eitaa logo
انباز
276 دنبال‌کننده
402 عکس
79 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
تک‌تک مصرع‌ها و بیت‌های این غزل سعدی، ظرفیت ویژه‌ای دارد که در موقعیت‌های مختلف و با اهداف متنوع، به عنوان ضرب‌المثل به‌کار رود: نه تو گفتی که "به‌جای آرم" و گفتم که "نیاری عهد و پیمان و وفاداری و دل‌بندی و یاری"؟ زخم شمشیر اجل بِهْ که سر نیش فراقت کشتن اولی‌تر ازآن که‌م به جراحت بگذاری تن آسوده چه داند که دل خسته چه باشد؟ من گرفتار کمندم، تو چه دانی که سواری؟ کس چنین روی ندارد! تو مگر حور بهشتی؟! وز کس این بوی نیاید! مگر آهوی تتاری؟! عرقت بر ورق روی نگارین به چه ماند؟ هم‌چو بر خرمن گل قطره‌ی باران بهاری طوطیان دیدم و خوش‌تر ز حدیثت نشنیدم شکر است آن، نه دهان و لب و دندان که تو داری ای خردمند که گفتی نکنم چشم به خوبان! به چه کار آیدت آن دل که به جانان نسپاری؟ آرزو می‌کندم با تو شبی بودن و روزی یا شبی روز کنی چون من و روزی به شب آری هم اگر عمر بُوَد دامن کامی به کف آید که گل از خار همی‌آید و صبح از شب تاری سعدی آن طبع ندارد که ز خوی تو برنجد خوش بُوَد هرچه تو گویی و شکر هرچه تو باری
آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند وگر ملول شوی صاحبی دگر گیرند وگر به خشم برانی طریق رفتن نیست کجا روند که یار از تو خوب‌تر گیرند؟!
هدایت شده از کلک خیال انگیز
نا امید از در رحمت به کجا شاید رفت یا رب از هر چه خطا رفت هزار استغفار @Glorious_poem
اسکندر رومی را پرسیدند: دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی؟ که ملوک پیشین را خزاین و عمر و ملک و لشکر بیش از این بوده است ایشان را چنین فتحی میسر نشده. گفتا: به عون خدای عزّوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم. بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد https://ganjoor.net/saadi/golestan/gbab1/sh41 اول اردی‌بهشت، روز بزرگداشت سعدی شیرین‌سخن https://eitaa.com/anbaz60/1549
دلم تا عشق‌باز آمد در او جز غم نمی‌بینم دلی بی‌غم کجا جویم؟ که در عالم نمی‌بینم دمی با همدمی خرّم ز جانم برنمی‌آید دمم با جان برآید چون که یک همدم نمی‌بینم مرا رازی‌ست اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با که گویم راز -چون محرم نمی‌بینم-؟ قناعت می‌کنم با درد چون درمان نمی‌یابم تحمل می‌کنم با زخم چون مرهم نمی‌بینم خوشا و خرّما آن دل که هست از عشق بیگانه که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی‌بینم نم چشم آبروی من ببرد از بس که می‌گریم چرا گریم؟ کز آن حاصل برون از نم نمی‌بینم کنون دم درکش ای سعدی که کار از دست بیرون شد به امید دمی با دوست وان دم هم نمی‌بینم
هدایت شده از کلک خیال انگیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟ تاب قهر تو نیاریم خدایا ، زنهار فعلهایی که ز ما دیدی و نپسندیدی به خداوندی خود پرده بپوش ای ستار @Glorious_poem زنده‌یاد: "یاستّارالعیوب" 🙏