💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓آیا در حکومت اسلامی اجازه هست به حاکم اسلامی یا در عصر حاضر از ولی فقیه انتقاد و اعتراض کرد؟
✅ پاسخ:
☪ نظام اسلامی نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شمارد بلکه بر اساس تعالیم دینی یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیر خواهی برای او است.
📚 این حقیقت تحت عنوان «النصیحه لائمه المسلمین» در روایات ما به آن پرداخته شده است.
📚 بحارالأنوار، ج ٢٧، ص ۶٧، باب ٣.
📚 الخصال، ج ١، ص ٧٢.
📚 الکافی، ج ١، ص ١٠٣.
⚜ حضرت امام(ره) چنین عرضه می دارند:
🔅«همه موظفند که نظارت کنند بر این امور اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتید خودت را حفظ کن».
📚 صحیفه نور، ج ٧، ص ١١٨.
👌البته باید این مساله به گونه ای باشد که با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط همواره تقویت رهبری و نظام اسلامی را به دنبال داشته باشد و به نکات زیر توجه شود:
1⃣ اشکال و ایراد قطعی باشد نه بر اساس شایعات و بر پایه حدس و گمان.
2⃣ رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از توهین و جسارت.
3⃣ انتقاد به منظور اصلاح و سازندگی باشد نه برای عیبجویی و تضعیف.
4⃣ باید توجه کرد انتقاد از ولی فقیه موجب تضعیف نظام نگردد.
📚 پرسش ها و پاسخ ها، مصباح یزدی، ج ١، ص ۶٩.
💠❓📚 ✍🏻💠 #پــرســمــان
❓سئوال: چرا ما در سجده زیارت عاشورا، خدا را به خاطر این مصیبت، شکر می کنیم؟!
❓معنای دقیق «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین على مصابهم» که در سجده زیارت عاشورا می خوانیم چیست؟
❓چرا ما خداوند را برای این مصیبت فجیع شکر می کنیم و سر این سجده چیست؟
✅ پاسخ:
📚 شکر بر نعمت از موضوعاتی است که در منابع روایی ما دارای جایگاه خاصی است. [۱]
🔅انسان مؤمن و موحد به جهت معرفت و شناخت صحیحی که نسبت به خدا و آفریدگارش دارد، هر چه از سوی پروردگارش به او برسد، شکرگزار است؛ زیرا چنین انسانی، همواره وظیفه الهی خود را انجام میدهد و در برابر حوادث - چه خوب باشد یا ناگوار - تسلیم است و آنها را در مسیر کمال و سیر الى الله به حساب میآورد.
⚜ امام حسین (ع) در عصر تاسوعا، در جمع اصحاب خود، حمد و ستایش الهی را در حال خوبی و ناراحتی به جا میآورد:
🔅«احمده على السرّاء والضرّاء؛ [۲]
🔅خدا را در حالی که در وضع مناسب و خوب یا در وضع ناراحتی هستم، حمد و ستایش میکنم».
⚜ یاران حضرت، حمد و ستایش الهی را به جا میآوردند، به جهت آن که توفیق یاری حضرت و شهادت همراه امامشان را پیدا کردند:
🔅«الحمد للّه الذی أکرمنا بنصرک وشرّفنا بالقتل معک؛ [۳]
🔅حمد و سپاس خدایی را که نصرت و یاریت را به ما کرامت فرمود، و ما را به شهادت در کنارت مشرف نمود».
🏴 نهضت خونین کربلا اگرچه از یک زاویه، مصیبتی دردناک بود، اما از نگاه دیگر نعمتی بزرگ برای اسلام و مسلمانان بود؛ چرا که به برکت خون سیدالشهدا (ع) و یارانش، اسلام از مسیر انحراف نجات یافت.
🕋 اسلامی که می رفت تا به دست بنی امیه و آل ابوسفیان به ویژه یزید، به انحراف کشیده شود و هر آنچه را که یزید و یزیدیان می خواستند به نام دین به خورد مردم و تحویل جامعه دهند. شهادت امام حسین (ع) از این انحراف بزرگ جلوگیری کرد و این جای شکر دارد.
👌🏻بنابراین، از نگاه ما مصیبت، نعمتی است که از سوی خدا به انسان رسیده، و قیام کربلا از این جهت برای مسلمانان به ویژه شیعیان نعمت و لطف بزرگ الهی است که در مسیر زندگی و دفاع از حق و مبارزه با دشمن، بهترین الگو است؛ از این نگاه جای شکر بر این نعمت وجود دارد.
📚 منابع:
[۱]. ر. ک: کلینی، کافی، ج ۲، ص ۹۴، باب الشکر، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ ش.
[۲]. مقرم، عبد الرزاق، مقتل الحسین(ع)، ص ۲۱۲، مؤسسة الخرسان للمطبوعات، بیروت، ۱۴۲۶.
[۳]. همان، ص ۲۱۵.
💠❓📚 ✍💠 #پــرســمــان
❓آیا در حکومت اسلامی اجازه هست به حاکم اسلامی یا در عصر حاضر از ولی فقیه انتقاد و اعتراض کرد؟
✅ پاسخ:
☪ نظام اسلامی نه تنها انتقاد از ولی فقیه را جایز می شمارد بلکه بر اساس تعالیم دینی یکی از حقوق رهبر بر مردم لزوم دلسوزی و خیر خواهی برای او است.
📚 این حقیقت تحت عنوان «النصیحه لائمه المسلمین» در روایات ما به آن پرداخته شده است.
📚 بحارالأنوار، ج ٢٧، ص ۶٧، باب ٣.
📚 الخصال، ج ١، ص ٧٢.
📚 الکافی، ج ١، ص ١٠٣.
⚜ حضرت امام(ره) چنین عرضه می دارند:
🔅«همه موظفند که نظارت کنند بر این امور اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتید خودت را حفظ کن».
📚 صحیفه نور، ج ٧، ص ١١٨.
👌البته باید این مساله به گونه ای باشد که با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط همواره تقویت رهبری و نظام اسلامی را به دنبال داشته باشد و به نکات زیر توجه شود:
1⃣ اشکال و ایراد قطعی باشد نه بر اساس شایعات و بر پایه حدس و گمان.
2⃣ رعایت اخلاق اسلامی و پرهیز از توهین و جسارت.
3⃣ انتقاد به منظور اصلاح و سازندگی باشد نه برای عیبجویی و تضعیف.
4⃣ باید توجه کرد انتقاد از ولی فقیه موجب تضعیف نظام نگردد.
📚 پرسش ها و پاسخ ها، مصباح یزدی، ج ١، ص ۶٩.