#شهید_مطهری:
سررشتهی عُلْقهی خانوادگی در جانب مرد است و اگر مرد به همسرش علاقهمند باشد، زن طبق طبیعت خودش (كه میخواهد او را دوست بدارند) علاقهمند میشود. زن به اینکه دیگری را دوست داشته باشد اهمیت نمیدهد، بلکه به محبوب بودن برای دیگری اهمیت میدهد؛ یعنی زن آن مردی را دوست میدارد كه او را دوست بدارد، مردی محبوب اوست كه او محبوب آن مرد باشد. بنابراین كلید علقهی خانوادگی در دست مرد است و همینكه علاقهی مرد از بین رفت، كانون خانوادگی بهطور طبیعی منحلّ است. چنین كانونی را -كه باید بر محبت و علاقه و صمیمیت استوار باشد- نمیشود با زور و اجبار قانونی نگهداری كرد. زن مانند نوكر یا كارگر نیست كه قانون اجباری بتواند او را بر خلاف میلِ صاحبكار، در محل كارش نگهداری كند.
#مسئله_حجاب
(با ویرایش و تغییرات جزئی)
#شهید_مطهری:
شرافت زن اقتضا میکند که هنگامی که از خانه بیرون میرود متین و سنگین و باوقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملًا مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنیدار به سخن خود آهنگ ندهد، چه آنکه گاهی اوقات ژستها سخن میگویند، راه رفتن انسان سخن میگوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری میزند.
اول از تیپ خودم که روحانی هستم مثال میزنم: اگر یک روحانی برای خودش قیافه و هیکلی برخلاف آنچه عادت و معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردایی با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف میزند، میگوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید.
همچنین است حالت یک افسر با نشانههای عالی افسری که گردن میافرازد، قدمها را محکم به زمین میکوبد، باد به غبغب میاندازد، صدای خود را موقع حرف زدن کلفت میکند. او هم زباندار عمل میکند، به زبان بیزبانی میگوید: از من بترسید، رعب من را در دلهای خود جا دهید.
همینطور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا، سر بسر من بگذار، متلک بگو، در مقابل من زانو بزن، اظهار عشق و پرستش کن.
آیا حیثیت زن ایجاب میکند که اینچنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواسپرتکن نباشد و نگاههای شهوتآلود مردان را به سوی خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا برخلاف حیثیت مرد یا برخلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادی فرد است؟
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
اساساً هر استعداد طبیعی دلیل یک حق طبیعی است. وقتی در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کاری داده شد، این به منزله سند و مدرک است که وی حق دارد استعداد خود را به فعلیت برساند، منع کردن آن #ظلم است.
چرا میگوییم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و این حق را برای حیوانات قائل نیستیم؟ برای اینکه استعداد درس خواندن در بشر وجود دارد و در حیوانات وجود ندارد. در #حیوان استعداد تغذیه و تولید مثل وجود دارد و محروم ساختن او از این کارها برخلاف #عدالت است.
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
میان آنچه «عشق» نامیده میشود و به قول ابن سینا «عشق عفیف» و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملک در میآید -با اینکه هر دو روحی و پایانناپذیر است- تفاوت بسیار است. عشق، عمیق و متمرکزکننده نیروها و یگانهپرست است و اما هوس، سطحی و پخشکننده نیرو و متمایل به تنوع و هرزهصفت است.
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشتهاند تنها راه آرام کردن غرایز ارضاء و اشباع بیحد و حصر آنهاست. اینها فقط متوجه محدودیتها و ممنوعیتها و عواقب سوء آنها شدهاند و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و سرکش و ناآرام میسازد. طرحشان این است که برای ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد، آنهم بدین معنی که به زن اجازه هر جلوهگری و به مرد اجازه هر تماسی داده شود.
اینها چون یک طرف قضیه را خواندهاند توجه نکردهاند که همانطور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده میکند، رها کردن و تسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن آن را دیوانه میسازد، و چون این امکان وجود ندارد که هر خواستهای برای هر فردی برآورده شود، بلکه امکان ندارد همه خواستههای بیپایان یک فرد برآورده شود، غریزه بدتر سرکوب میشود و عقده روحی به وجود میآید.
به عقیده ما برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن.
...
از اینجا معلوم میشود که عارفان و نکتهسنجان ما که میگویند:
مراد هرکه برآری مطیع نفس تو گشت * خلاف نفس، که فرمان دهد چو یافت مراد (گلستان سعدی)
با روشنبینی و روشنضمیری عارفانه خود به نکاتی برخورد کردهاند که این آقایان روانشناس روانکاو که در عصر علوم نامشان جهان را پر کرده متوجه نشدهاند.
#مسئله_حجاب
#شهید_مطهری:
آنچه [درباره پوشش زنان] بعدها حتی در میان متشرعین تحت تأثیر عادات و عرفها پیدا شد مافوق توصیههای اخلاقی اسلامی مسلّم است. در عرفهای متأخر حتی ذكر نام همسر نوعی كشف عورت تلقی میشود.1️⃣
پیغمبر اكرم و امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را میبردند كه خدیجه یا فاطمه یا امّ حمیده چنین و چنان كرد؛ ولی امروز اگر یك مرجع تقلید نام همسر خود را بدون تعبیراتی از قبیل «اهل بیت» یا «والده فلانی» یا «خانواده» و امثال اینها ببرد كاری زشت تلقی میشود؛ درصورتی كه رسول اكرم از همسرش با كلمه «حمیرا» تعبیر میکند كه نشان دهنده زیبایی و رنگ پوست اوست.
همچنین امروز یك ملای معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سرتاپا پوشیده نباشد و بخواهد از جلوی جمعی عبور كند امری مستنكر تلقی میشود. ستر وجه و كفین به اجماع فقهای فریقین واجب نیست، حداكثر این است كه مستحب است؛ اما اگر همسر یك روحانی موجّه میان عوام، ستر وجه و كفین نكند از هر فسقی برای آن روحانی مهمتر جلوه میکند.
شیخ انصاری در «كتاب النكاح» راجع به سیرههای امروز كه ارزش چندانی ندارد به موضوع نظر بر محاسن مخطوبه2️⃣ مثال میزند و میگوید با اینكه قطعاً از نظر شرعی جایز است ولی امروز اگر به شخص محترمی اینچنین پیشنهاد شود كه دخترت را میخواهم برای ازدواج ببینم فوق العاده مستنكر تلقی میشود.
پس آنچه بعدها رخ داده بالاتر است از حدود توصیه اخلاقی اسلامی. البته خود اعراب، نه اولیای دین، در این جهت بیتأثیر نبودهاند. خشونت خاص عمری و حلول روح او حتی در #مدعیان_دشمنیاش سهم بسزایی در این موضوع داشته است.
——
پ.ن:
1️⃣ آنچه شهید مطهری اشکال می گیرد، با آنچه در لینک زیر می بینید متفاوت است، هر چند مطالب آقای علم الهدی عمومیت ندارد:
https://www.aparat.com/v/wgDLZ/
2️⃣ مراد از محاسن، زیباییها است و مراد از مخطوبه، دختری است که از او خواستگاری شده باشد. بنابراین «نظر بر محاسن مخطوبه» یعنی «نگاه خواستگار به زیبایی های دختری که از او خواستگاری کرده است». شهید مطهری این بحث را قبلا در کتاب #مسئله_حجاب مطرح کرده است.
#پاسخهای_استاد_به_نقدهایی_بر_كتاب_مسأله_حجاب
اگر میخواهید درباره پوشش اسلامی زنان مطالعۀ ارزشمندی داشته باشید که از هر لحظه مطالعه، نکتهای سودمند به دستتان بیاید، بعید میدانم هنوز کتابی به ارزشمندی کتاب #شهید_مطهری با نام #مسئله_حجاب موجود باشد. هر چند بخشهایی از مطالب این کتاب، از نظر علمی جای بحث و گفتگو دارد.
اگر میخواهید یک بحث فقهی کامل به صورت استدلالی، روشمند، تحلیلی و جامع درباره یک مسئله را ببینید که هم متکی به روشهای متقن و اثباتشده و بهروز علمی است و هم پویایی مناسبی دارد و میتواند تأثیر مهمی در متن جامعه داشته باشد،
اگر میخواهید یک بحث دقیق و روشمند در قلمرو تفسیر قرآن کریم ببینید که مدلولهای نهفته در عبارات قرآنی را کشف و بیان میکند،
اگر میخواهید مدخلی برای #فلسفه_فقه و #فلسفه_دین و مباحث #فقه_مقاصدی (#مقاصد_شریعت) ببینید،
اگر میخواهید یک نمونه کار میانرشتهای شایسته و مفید (البته در حد علمی-ترویجی) در زمینه روابط فقه با جامعهشناسی و روانشناسی ببینید،
و اگر میخواهید ببینید چطور میتوان مطالب سخت و پیچیده را در قالب بیانی روشن و روان (البته تا حد زیادی، نه کامل) ارائه کرد،
از کتاب #مسئله_حجاب شهید مطهری غافل نشوید.
انباز
کسانی که نگاهی به آسیبهای دینشناسی دارند و با برخوردهای نادرست دیگران در این مسیر مواجه شدهاند، م
یکی از نکاتی که در قلمِ ناقدِ #شهید_مطهری است و همان سبک را از بعضی از طلاب درسخوان هم دیدهام، این است که بعد از بیان یک مطلب، میگویند «فافهم» یا «فتأمل» یا «خذ و اغتنم» و امثال آن.
کاربرد این عبارات در کتب درسی یا برخی نامهنگاریها از آن باب است که استاد صاحب نظری احتمال میدهد شاگرد/شاگردان از نکته دقیق مطلبش غفلت کنند و به حق مطلب نرسند.
اما وقتی مخاطب او شخص دقیقالنظری مثل #شهید_مطهری است، دیگر «فافهم» برای چیست؟ خصوصا که #مسئله_حجاب او در نوع خود اگر بینظیر نباشد، قطعا کمنظیر است و غالب ما محتاجیم به شنیدن دهها «فافهم» و «خذ و اغتنم» از آن محقق والامقام.
شاید شهید مطهری هم خواسته به نوعی، از #تکبر_پنهان پشت این عبارات، تعریض بیاورد، که یک بار فرموده: «از #فافهم چیزی نفهمیدم».
وقتی با کسی گفتگو میکنم و او قاعدتا اهل دقت در کلمات است یا سخن من چندان سخن پیچیدهای نیست، چرا باید بگویم «خذ و اغتنم»؟
کلاس داره؟!
خیلی خوبه که درباره عادات خودمون، از جمله عادات قلمی و زبانیمون فکر کنیم و اگر اشکالی دارند، اصلاح کنیم.
انباز
#شهید_مطهری: در تاريخ اسلام خودمان، تنها در صدر اسلام است كه مىبينيم بانوان نقش مؤثرى از نظر سياسى
#شهید_مطهری:
عايشه همواره زنان انصار را اينچنين ستايش مىكرد:
«مرحبا به زنان انصار. همينكه آيات سوره نور نازل شد يك نفر از آنان ديده نشد كه مانند سابق بيرون بيابد. سر خود را با روسریهاى مشكى مىپوشيدند. گويى كلاغ روى سرشان نشسته است.»
در سنن ابو داود جلد 2 صفحه 382 همين مطلب را از امّ سلمه نقل مىكند با اين تفاوت كه امّ سلمه مىگويد:
«پس از آنكه آيه سوره احزاب (يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابيبِهِنَّ) نازل شد زنان انصار چنين كردند.».1️⃣
#مسئله_حجاب
——
پ.ن:
1️⃣نکتۀ اساسی این دو روایت آن است که مردم مخاطب قرآن، به راحتی تکلیف جلباب را پذیرفتند. این مسئله مبتنی بر علل فرهنگی است که پیش از سوره احزاب با حکمت الهی تدبیر شده بود، و ادبیات آیه 59 احزاب نیز گویای همین معنا است.
#شهید_مطهری:
بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت شديدتر شد نه اينكه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ عنايتى نداشته است.
از سخنان نهرو برمىآيد كه روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشتهاند و رسم حرمسرادارى نيز از روم و ايران به دربار خلفاى اسلامى راه يافت.
اين نكته را ديگران نيز تأييد كردهاند.
#مسئله_حجاب
انباز
#شهید_مطهری: بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اك
#شهید_مطهری:
در ميان اعرابِ جاهليت پوشش نبود1️⃣ و در عين حال امنيت فردى به واسطه زندگى خاص قبيلهاى و بدوى وجود داشت؛ يعنى در همان وقت كه در ايران، ناامنى فردى و تجاوز به ناموس به حد اعلى وجود داشت و پوشش هم بود، در عربستان اين گونه تجاوز بين افراد قبائل وجود نداشت.
امنيتى كه در زندگى قبيلهاى وجود نداشت #امنيت_اجتماعى يعنى امنيت گروهى بود و اين گونه عدم امنيتها را پوشش نمىتواند چاره نمايد. به اين معنى كه قبيلهاى به قبيله ديگر شبيخون مىزد. در اين شبيخونها كه به وسيله قبيله بيگانه انجام مىشد همه چيز دستخوش غارت مىگرديد، هم مرد اسير مىشد و هم زن، پوشش زن براى او امنيت نمىآورد.
زندگى اعراب جاهليت با همه تفاوت عظيم و فاحشى كه با زندگى صنعتى و ماشينى عصر ما داشته، از اين جهت مانند عصر ما بوده يعنى فحشا و زنا حتى در مورد زنان شوهردار فراوان بوده است. ولى به خاطر يك نوع دموكراسى و نبودن حكومت استبدادى كسى زن كسى را به زور از خانهاش بيرون نمىكشيد. با اين تفاوت كه نوعى عدم #امنيت_فردى در زندگى ماشينى امروز هست كه در آن عصر نبود.
پوشش براى جلوگيرى از تجاوز كسانى است كه در يك جا زندگى مىكنند.2️⃣
برحسب خوى و عادت قبيلهاى بين افراد يك قبيله اينجور تجاوزها وجود نداشته است. لهذا نمىتوانيم بگوييم كه اسلام صرفاً به خاطر برقرار ساختن امنيت دستور پوشش را وضع كرد.
نمىخواهيم بگوييم كه مسأله امنيت زن از گزند تجاوز مرد به هيچ وجه مورد توجه قرآن کریم نبوده است، یا در عصر ما اين فلسفه بىمورد است و امنيت كامل براى زن از ناحيه تجاوزات مردانه برقرار است؛ بلکه تجاوزات به عنف كه در كشورهاى به اصطلاح پيشرفته همه روزه رخ مىدهد، در روزنامههاى ما هم منعكس است.
#مسئله_حجاب
——
پ.ن:
1️⃣ ظاهرا مراد شهید مطهری این است که پوشش خاص مورد نظر شرع اسلام نداشتند.
2️⃣ با توجه به اینکه طبق آیه 59 احزاب، حجاب واجب شده تا زنان آزار نبینند، آیا از مطالب شهید مطهری چنین برمیآید که این آیه، حجاب را بر زنانی لازم میداند که شهروند یک حکومت مرکزی باشند؟
#شهید_مطهری:
ابن خلدون در مقدمه خويش فصلى دارد تحت عنوان «فَصْلٌ فِى الْحِجابِ كَيْفَ يَقَعُ فِى الدُّوَلِ وَ انَّهُ يَعْظُمُ عِنْدَ الْهَرَمِ». در اين فصل بيان مىكند كه حكومتها در بَدو تشكيل ميان خود و مردم حائل و فاصلهاى قرار نمىدهند ولى تدريجاً حائل و پرده ميان حاكم و مردم ضخيمتر مىشود تا بالأخره عواقب ناگوارى به وجود مىآورد.
ابن خلدون كلمه «حجاب» را به معنى پرده و حائل (نه پوشش) به كار برده است.
#مسئله_حجاب