مجنون با انگشت روی خاک مینوشت:
لیلی؛لیلی...
پرسیدند چه میکنی:
گفت: چون مسیر نیست مرا کام او ؛
عشق بازی میکنم با نام او !'(:💔
اى داوود! اگر آنان كه از من رويگردان شده اند ، مى دانستند كه چگونه در انتظارشان هستم و چه مهرى نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم ، از اشتياق من مى مردند و در راه محبّتم ، بند از بندشان جدا مى شد .
اى داوود ! اين اراده من است درباره كسانى كه از من رويگردان شده اند . پس اراده ام درباره روى آورندگان به من ، چگونه است ؟
اى داوود ! بيشترين نياز بنده به من ، هنگامى است كه از من احساس بى نيازى كند .
بيشترين مهربانى من به بنده ، هنگامى است كه از من رويگردان شود و بيشترين ارجمندى بنده ام نزد من ، هنگامى است كه به سوى من بازگردد .