•[آن۳۱۳نفــــر]•
#پارت_دوم❤🤗 🔰نذر کرده من تنها فرزند مادرم بودم 🤗که اوبا نذر و نیاز از امام حسین (ع)❤گرفت.مادرم،تاج
#پارت_سوم❤🤗
بار دوم در ۹ سالگی همراه پدر و مادرم، قانونی و با پاسپورت، به کربلا رفتم😍. آن زمان رفتن به کربلا خیلی سختی داشت😰. با اینکه در آبادان زندگی می کردیم و از راه شلمچه به بصره می رفتیم🤗، اما امکانات کم بود و مشکلات راه و سفر زیاد😥. بیشتر سال هم هوا گرم بود🥵. در سفر دوم وقتی به نجف اشرف رسیدیم💚، درویش_ که از بابای حقیقی هم برای من دلسوز تر بود_ در زیارت حضرت علی علیه السلام در دلش از او طلب مرگ کرد🥀. او به حضرت علاقه زیادی داشت و دلش میخواست بعد از مرگ برای همیشه در کنارش باشد☺️.
بابام از نیت و آرزویش حرفی به ما نزد😕. مادرم شب در خواب دید که دو سید نورانی✨ آمدهاند بالای سر درویش و می خواهند او را ببرند😨. مادرم حسابی خودش را زده و با گریه😭 و التماس از آنها خواسته بود که درویش را نبرند. او در خواب گفته بود:(( درویش جای پدر کبری است💛. تورو به خدا دوباره اون رو یتیم نکنید🖤.)) آن قدر در خواب گریه و زاری کرد و فریاد زد که بابام از خواب پرید😱 و رفت بالای سرش و صدایش زد🗣:(( ننه کبری، چی شده؟ چرا این همه شلوغ می کنی؟ چرا گریه می کنی😭؟)) مادرم وقتی از خواب بیدار شد، خوابش را تعریف کرد و گفت:(( من و کبری توی دنیا جز تو کسی رو نداریم😥. تو حق نداری بمیری و مارو تنها بزاری.)) بابام گفت:(( ای دل غافل! زن چه کردی؟😔 چرا جلوی سیدا رو گرفتی💔؟ من خودم توی حرم آقا رفتم و ازش خواستم که برای همیشه در خدمتش بمونم😍. چرا اونا رو از بردن من منصرف کردی😭؟ حالا که جلوی موندنم تو نجف رو گرفتی، باید به من قول بدی که بعد از مرگ، هرجا که باشم، من رو اینجا بیاری و تو زمین وادی السلام دفنم کنی💚😍. خونه ابدی من باید کنار امام علی علیه السلام💚 باشه.)) مادرم_ که زن با غیرتی بود_ به بابام قول داد که وصیتش را انجام دهد❤.
در ۹ سالگی که به کربلا رفتم، حال عجیبی داشتم😭. خودم را روی گودال قتلگاه میانداختم😨. آنجا بوی مشک و عنبر میداد😍. آن قدر گریه میکردم😭 که زوار تعجب میکردند😳. مادرم فریاد میزد و میگفت:(( کبری، از روی قتلگاه بلند شو، سُنی ها توی سرت می زنن😳😱.)) اما من بلند نمی شدم😁. دلم می خواست با امام حسین علیه السلام حرف بزنم🤗؛ بغلش کنم و به او بگویم که چقدر دوستش دارم.💞
مادرم من را از ۴ سالگی برای یادگیری قرآن📿 به مکتبخانه📜 فرستاد. بابام سواد نداشت☹، اما از شنیدن قرآن لذت می برد.😌 برادری داشت که قرآن می خواند😇. درویش مینشست و با دقتبه قرآن خواندن گوش می کرد پدر و مادرم هر دو دوست داشتند که من قرآن یاد بگیرم . مکتب خانه در کپیرآباد بود . یک آقای اصفهانی که از بد روزگار،شیره ای بود به ما قرآن یاد می داد. پسر ها خیلی مسخره اش می کردند😕 خودش هم آدم سبکی بود سر کلاس میگفت:《اَلَم تَرَه......مرغ و کره.....!》 منظورش این بود که باید علاوه بر پولی که خانواده های تان برای یاد دادن قرآن می دهند از خانههایتان نان و کره و مرغ و هرچه که دستتان میرسد و برای من بیاورید بعد از مدتی که به مکتبخانه رفتیم به سختی مریض شدم ☹در آنجا انقدر حالم بد شد که رفتند و مادرم را خبر کردند او خودش را رساند و من را بغل کرد و برای همیشه از مکتب خانه برد و یاد گرفتن قرآن نیمه تمام ماند 💔😕 مدتی ما از محله جمشید آباد به محله احمدآباد لِین یک اثاث کشی کردیم ⛪تا ۱۴ سالگی که جعفر (بابای پچه ها) به خواستگاریم آمد در همان خانه بودم.چهارده سال و نیم داشتم که مستاجر خانه مادرم جعفر را معرفی کرد🤭او به خواستگاری آمد و دل پدر و مادرم را به دست آورد😄ان زمان سن قانونی برای ازدواج پانزده سال بود😇جعفر شش ماه منتظر ماند تا من به سن قانونی رسیدم و توانستیم عقد کنیم🎉🎁خداوکیلی تا روز عقد نه جعفر را دیده بودم و نه می شناختمش.او دو بار برای خواستگاری به خانه ی ما آمد ولی من در اتاقی دیگر بودم😊نشستن دختر در مجلس خواستگاری عیب و عار بود.زمان ما عروسی ها این طور بود همه ندیده و نشناخته زن و شوهر می شدند.چند ماه اول بعد عروسی در یکی از اتاق های خانه مادرم ساکن بودیم😍بعد از مدتی جعفر در ایستگاه شش آبادان در یک کُواتر کارگری اتاقی اجاره کرد. اوایل زندگی مادر شوهرم با ما زندگی می کرد.جعفر کارگر شرکت نفت بود✨ولی هنوز امتیاز کافی نداشت و باید چند سال کار می کرد تا به ما خانه شرکتی بدهند چند سال در اتاق های اجاره ای زندگی کردیم مهران و مهرداد و مهری و مینا و شهلا در خانه اجاره ای به دنیا آمدند😍💛هر وقت حامله می شدم برای زایمان به خانه مادرم در احمدآباد می رفتم.آنجا زایشگاه بچه هایم بود.یک قابله خانگی به نام جیران می آمد و بچه را به دنیا می اورد.جیران میان سال بود و مثل مادرم فقط یک دختر داشت👧خدا از همان یک دخترسیزده نوه به او داده بود.بابای مهران حسابی به جیران می رسید و هوای اورا داشت.
بعد از فارغ شدن من، به جز پول، مقداری خرت و پرت مثل قند و شکر و چای و پارچه به
•[آن۳۱۳نفــــر]•
#پارت_سوم❤🤗 بار دوم در ۹ سالگی همراه پدر و مادرم، قانونی و با پاسپورت، به کربلا رفتم😍. آن زمان رفت
به جیران می داد😍
#پارت_سوم 🤗💚
حتما بخونین😍😍
خیلی جالبه😍😍😍
#مدیر_نوشت
#ادمین_نوشت
⊱ꕥآن ۳۱۳ نفر ꕥ⊱╮
@an313nafary🍃
💞 به رسم هر روز صبح💞
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋🌺🦋
✨السلام علیڪ یابقیة الله یا
اباصالح المهدۍیاخلیفة الرحمن
ویاشریڪ القرآن ایهاالامام
الانس والجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان✨
💕 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج💕
🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°🌺⚜°✺°
❣﷽❣
☀️ #صبح_خودراباسلام_به_14معصوم (ع) #شروع_کنیم😊
✨بسْمِﺍﻟﻠَّﻪِﺍﻟﺮَّﺣْﻤَﻦِﺍﻟﺮَّﺣِﻴﻢ✨
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ☀️
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ☀️
❤️ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢ☀️ُ
💜ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ☀️
💙ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ☀️
💚ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ☀️
💛ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ☀️
❤️السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی☀️ ✨یاخلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ✨
✨اللهُـمَّ ؏َـجِّـلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج✨
✨اݪّلهُمَّ صَݪِّ عَݪے مُحَمَّد وَ آݪِ مُحَمَّد وَ عَجِّݪ فَرَجَهُمْ✨
#اول_صبح_سلامم_به_شما_میچسبد
#روزم_به_نام_شما_اختران_الهی
⊱ꕥآن ۳۱۳ نفر ꕥ⊱╮
@an313nafary🍃
❌❌ کسانی که به بهشت نمےروند
🔴در برخی روایات محرومان از بهشت سه گروه، در تعدادی چهار گروه و در بعضی حدود ده طایفه ذکر شدهاند. البته این روایات در صدد بیان مصداق هستند، نه بیان انحصار:
❶ رسول خدا صلےاللهعیهوآله فرمود: سه طایفه وارد بهشت نمےشوند؛
◆دائم الخمر
◆کسی که شغلش ساحری است
◆کسی که پیوند خویشاوندى را بریده باشد.
📚خصال ج ۱ ص ۱۷۹
❷ امام صادق علیہ السلام فرمود:
◆کاهن(غیبگو)
◆منافق
◆دائم الخمر
◆سخن چین
وارد بهشت نمیشوند.
📚امالی ص ۴۰۴
❸ رسول خـدا صلےاللهعلیهوآله میفرماید: خداى عزّوجل بهشت را از دو نوع خشت آفرید؛ یک خشت طلا و یک خشت نقره، دیوارهایش را یاقوت و طاقش را از زبرجد و سنگریزهاش را لۆلۆ و خاکش را زعفران و مشک خوشبو قرار داد، سپس به آن فرمود سخن بگوى، عرض کرد خدایى نیست به جز تو؛ خداى زنده و پایدار؛ سعادتمند آنکسی است که در من جاى دارد. پس خداى عزّوجل فرمود: به عزت، بزرگى، شکوه و بلندى مقامم سوگند که به بهشت داخل نمیشود
◆ دائم الخمر
◆خود فروش
◆سخن چین
◆بىغیرت در باره همسر
◆کسى که پیوند خویشاوندى را بریده باشد
و...
📚خصال ج۲ ص۴۳۶
⊱ꕥآن ۳۱۳ نفر ꕥ⊱╮
@an313nafary🍃
دخترای گل 🌹🌹🌹🌹 خیلی قشنگه
مخصوصا دخترااااااااااا
لطفا بخووووووووونید
داداشم منو دید تو
خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..
نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت بیا اینجا
خیلی ترسیده بودم
گفت آبجی بشین
نشستم
بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت
بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند
از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه
آخه غیرت الله
میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!
میدونی چرا امام حسن زود پیر شد
بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه
آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی
تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون
من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم
سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن..
اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی
از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم
گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...
سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده
بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...
سربند یا فاطمه الزهرا.س..
حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که....
..یا زهرا.س
مطمئناً شيطون نميذاره اين پستو کپي کني.
امروز می خواهیم تاآخرشب حداقل2میلیون نفر به امام حسين(ع) سلام بفرستند.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
کپی کردنش عشق میخاد ⚘ اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. میدونی اگه کپی کنین چند هزار تا صلوات فرستاد میشه؟
⊱ꕥآن ۳۱۳ نفر ꕥ⊱╮
@an313nafary🍃
💠 #امام_رضا_علیه_السلام:
🔰عقل مسلمان تمام نیست، مگراین كه ده خصلت را دارا باشد:
🔸۱ـ مردم به او امید خیر داشته باشند؛
🔸۲ـ از بدى او در امان باشند؛
🔸۳ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد؛
🔸۴- خیر بسیار خود را اندک شمارد؛
🔸۵- هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود؛
🔸۶ـ درعمر خود از دانش طلبى خسته نشود
🔸۷ـ فقر در راه خدا از توانگری(بدون رضای خدا) برایش محبوبتر باشد؛
🔸۸ـ خوارى در راه خدا از عزّت درکنار دشمن خدا، برایش محبوبتر باشد؛
🔸۹ـ گمنامى را از پُر نامى بیشتر بخواهد؛
🔺سپس با تاکید فرمودند:
🔸و اما دهم...
احدى را ننگرد جز این كه درباره اش بگوید که او از من بهتر و پرهیزكارتر است....
📚 تحف العقول ص۴۴۳
⊱ꕥآن ۳۱۳ نفر ꕥ⊱╮
@an313nafary🍃