چشم و دل دانی
چه خواهند این حوالی
«بودنت را ، دیدنت را ، قانعم حتی کمی »...
|#سیدعلی_صالحی|
پرنده،
هی پرندهی بیپروا
در پیِ آن فوجِ گمشده بر مِه
آشیان مساز !
من ساختم،
باد آمد و همهی رویاها را با خود برد.
|#سیدعلی_صالحی|
عشق..
عادتِ آدمی به دیدارِ آدمی است..
عشق گاهی..
اندوهِ بیزیانِ آدمیست...
در فهمِ فاصله، خواب، هوا، حوصله!
|#سیدعلی_صالحی|