شده و به دانشگاه الهیات رفت و سپس به مدرسهٔ حقوق.
🌷غرض این است که در این مدت، حتی یک کلمه دروغ از ایشان به یاد ندارم شنیده باشم، ایشان سابقاً برای من گفته بودند و امروز نیز گفتند که: در سفر مکه از عرفات به مشعر آمدیم در آن بیابان شلوغ و بی علامت یک گوشه بساط را گسترده و چند زن با ما بودند و اکبرخان که نزد زنها نشست من با اکبرخان دیگری که او هم با ما بود در صدد برآمدیم برویم آب بیاوریم تا چایی درست کنیم. ظرفی برای آب آوردن برداشتیم و به طرف عرفات رهسپار شدیم که
🌷 در راه عرفات شیر آب ظاهراً دور بود، خیلی راه رفتیم مثل اینکه گفت: حدود هفت کیلومتر، تا سرانجام به آب رسیدیم. در موقع برگشتن به واسطهٔ آنکه چراغهای زنبوری که ما نشان کرده بودیم خاموش کرده و خوابیده بودند راه را گم کردیم، هر چه میرفتیم با صدای بلند، اکبرخان را صدا میزدیم هیچکس جواب نمیداد، چند مرتبه هر دو هر چه ممکن بود با صدای بلند فریاد زدیم: اکبرخان! کسی جواب نمیداد. هر چه میرفتیم محل خود را پیدا نمیکردیم اما ظاهراً میگفت: در این برگشتن حدود هفت کیلومتر راه رفتیم و به کلی خسته و مانده و مضطرب بودیم برای اینکه زنها در آنجا منتظر ما بودند و ما غیر از یک سطل آب که میبردیم وسایل زندگی نداشتیم و در حال احرام بودیم فقط لباس احرام در بر داشتیم به کلی درمانده شده بودیم.
🌷 در این بین؛ سه نفر را دیدیم که سوار بر اسب بودند و لباس قمی قدیمی در بر داشتند، یکی از آنها که خیلی نورانی هم بود و قبایی بر تن و شالی بر کمر بسته و کلاه نمدی بر سر داشت به ما گفت: « قمیها را میخواهید؟» گفتم: « آری.»
تپهای را به ما نشان داد که پیدا و نزدیک بود. گفت: « از این تپه بالا بروید صدا بزنید آن طرف تپه هستند.» ما بالای تپه رفتیم و گفتیم: « اکبرخان!» جواب شنیدیم و به رفقا ملحق شدیم.
🌷بعداً فکر کردیم که اصلاً اسب یعنی چه؟ تمام ما با اتومبیل بودیم! و اولاً از اسب و اسب سوار در این صحرا خبری نبود. و ثانیاً اینکه اینها اگر از حجاج بودند چرا در حال احرام نبودند و اگر از حجاج نبودند برای چه در این شب در مشعر بودند؟ و ثالثاً گفتنِ اینکه شما قمیها را میخواهید عجیب بود! برای اینکه ما به صرف اینکه اکبرخان را صدا میزدیم از کجا برای آنها معلوم شد که ما قمیها را میخواهیم؟ و رابعاً قمیها یک دسته منحصر به ما نبود که از این جواب سؤال بفهمند که مقصود، این عدّهٔ به خصوص هستند؟!
و نگارنده گوید: و خامساً در آن موقع لباس رسمی ایرانیان قبا و شال و کلاه نمدی نبود، بلکه لباس رسمی کت و شلوار بود.
و سادساً اگر آنها واقعاً از مردمان معمول متعارف قم بودند باید در موقع دیگر نیز دیده شده باشند یا بعداً دیده شوند، اینها مسلماً از رجال غیب دستگاه الهی هستند که به حسب قاعدهٔ عقلی به تصرف ولایتی که به داد مردم میرسند به امر ولی الله و خلیفة فی ارضه.
💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠
📚 ملاقات با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف در مکّه و مدینه، ص ۳۴
👈 ادامه دارد....
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
🌸
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🌸🍃🌸
عصر زیبایی را🌸
با لحظههایی پر از دلخوشی💖
براتون آرزو می کنم 🙏
مهـر، شادی، عشق💖
و لبخند شیـرینツ
همنشین دائمیتون باشه🌸🍃
🍃🌸 عصرتون پُراز عشق و محبت 🌸🍃
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور
🔮 « دنیا طلبی »
⚠️عامل نرسیدن به امام زمان
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
💎✨💎✨💎✨💎
💢#وظایف_منتظران
💎 #صدقه به نیت سلامتی امام زمان (عج):
⏪ سیدابن طاووس می نویسد: ایامی که در مدرسه علمیه بعثت سکونت داشتم طلبه ای که نزد من موثق بود راجع به صدقه برای وجود نازنین امام زمان (ارواحنا فداه) می گفت:
🌠شبی از حرم حضرت رضا(علیه السلام) به طرف مدرسه می آمدم. در آن شب بسیار برای امام زمان (عج) دعا کرده و در فراقش اشک ریختم.
🔹در وقت برگشتن از حرم به بازار سرشور رسیدم که فقیری جلوی مرا گرفت و از من چیزی خواست هر چه دست در جیب لباسهایم کردم چیزی پیدا نکردم مگر یک پنج ریالی.
⬅ آن را با آنکه کم بود با شرمندگی به آن فقیر دادم و نیت کردم که این صدقه برای حفظ وجود مقدس امام زمانم باشد.
⭕️ فردای آن شب هنگامی که برای حضور در درس به بازار سرشور رسیدم یکی از کسبه ها که قبلاً مرا می شناخت تا چشمش به من افتاد مرا با صدای بلند صدا زد، وقتی که نزد او رفتم.گفت: دیشب چه عملی را انجام دادم؟!گفتم مگر چه شده است:
🌠گفت: دیشب در عالم رویا دیدم حضرت بقیه الله (ارواحنا فداه) سوار بر اسب سفیدرنگی هستند و وارد بازار سرشور شدند و جمعیتی در پشت سر آن حضرت در حرکت بودند که فرمودند: آمده ام جزای احسان فلان طلبه را بدهم (واسم تو را بردند).
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛