eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
118 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
31 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ به امام زمان ارواحنافداه رسول اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلّم دیدند یک جنازه‌ای را غریبانه می‌برند. سؤال کردند این کیست. گفتند: جنازه‌ی فلان غلام سیاه است. مولا امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام عرض کردند: من این غلام را می‌شناسم. هر روز مرا می‌دید می‌گفت یا علی! من دوستتان دارم. ❤️رسول اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمودند: جنازه را برگردانید. اعلام کنید همه‌ی مسلمانان حضور داشته باشند. آقا خودشان نماز خواندند، تشییع با شکوهی کردند، در قبر گذاشتند خاک روی قبر ریختند و فرمودند: الان خدا او را با زیباترین صورت در غرفه‌ای از بهشت که حورالعین دامن‌کشان به استقبالش رفتند جای داد. عرض کردند یا رسول الله! برای چه؟ 👈 فرمودند: برای اینکه هر روز به برادر من، وصی من، علی من می‌گفت یا علی! دوستتان دارم. ❤️این کار را هم انجام بدهیم. هر روز از خواب بلند می‌شوید بگویید: یا علی! من دوستتان دارم. بگو: آقا جان، یا صاحب الزمان! من دوستتان دارم‌. آقا جان، محبوب ما، مولا و صاحب ما، ما شما را دوست داریم. جان ما به فدایتان باد. قربان شما بگردیم، آقا جان دور شما بگردیم.
🌱 پدر 🌱 رضا هادی 🌱 از کتاب سلام برابراهیم درخانهاي کوچڪ و مســتاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكرديم. اولين روزهاي ارديبهشت سال1336 بود. پدر چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه، پســري به او عطا کرد. او دائما از خدا تشــكر ميكرد. هر چند حالادر خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق ميكند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم» پدرمان نام پيامبــري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود. و اين اسم واقعا برازنده او بود. بســتگان و دوســتان هر وقت او را ميديدند با تعجب ميگفتند: حســين آقا، تو ســه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پســر اينقدر خوشحالي ميكني؟! پــدر با آرامش خاصي جواب ميداد: اين پســر حالــت عجيبي دارد! من مطمئن هســتم كه ابراهيم من، بنده خوب خدا ميشــود، اين پسر نام من راهم زنده میکند! هم زنده ميكند! راست ميگفت. محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد، اما از محبت پدرم به ابراهيم چيزي كم نشد. ٭٭٭ ابراهيم دوران دبســتان را به مدرســه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد. يكبار هم در همان ســالهاي دبســتان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت كربلا داشــته، حضرت عباس را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبســتان بود به دوستانش گفته بود: پدرم ميگه، آقاي خميني كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتــي بابام ميگه: همه بايد به دســتورات اون آقا عمــل كنند. چون مثل دستورات امام زمانه،(عج) مے مونه. دوســتانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرفها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شــايد براي دوســتان ابراهيم شــنيدن اين حرفها عجيب بود. ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت. ╚══🍁🌷🌷🍁══╝