آنچه من پای بدست آوردن چشمت زدم
قید دینم بود لامذهب نمی فهمی چرا؟؟
|#حسین_زحمتکش|
من اذان گوی لبت هستم و آن چشم شما
قبله ی قلبِ منی قلوه ی من مال شما :)
تاریک باد
خانه ی مردی که
نمی جنگد
برای زنی که دوستش دارد ...!
|نیکی فیروزکوهی|
حالِ بیدار شدن نیست !
با خیالِ تو باید
خوابید ؛
رویا دید ؛
صبح ارزانى مردم
دلِ من خوابِ تو را میخواهد ...
|#لیلا_مقربی|
بمان کنار من امشب،دوباره شعر بخوان تا
برای هردویمان بعدِ گریه چای بریزم
دلم گرفته ازینجا، کمی مراقب من باش
دلم گرفته برای تو،
شب بخیر عزیزم...
|حامدابراهیم پور|
و چه زیباست قلبی پیدا کنی که عاشقت باشد بی آنکه چیزی از تو بخواهد مگر حال خوبت را..
خوبِ من ، هنر در فاصله هاست
زیاد نزدیک به هم می سوزیم
و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم
تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم
و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی
کسی که تو از من می خواهی بسازی
یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت
من باید بهترین خودم باشم برای تو
و تو باید بهترین خودت باشی برای من
خوبِ من ، هنرِِ عشق در پیوند تفاوت هاست
و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها
زندگی ست دیگر...
همیشه که همه رنگهایش جور نیست
همه سازهایش کوک نیست
باید یاد گرفت با هر سازش رقصید
حتی با ناکوک ترین ناکوکش
اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن
حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد
به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند
به این سالها که به سرعت برق گذشتند
به جوانی که رفت
میانسالی که می رود
حواست باشد به کوتاهی زندگی
به زمستانی که رفت
بهاری که دارد
تمام می شود کم کم
آرام آرام
زندگی به همین آسانی می گذرد
ابرهای آسمان زندگی
گاهی می بارد و گاهی هم صاف است
میگذرد، هر جور که باشی
|گاندی|
كل عيب أحبه فيك إلا غيابك
همه ی عیب هایت را دوست دارم
جز نبودنت...
|#محمود_درویش|
هر شب
با آستینِ کاغذها
پاک می کنم
حرف هایی را که قرار نبود
جز تو با کَسِ دیگری گریه کنم!
حرف هایی که حالا
افتاده سرِ زبانِ قلم ها و
شعر به شعر فاش می کند مرا ..
|#مینا_آقازاده|
بنای عشق ما در باختن بود و نفهمیدی
تو از آن لحظهایی بازنده بودی که مرا بردی
آن که دل از تو برد،
هرکس هست...!
بند انگشت کوچکم هم نیست...
|#علیرضا_آذر|
تو آرزوی منی، من وبال گردن تو
تو گرم کشتن من، من به گور بردن تو
تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم
رقیب تاس بریزد به شوق بردن تو!
تویی نماز و منم مست، مانده ام چه کنم
که هم اقامه خطا هم سبک شمردن تو
سپرده ام به خدا هرچه کرده ای با من
خطاست دست کسی جز خدا سپردن تو
خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد
که مرگ من نمی ارزد به غصه خوردن تو
|#حسین_زحمتکش|
ازش پرسیدم پدر جان ...
آدم برای رفتن چقدر باید مطمئن باشد؟
گفت: مردها نمیگذارند هوای رفتنبه سر زنی بزند که دوستش دارند ..
_
مَن قَدَّمَ عَقلَهُ عَلى هَواهُ حَسُنَت مَساعيهِ؛
آن كه خردش را بر ميلش مقدّم بدارد ، تلاش هايش پسنديده مى گردد
|مولایمان علی 'ع'|
بسیجی هستم وُ باید صدایت میزدم
خواهر
تو را دیدن به چشم خواهریسخت است میفهمی ؟!
_
پدرم گفت:
پسر جان به کسی دل ندهی!
دل که نه
حضرت بانو سر و جان را برده است
| علی جعفرزاده |
گذراندن حتی یک روز از زندگی
با کسی که عاشقش هستید
میتواند همه چیز را عوض کند...!
|میچ آلبوم|
تو پادگان یه برجک داشتیم معروف بود به برجک الهام
دو سه سال پیش یه سرباز وقتی عشقش{الهام} شوهر میکنه خودشو تو برجک با یه تیر میکشه... قسمت تلخ ماجرا این بود که کسی اسم اون پسره رو یادش نیست!
روی برجک نوشته بودن: [یکی دیگر جان داد و شهرتش را الهام برد...]:))))
تا بوده همین بوده
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!
''هر آنچہ نگفتم'🇵🇸
بسیجی هستم وُ باید صدایت میزدم خواهر تو را دیدن به چشم خواهریسخت است میفهمی ؟! _
من آن بسيجيِ ناهي زِ منكرم كه تو را
به جاي امرِ به معروف، "عاشقت" كردم!
گفته بودم شاعرم ، بشنو ولی باور نکن!
لطف کن در شعر من اینبار چادر سر نکن!
بارها لب های تو شعر جدایی را سرود
ساده من بودم که گفتم صبحت دیگرنکن
من که میدانم خدا همبینما حاضر نبود
بیش از این جانا دگر قلب مرا کافر نکن
من به تنهایی به دنبال تو میگردم مدام
پس تو بیش از ایندگرچشمانمن را تر نکن
اشک هایم را ببین ای ماه بی مهری مکن
آسمانِ باورم را تار و بی اختر نکن
تا مگر در کوی تو یک عمر سربازی کنم
یکنفس از خدمت صد سالهام کمتر نکن
من قسم خوردم که شعرم گل کند خورشید وار
چون گل داوودی ام در این چمن پر پر نکن
|داوود شمس|
یا رَبِّ لا تُعَلِّق قَلْبِی بِما لَیْسَ لِی
پروردگارم ! قلب مرا به آنچه برای من نیست ، وابسته مگردان ..!
|محمد العدوی|