eitaa logo
انباز
271 دنبال‌کننده
402 عکس
79 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
خلاصه‌ای کامل از مقالۀ « و وحدت اسلامی» از شهید مرتضی مطهری: 🔻 بخش اول: وحدت اسلامى و اخوّت اسلامى سخت مورد عنايت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده و از اهمّ مقاصد اسلام است. آيا تأليف و نشر كتابى مانند الغدير- كه به هر حال موضوع بحث آن كهن‏ترين مسئله خلافى مسلمين است- مانعى در راه هدف مقدس و ايده‏آل عالى «وحدت اسلامى» ايجاد نمى‏كند؟ 1️⃣ مفهوم و حدود وحدت اسلامى مقصود از وحدت اسلامى نه انتخاب یکی از مذاهب اسلامى و کنار گذاشتن ساير مذاهب است و نه اخذ مشتركات همه مذاهب و کنار گذاشتن مفترقات همه آنها و اختراع مذهبی جديد كه عين هيچ يك از مذاهب موجود نباشد. بلکه به معنای اتحاد پيروان مذاهب مختلف در عين اختلافات مذهبى، در برابر بيگانگان است. وحدت مسلمین در جهان‏بينى، در فرهنگ، در سابقه تمدن، در بينش و منش، در معتقَدات مذهبى، در پرستشها و نيايشها، در آداب و سنن اجتماعى خوب، مى‏تواند از آنها ملت واحد بسازد و قدرتى عظيم و هايل به وجود آورد كه قدرتهاى عظيم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمايند، خصوصاً اينكه در متن اسلام بر اين اصل تأكيد شده است. هيچ ضرورتى ايجاب نمى‏كند كه مسلمين به خاطر اتحاد اسلامى، صلح و مصالحه و گذشتى در مورد اصول يا فروع مذهبى خود بنمايند، همچنان‏كه ايجاب نمى‏كند كه مسلمين درباره اصول و فروع اختلافى فيمابين بحث و استدلال نكنند و كتاب ننويسند. تنها چيزى كه وحدت اسلامى ايجاب مى‏كند، اين است كه مسلمين- براى اينكه احساسات كينه‏توزى در ميانشان پيدا نشود يا شعله‏ور نگردد- متانت را حفظ كنند، يكديگر را سبّ و شتم ننمايند، به يكديگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق يكديگر را مسخره نكنند و بالاخره عواطف يكديگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقيقت- لااقل- حدودى را كه اسلام در دعوت غيرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعايت كنند: ادْعُ الى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ احْسَنُ (نحل 125). از نظر مخالفان این دیدگاه، اصول مذهبى مجموعه‏اى بهم پيوسته است و به اصطلاح اصوليون از نوع «اقل و اكثر ارتباطى» است، آسيب ديدن يكى عين آسيب ديدن همه است. على‏هذا آنجا كه مثلًا اصل «امامت» آسيب مى‏پذيرد و قربانى مى‏شود، از نظر معتقدين به اين اصل، موضوع وحدت و اخوّت منتفى است و به همين دليل شيعه و سنى به هيچ وجه نمى‏توانند دست يكديگر را به عنوان دو برادر مسلمان بفشارند و در يك جبهه قرار گيرند؛ دشمن، هركه باشد. نقد: دليلى ندارد ما اصول را در حكم يك مجموعه بهم پيوسته بشماريم و از اصل «يا همه يا هيچ» در اينجا پيروى كنيم. اينجا جاى قاعده «الْمَيْسورُ لايَسْقُطُ بِالْمَعْسور» و «ما لايُدْرَكُ كُلُّهُ لايُتْرَكُ كُلُّه» است. سيره و روش شخص اميرالمؤمنين على عليه السلام براى ما بهترين و آموزنده‏ترين درسهاست. او براى احقاق حق خود از هيچ كوششى خوددارى نكرد، همه امكانات خود را به كار برد كه اصل امامت را احيا كند، اما هرگز از شعار «يا همه يا هيچ» پيروى نكرد. برعكس، اصل «ما لايدرك كلّه لايترك كلّه» را مبناى كار خويش قرار داد. على در برابر ربايندگان حقش قيام نكرد و قيام نكردنش اضطرارى نبود، بلكه كارى حساب‏شده و انتخاب‏شده بود. او از مرگ بيم نداشت، چرا قيام نكرد؟ حداكثر اين بود كه كشته شود. كشته شدن در راه خدا منتهاى آرزوى او بود. او همواره در آرزوى شهادت بود و با آن از كودك به پستان مادر مأنوس‏تر بود. على در حساب صحيحش بدين نكته رسيده بود كه مصلحت اسلام در آن شرايط، ترك قيام و بلكه همگامى و همكارى است. خود كراراً به اين مطلب تصريح مى‏كند: (ادامه دارد)
🔻 بخش دوم: یک. نامه 62 نهج‏البلاغه (به مالک اشتر): «فَأمْسَكْتُ يَدى حَتّى‏ رَأيْتُ راجِعَةَ النّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْاسْلامِ، يَدْعونَ الى‏ مَحْقِ دينِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَخَشيتُ انْ لَمْ‏انْصُرِ الْاسْلامَ وَ اهْلَهُ انْ ارى‏ فيهِ ثَلْماً اوْ هَدْماً تَكونُ الْمُصِيْبَةُ بِهِ عَلَىَّ اعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلايَتِكُمُ الَّتى انَّما هِىَ مَتاعُ ايّامٍ قَلائِلَ؛ من اول دست خود را پس كشيدم، تا ديدم گروهى از مردم از اسلام بازگشتند و مردم را به نابودى دين محمد صلى الله عليه و آله دعوت مى‏كنند. پس ترسيدم كه اگر به يارى اسلام و مسلمين برنخيزم شكاف يا انهدامى در اسلام خواهم ديد كه مصيبت آن از فوت خلافت چندروزه بسى بيشتر است.» دو. خطبه 74 نهج البلاغه: در شوراى شش نفرى پس از تعيين و انتخاب عثمان به وسيله عبدالرحمن بن عوف، على عليه السلام شكايت و هم آمادگى خود را براى همكارى اينچنين بيان كرد: «لَقَدْ عَلِمْتُمْ انّى احَقُّ النّاسِ بِها مِنْ غَيْرى، وَ وَ اللَّهِ لَاسَلِّمَنَّ ما سَلِمَتْ امورُ الْمُسْلِمينَ وَ لَمْ‏يَكُنْ فيها جَوْرٌ الّا عَلَىَّ خاصَّةً؛ شما خود مى‏دانيد من از همه براى خلافت شايسته‏ترم، و حال به خدا قسم مادامى كه كار مسلمين روبراه باشد و رقيبان من تنها به كنار زدن من قناعت كنند و تنها شخص من مورد ستم واقع شده باشد، مخالفتى نخواهم كرد و تسليم خواهم بود.» (ادامه دارد)
🔻 بخش سوم: 2️⃣ اعتقاد و بیانات علامه امينى‏: ایشان در فرصتهاى مختلف در مجلدات الغدير اين مسئله را طرح كرده‏اند، از جمله: یک. مقدمه جلد اول: «و ما اين‏همه را خدمت به دين و اعلاى كلمه حق و احياى مى‏شماريم.» دو. جلد سوم، صفحه 77: ابن تيميّه و آلوسى و قصيمى به دروغ می‌گویند شيعه برخى از اهل‏بيت را از قبيل زيد بن على بن الحسين دشمن مى‏دارد، اين دروغها و تهمتها تخم فساد را مى‏كارد و دشمنيها را ميان امت اسلام برمى‏انگيزد و جماعت اسلام را تبديل به تفرقه مى‏نمايد و جمع امت را متشتّت مى‏سازد و با مسلمين تضاد دارد. سه. جلد سوم، صفحه 268: سيد رشيد رضا گفته: «شيعه از هر شكستى كه نصيب مسلمين شود خوشحال مى‏شود تا آنجا كه پيروزى روس را بر مسلمين در ايران جشن گرفتند». در حالی که اين دروغها ساخته و پرداخته امثال سيد محمّد رشيد رضاست. شيعيان ايران و عراق كه قاعدتاً مورد اين تهمت هستند و همچنين مستشرقان و سيّاحان و نمايندگان ممالك اسلامى و غيرهم كه در ايران و عراق رفت و آمد داشته و دارند خبرى از اين جريان ندارند. شيعه بلااستثناء، براى نفوس و خون و حيثيت و مال عموم مسلمين اعمّ از شيعه و سنى احترام قائل است. هر وقت مصيبتى براى عالم اسلام در هركجا و هر منطقه و براى هر فرقه پيش آمده است، در غم آنها شريك بوده است. شيعه هرگز را كه در قرآن و سنت بدان تصريح شده محدود به جهان تشيع نكرده است و در اين جهت فرقى ميان شيعه و سنى قائل نشده است. چهار. پايان جلد سوم: پس از انتقاد از چند كتاب از كتب قدما از قبيل عِقدالفريد ابن عبد ربّه، الانتصار ابوالحسين خيّاط معتزلى، الفرق بين الفِرَق ابومنصور بغدادى، الفصل ابن حزم اندلسى، الملل و النحل محمّد بن عبدالكريم شهرستانى، منهاج السنه ابن تيميّه و البداية و النهايه ابن كثير و چند كتاب از كتب متأخرين از قبيل تاريخ الامم الاسلاميه شيخ محمّد خضرى، فجر الاسلام احمد امين، الجولة فى ربوع الشرق الادنى محمّد ثابت مصرى، الصراع بين الاسلام و الوثنيه قصيمى و الوشيعه موسى جار اللَّه مى‏گويند: «هدف ما از نقل و انتقاد اين كتب اين است كه به امت اسلام اعلام خطر كنيم و آنان را بيدار نماييم كه اين كتابها بزرگترين خطر را براى جامعه اسلامى به وجود مى‏آورد، زيرا وحدت اسلامى را متزلزل مى‏كند، صفوف مسلمين را مى‏پراكند، هيچ عاملى بيش از اين كتب صفوف مسلمين را از هم نمى‏پاشد و وحدتشان را از بين نمى‏برد و رشته اخوّت اسلامى را پاره نمى‏كند.» پنج. مقدمه جلد پنجم: به مناسبت يكى از تقديرنامه‏هايى كه از مصر درباره الغدير رسيده است، تحت عنوان «نظرية كريمة» مى‏گويند: «عقايد و آراء درباره مذاهب آزاد است و هرگز رشته اخوّت اسلامى را كه قرآن كريم با جمله انَّمَا الْمُؤْمِنونَ اخْوَةٌ بدان تصريح كرده پاره نمى‏كند، هرچند كار مباحثه علمى و مجادله كلامى و مذهبى به اوج خود برسد. سيره سلف و در رأس آنها صحابه و تابعين همين بوده است. ما مؤلفان و نويسندگان در اقطار و اكناف جهان اسلام، با همه اختلافى كه در اصول و فروع با يكديگر داريم، يك جامع مشترك داريم و آن ايمان به خدا و پيامبر خداست. در كالبد همه ما يك روح و يك عاطفه حكمفرماست و آن روح اسلام و كلمه اخلاص است. ما مؤلفان اسلامى همه در زير پرچم حق زندگى مى‏كنيم و تحت قيادت قرآن و رسالت نبىّ اكرم انجام وظيفه مى‏نماييم. پيام همه ما اين است كه: انَّ الدّينَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلامُ و شعار همه ما لا اله الّا اللَّه و محمّدٌ رسولُ اللَّه است. آرى ما حزب خدا و حاميان دين او هستيم.» شش. در مقدمه جلد هشتم تحت عنوان «الغدير يوحّد الصفوف فى الملأ الاسلامى» مستقيماً وارد بحث نقش الغدير در وحدت اسلامى مى‏شود و این اتهام را سخت رد می کند كه «الغدير موجب تفرقه بيشتر مسلمين مى‏شود» و ثابت مى‏كنند كه برعكس، الغدير بسيارى از سوء تفاهمات را از بين مى‏برد و موجب نزديكتر شدن مسلمين به يكديگر مى‏گردد. (ادامه دارد)
🔻 بخش چهارم و پایانی: 3️⃣ نقش مثبت الغدير در وحدت اسلامى: اولًا منطق مستدل شيعه را روشن مى‏كند، و ثابت مى‏كند كه گرايش در حدود صد ميليون مسلمان به تشيع- برخلاف تبليغات زهرآگين عده‏اى- مولود جريانهاى سياسى يا نژادى و غيره نبوده است، بلكه يك منطق قوى متكى به قرآن و سنت موجب اين گرايش شده است. ثانياً پاره‏اى از اتهامات به شيعه را رد می کند -كه سبب فاصله گرفتن مسلمانان ديگر از شيعه شده است-، از قبيل اينكه: * شيعه غيرمسلمان را بر مسلمانِ غيرشيعه ترجيح مى‏دهد * و از شكست مسلمانان غير شيعه از غير مسلمان شادمان مى‏گردد * و شيعه به‏جاى حج به زيارت ائمه مى‏رود، * يا در نماز چنين مى‏كند * و در ازدواج موقت چنان. ثالثاً شخص شخيص اميرالمؤمنين على عليه السلام را كه مظلومترين و مجهول‏القدرترين شخصيت بزرگ اسلامى است و مى‏تواند مقتداى عموم مسلمين واقع شود، و همچنين ذرّيّه اطهارش را به جهان اسلام معرفى مى‏كند. 4️⃣ برداشت ديگران از «الغدير»: برداشت بسيارى از دانشمندان بى‏غرض مسلمان غيرشيعه از الغدير همين است: یک. محمّد عبدالغنى حسن مصرى در تقريظ خود بر الغدير: از خداوند مسئلت مى‏كنم كه بركه آب زلال شما را سبب صلح و صفا ميان دو برادر شيعه و سنى قرار دهد كه دست به دست هم داده، بناى امت اسلامى را بسازند. دو. عادل غضبان، مدير مجله مصرى «الكتاب»: اين كتاب، منطق شيعه را روشن مى‏كند و اهل سنت مى‏توانند به وسيله اين كتاب، شيعه را به طور صحيح بشناسند. شناسايى صحيح شيعه سبب مى‏شود كه آراء شيعه و سنى به يكديگر نزديك شود و مجموعاً صف واحدى تشكيل دهند. سه. دكتر محمّد غلاب، استاد فلسفه در دانشكده «اصول دين» جامع ازهر: كتاب شما در وقت بسيار مناسبى به دستم رسيد، زيرا اكنون مشغول جمع‏آورى و تأليف كتابى درباره زندگى مسلمين از جوانب مختلف هستم، لهذا خيلى مايلم كه اطلاعات صحيحى درباره شيعه اماميه داشته باشم. كتاب شما به من كمك خواهد كرد و من ديگر مانند ديگران درباره شيعه اشتباه نخواهم كرد. چهار. دكتر عبدالرحمن كيالى حلبى: كتاب الغدير و محتويات غنى آن، چيزى است كه سزاوار است هر مسلمانى از آن آگاهى يابد، تا دانسته شود چگونه مورخان كوتاهى كرده‏اند و حقيقت كجاست. ما به اين وسيله بايد گذشته را جبران كنيم و با كوشش در راه اتحاد مسلمين به اجر و ثواب نايل گرديم.