❄️🔆❄️🔆❄️
🔆❄️🔆❄️
❄️🔆❄️
🔆❄️
❄️
💔#مظلومیت_امام زمان عجل الله تعالی الفرجه الشریف
قسمت 7⃣
❄️ حضرت آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه ازآقا شیخ سامرایی که از اتقیاء عراق بودند٬ نقل فرمودند:
❄️ در ایامی که در سامراء مشرف بودم روز جمعه ای طرف عصر در سرداب مقدس رفتم .
دیدم غیر از من احدی نیست و من حالی پیدا کرده و متوجه مقام صاحب الامر علیه السلام شدم.
در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:
💥به شیعیان و دوستان ما بگویید که «خدا را قسم دهند به حق عمه ام زینب علیها سلام که فرج مرا نزدیک گرداند.»
📚شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام
🔸 ادامه دارد....
🔹 سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام،
💐💐صلوات(اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم والعن اعداعهم اجمعین
┏━━━🍃━━━┓
⠀ @amtewi
┗━━━🍃━━━┛
❄️
🔆❄️
❄️🔆❄️
🔆❄️🔆❄️
❄️🔆❄️🔆❄️
#مظلومیت_امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف "
✳️ مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید: تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم : آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
✨نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دست هایشان را برپشت گذاشته بودند خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
👈 حضرت فرمودند: «من در این شهر غریبم !» گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
👈فرمودند: « ما کارگران( شیعیان )زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
دراین لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
📗ملاقات با امام عصر ، ص ۱۰۲ و مطلع الفجر ، ص ۲۰۷
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─
#کانال_عصر_ظهور
#قرارگاه_بسوی_ظهور
─┅═༅𖣔🌼🍃🌼𖣔༅═┅─