eitaa logo
انباز
270 دنبال‌کننده
402 عکس
80 ویدیو
25 فایل
انباز: شریک، دوست، مانند و همتا، محبوب و معشوق. جایی کوچک برای فعالیت دینی ایتا: https://eitaa.com/anbaz60 تلگرام: https://t.me/anbaz60 ادمین: @Sajjaddinparast60 پست اول کانال: https://eitaa.com/anbaz60/2 وبلاگ: http://sdinparasti60.parsiblog.com/
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم برای دوست عزیزی می‌نوشتم "الهی که خیر دنیا و آخرت ببینید". دستم عجله کرد و به جای ، نوشتم . خیلی وقت‌ها فاصله خوبی و خسارت، در حد یک عجله و یک دگمه آن‌طرف‌تر است. برای هم دعا کنیم که از لغزش‌ها در امان باشیم.
هدایت شده از وحید جلیلی
🔰 هشدار قرآن به حزب‌اللهی‌ها 📆 به بهانه 24 ذی‌الحجه سالگرد نزول آیه ولایت ✅ "انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوه و یُوتون الزکوه و هُم راکعون" ✅ از امیرالمومنین اسمش را هم نمی‌آورد فقط صحنه را توصیف می‌کند، صفت را توضیح می‌دهد. بنده توی این مسجد نشسته‌ام. خیلی‌های دیگر هم هستند. یک فقیری محتاجی وارد می‌شود، بنده چکار می‌کنم؟ - خودم را عرض می‌کنم- بلافاصله بلند میشوم الله اکبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدالله رب العالمین،.... ما که داریم نماز می‌خوانیم برو سراغ بقیه. ✅ یعنی بلافاصله دین خودم را سپری قرار می‌دهم که مبادا مسئولیت اجتماعی بیاید سمت من. این یک نوع دینداری است که امثال من داریم. ✅ توی آن مسجد آن همه آدم هستند کی به آن فقیر کمک می‌کند؟ علی. در چه حالتی؟ در رکوعش. آن هم رکوع نمازهای آنها در اوج معنویت، آیه نازل می‌شود: "این قرائت از دین باید حکومت کند" دینی که معنویت و عدالت؛ عبادت و مسئولیت؛ در آن در کنار هم‌اند. مواظب باشید بچه مسلما‌ن‌ها، بچه حزب‌اللهی‌ها، مومنین، این قرائت از دین باید حکومت کند. هر کس دیگری علَم حکومت دینی برافراشت، با قرائت‌های دیگر، بدانید یا فاسد است، یا خائن است، یا خیلی پیاده است، بیسواد است. این موضع قرآن ماست در مساله امامت و ولایت. ✅ کسی که دم از ولایت می‌زند اما مثل اموی‌ها زندگی می‌کند دروغگو ست.کسی که دم از علی می‌زند اما نامه حضرت به عثمان‌بن‌حنیف را با رفتارش مسخره می‌کند و هیچ حساب می‌کند، دروغگوست. ✅ کسی که دم از ولایت می‌زند و به شکل‌گیری اشرافیت سیاسی و اقتصادی کمک می‌کند و حساسیتی نسبت به رنج جمهور مردم ندارد دروغگوست. 🆔@jalili_vahid
هدایت شده از وحید جلیلی
13.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 هشدار قرآن به حزب‌اللهی‌ها 📆 به بهانه 24 ذی‌الحجه سالگرد نزول آیه ولایت 🆔@jalili_vahid
: سررشته‌ی عُلْقه‌ی خانوادگی در جانب مرد است و اگر مرد به همسرش علاقه‏مند باشد، زن طبق طبیعت خودش (كه می‏خواهد او را دوست بدارند) علاقه‏مند می‌شود. زن به اینکه دیگری را دوست داشته باشد اهمیت نمی‏دهد، بلکه به محبوب بودن برای دیگری اهمیت می‏دهد؛ یعنی زن آن مردی را دوست می‏دارد كه او را دوست بدارد، مردی محبوب اوست كه او محبوب آن مرد باشد. بنابراین كلید علقه‌ی خانوادگی در دست مرد است و همینكه علاقه‌ی مرد از بین رفت، كانون خانوادگی به‏طور طبیعی منحلّ است. چنین كانونی را -كه باید بر محبت و علاقه و صمیمیت استوار باشد- نمی‌شود با زور و اجبار قانونی نگهداری كرد. زن مانند نوكر یا كارگر نیست كه قانون اجباری بتواند او را بر خلاف میلِ صاحب‌كار، در محل كارش نگهداری كند. (با ویرایش و تغییرات جزئی)
: شرافت زن اقتضا می‌کند که هنگامی که از خانه بیرون می‏رود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملًا مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی‏دار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهی اوقات ژستها سخن می‌گویند، راه رفتن انسان سخن می‌گوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری می‏زند. اول از تیپ خودم که روحانی هستم مثال می‏زنم: اگر یک روحانی برای خودش قیافه و هیکلی برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردایی با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف می‏زند، می‌گوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید. همچنین است حالت یک افسر با نشانه‏های عالی افسری که گردن می‏افرازد، قدمها را محکم به زمین می‏کوبد، باد به غبغب می‏اندازد، صدای خود را موقع حرف زدن کلفت می‌کند. او هم زباندار عمل می‌کند، به زبان بی‌زبانی می‌گوید: از من بترسید، رعب من را در دلهای خود جا دهید. همین‏طور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر بسر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن. آیا حیثیت زن ایجاب می‌کند که اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس‌پرت‌کن نباشد و نگاههای شهوت‌آلود مردان را به سوی خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا برخلاف حیثیت مرد یا برخلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادی فرد است؟
: اساساً هر استعداد طبیعی دلیل یک حق طبیعی است. وقتی در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کاری داده شد، این به منزله سند و مدرک است که وی حق دارد استعداد خود را به فعلیت برساند، منع کردن آن است. چرا می‌گوییم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و این حق را برای حیوانات قائل نیستیم؟ برای اینکه استعداد درس خواندن در بشر وجود دارد و در حیوانات وجود ندارد. در استعداد تغذیه و تولید مثل وجود دارد و محروم ساختن او از این کارها برخلاف است.
: میان آنچه «عشق» نامیده می‌شود و به قول ابن سینا «عشق عفیف» و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در می‌آید -با اینکه هر دو روحی و پایان‌ناپذیر است- تفاوت بسیار است. عشق، عمیق و متمرکزکننده نیروها و یگانه‌پرست است و اما هوس، سطحی و پخش‌کننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزه‌صفت است.
: اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشته‏اند تنها راه آرام کردن غرایز ارضاء و اشباع بی‌حد و حصر آنهاست. اینها فقط متوجه محدودیتها و ممنوعیتها و عواقب سوء آنها شده‏اند و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و سرکش و ناآرام می‌سازد. طرحشان این است که برای ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد، آنهم بدین معنی که به زن اجازه هر جلوه‏گری و به مرد اجازه هر تماسی داده شود. اینها چون یک طرف قضیه را خوانده‏اند توجه نکرده‏اند که همان‏طور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده می‌کند، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن آن را دیوانه می‌سازد، و چون این امکان وجود ندارد که هر خواسته‏ای برای هر فردی برآورده شود، بلکه امکان ندارد همه خواسته‏های بی‌پایان یک فرد برآورده شود، غریزه بدتر سرکوب می‌شود و عقده روحی به وجود می‌آید. به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن. ... از اینجا معلوم می‌شود که عارفان و نکته‌سنجان ما که می‌گویند: مراد هرکه برآری مطیع نفس تو گشت * خلاف نفس، که فرمان دهد چو یافت مراد (گلستان سعدی) با روشن‌بینی و روشن‌ضمیری عارفانه خود به نکاتی برخورد کرده‏اند که این آقایان روانشناس روانکاو که در عصر علوم نامشان جهان را پر کرده متوجه نشده‏اند.
: آنچه [درباره پوشش زنان] بعدها حتی در میان متشرعین تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد مافوق توصیه‏های اخلاقی اسلامی مسلّم است. در عرفهای متأخر حتی ذكر نام همسر نوعی كشف عورت تلقی می‌شود.1️⃣ پیغمبر اكرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را می‏بردند كه خدیجه یا فاطمه یا امّ حمیده چنین و چنان كرد؛ ولی امروز اگر یك مرجع تقلید نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد كاری زشت تلقی می‌شود؛ درصورتی كه رسول اكرم از همسرش با كلمه «حمیرا» تعبیر می‌کند كه نشان دهنده زیبایی و رنگ پوست اوست. همچنین امروز یك ملای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سرتاپا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور كند امری مستنكر تلقی می‌شود. ستر وجه و كفین به اجماع فقهای فریقین واجب نیست، حداكثر این است كه مستحب است؛ اما اگر همسر یك روحانی موجّه میان عوام، ستر وجه و كفین نكند از هر فسقی برای آن روحانی مهمتر جلوه می‌کند. شیخ انصاری در «كتاب النكاح» راجع به سیره‏های امروز كه ارزش چندانی ندارد به موضوع نظر بر محاسن مخطوبه2️⃣ مثال می‏زند و می‌گوید با اینكه قطعاً از نظر شرعی جایز است ولی امروز اگر به شخص محترمی اینچنین پیشنهاد شود كه دخترت را می‏خواهم برای ازدواج ببینم فوق العاده مستنكر تلقی می‌شود. پس آنچه بعدها رخ داده بالاتر است از حدود توصیه اخلاقی اسلامی. البته خود اعراب، نه اولیای دین، در این جهت بی‌تأثیر نبوده‏اند. خشونت خاص عمری و حلول روح او حتی در سهم بسزایی در این موضوع داشته است. —— پ.ن: 1️⃣ آنچه شهید مطهری اشکال می گیرد، با آنچه در لینک زیر می بینید متفاوت است، هر چند مطالب آقای علم الهدی عمومیت ندارد: https://www.aparat.com/v/wgDLZ/ 2️⃣ مراد از محاسن، زیبایی‌ها است و مراد از مخطوبه، دختری است که از او خواستگاری شده باشد. بنابراین «نظر بر محاسن مخطوبه» یعنی «نگاه خواستگار به زیبایی های دختری که از او خواستگاری کرده است». شهید مطهری این بحث را قبلا در کتاب مطرح کرده است.
انباز
#شهید_مطهری: شرافت زن اقتضا می‌کند که هنگامی که از خانه بیرون می‏رود متین و سنگین و باوقار باشد، در
نقد: ممکن بود از روحانیهای متظاهر به روشنفکری و تجدد مثال زده شود که در این زمان متناسب‏تر است چون عوامفریبی عصر حاضر در این شکل قویتر است. پاسخِ : شما یک مثال پیدا کنید تا اضافه کنیم. خیلی خدانشناسی است که انسان از این تظاهر و ریاها که بر احدی پوشیده نیست، به خاطر تعصب صنفی دفاع کند.
: در جامعه‏ای مانند جامعه ما که معیارها فقط شعارهاست، بر روحها و معناها کاری نیست،1️⃣ و جامعه ما از نظر شعار ...،2️⃣ و برعکس از نظر شعار علوی است و از لحاظ روح و معنی ضدّ علوی. وای به حال کسی که بخواهد مانند علی صراحت و صلابت به خرج دهد و اسلام را بر مشایخ -آنجا که تعارض پیدا می‌شود- مقدم بدارد و شعارش این باشد: انَّ الْحَقَّ وَالْباطِلَ لا یعْرَفانِ بِاقْدارِ الرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ. من خواسته‏ام با ارائه ... آینه به دست خشکه‌مقدسان بدهم ... و بفهمند که از دست امثال آنها چه بر سر مسلمین آمده و می‌آید. آری جامعه ما جامعه شعارهاست نه جامعه مبادی و حقایق ... این فکر که زن فقط و فقط باید در کنج خانه محبوس بماند و حتی با حفظ حریم و رعایت عفاف هم از علم و از هر کمالی الزاماً باید محروم بماند و کاری جز اطفاء شهوت مرد و خدمتکاری او ندارد ... که علاوه بر اینکه با اسلام جور نمی‌آید بر ضد عواطف انسانی است. —— پ.ن: 1️⃣ نگاه فقه مقاصدی شهید مطهری در این کتاب بسیار پررنگ و قابل ملاحظه است. 2️⃣ این همه جای خالی (که با سه نقطه پر شده اند) در متن این کتاب عجیب است. آیا نوشته‌های شهید مطهری ناخوانا بوده یا مصلحتی (مثل رویکرد تقریبی) حذف آن عبارات را می‌طلبیده؟ اگر کسی محذوفات را می‌داند لطفا برای بنده ارسال فرماید: @Sajjaddinparast60