👨هشام جوانی بود از یاران امام صادق علیه السلام، روزی به بصره رفت تا در کلاس مردی که به #امامت اعتقادی نداشت شرکت کند.
👈بعد از کلاس هشام از مرد پرسید: آیا تو چشم داری؟ مرد گفت این چه سوال احمقانه ای است چرا از چیزی که می بینی می پرسی؟ گفت: سوالات من همینطور است. گفت خیلی خب بپرس. هشام از مرد پرسید: آیا تو چشم، بینی و زبان و گوش داری؟ مرد گفت آری دارم. گفت با آنها چه می کنی؟ مرد وظایف همه اعضایش را یکی یکی گفت. بعد پرسید: عقل هم داری. گفت آری. پرسید وظیفه اش چیست؟ گفت او هر چه که بر حواسم می گذرد را می گیرد و صحیح و باطلش را مشخص می کند.
❓پرسید آیا وقتی اعضای بدن سالم هستند هم به عقل نیاز است؟ گفت: بله چون اگر اعضا در وظایفشان دچار تردید شوند به عقل رجوع می کنند. پرسید پس خداوند عقل را برای رفع تردید اعضا قرار داده است. گفت درست است. پرسید: چطور خداوند برای اداره اعضای بدن تو رهبر و پیشوایی گذاشته اما این همه انسان را بدون امام آفریده تا در شک و حیرت بمانند.
😳اما مرد دیگر جوابی نداشت که بدهد.
📚اصول کافی/باب الاضطرار الی الحجه/حدیث 3/ج1
@andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_43 _عمرا اگه یه روز باهاشون باشم _باشه،پس بگو چی از خودت میدونی _لازم نیست خودم بدونم بقیه
#پارت_44
اصلا فکر نمیکردم به این خاطر ناراحت باشه،و این مسئله زیاد براش مهم باشه ولی ظاهرا که خیلی براش مهم بود
سعی در آروم کردنش داشتم و خواستم از دلش در بیارم:
_آبجی تو بخاطر مسئله دیشبی اینقدر ناراحتی؟واقعا این اندازه مهم نبود!
_مسئله تنها جریان دیشب نیست،مسئله این جاست که تو حرفای اونا تو گوشته
_منکه اونا رو ول کردم دیگه،حرفاشونم سعی میکنم یادم بره
_(حالا دیگه لحنش مهربون شده بود)یادت نمیره تا موقعی که یه چیزی جایگزینشون کنی تا وقتی یه حرفای دیگه جایگزین اون حرفا و کارا کنی،بخدا داداش من فقط برا خودت نگران و ناراحتم تو چندین سال با اون جور رفقات بودی همش حرفای اونا تو ذهن و گوشته آدمم که کامپیوتر نیست یه برنامه بهش بدی سریع انجامش بده،طول میکشه، تو اونا رو ول کردی ولی هنوز همونطور فکر میکنی
حرفش به دلم نشست،واقعا از تک تک اون رفقام تنفر داشتم بابت اینکه فقط از زندگیم عقبم می انداختن و هیچ نفعی برام نداشتن و همش دنبال نفع خودشون بودن و نفرت داشتم که زندگیم و تفکرم مثل چنین آدمایی باشه.
در جواب زهرا فقط سکوت کردم و به چشماش خیره شده بودم،و زهرا هم همینطور تا اینکه صدایی هردومون رو به سمت خودش چرخوند:
_خواهر برادر چشونه اول صبح نمیزارن بخوابم
صدای حسین بود که شیطنت آمیز داشت حرف میزد.
اومد سر میز نشست و ما هم نشستیم و شروع به صبحونه خوردن کردیم
ربع ساعت بیست دیقه ای گرم صبحونه بودیم پاشدم برم که دست زهرا رو از پشت روی شونم احساس کردم،برگشتم به سمتش
بی هوا صورتم رو بوسید و گفت:
_ببخشی داداش صبح بیدارت نکردم
از کارش تعجب کردم،لبخندی نثارش کردم و گفتم:
_من کی باشم که ازت ناراحت بشم
از هم خداحافظی کردیم و اومدم بیرون،به سمت دانشگاه حرکت کردم،به دانشگاه رسیدم و مثل قبل اتوکشیده بودم اما این بار حسم با روز اول دانشگاه خیلی تفاوت داشت
حالا دیگه از نگاه های دیگران لذت نمیبردم،از حسرت خوردن فقرا لذت نمیبردم و این حس جاش رو با ناراحتی عوض کرده بود
ادامه دارد.....
✍ط،تقوی
@andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_44 اصلا فکر نمیکردم به این خاطر ناراحت باشه،و این مسئله زیاد براش مهم باشه ولی ظاهرا که خیلی
#پارت_45
وارد کلاس شدم و نشستم،استاد اومد و شروع به درس کرد،کم کم غرق در درس و بحث شدم و همه اتفاقات بیرون از افکارم جا خشک کرده بودن
بعد از کلاس با محمد و امید رفتیم تو حیاط دانشگاه یه چرخی خوردیم ، علی رو هم دیدم که کنار مزار شهدای گمنام نشسته
محمد و امید دوتا از بچه های کلاس بودن که باهم رفاقت خاصی نداشتیم اما برا وقت گذرونی بعضی موقع با هم بودیم
با پیشنهاد من به سمت علی رفتیم و با اون جمعمون چهار نفر شد.
بعد از چند لحظه سکوت محمد شروع کرد به حرف زدن:
_علی میخوام منطقی حرف بزنیم و واقعا اینا سوالات ذهنمه که میخوام بگم:
مگه ما کم فقیر داریم که پول کشور رو توی سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و بقیه کشور ها دارن خرج میکنن؟
الآن من دانشجو بهترین دانشگاه کشور آیندم مشخص نیست ، تا کی میتونم با پول بابام زندگی کنم؟کسی بهم دختر میده؟
هر لحظه اقتصاد کشور خراب تر میشه،خب همین پولا رو خرج کشور کنند جداقل خرج فقرا کنند،من و امثال من هرجوری باشه زندگیمون میچرخه ولی اون فقرا که هیچی ندارن چی؟اونایی که باباشون پولدار نیست چی؟چه کنن؟
حرفای محمد خیلی به دلم نشست و واقعا شبهه ذهن خودم شد و تو دلم بد و بیرا به انقلاب گفتم
علی با آرومی شروع به صحبت کرد:
_خیلی خوبه که منطقی میخوای حرف بزنیم
اما جواب:
اولا:همه اینایی که میگی از بودجه نظامی داره میره،بعد بودجه نظامی کشور چقده؟از بودجه نظامی امارات هم کمتره
دوما:مگه تو نسبت به دشمنی کشور های مستکبر با ما شک داری؟
_نه
_تا حالا از این دیدگاه نگاه کردی که اگه ما سوریه،لبنان،فلسطین و...رو کمک نکنیم تا اونا مقاومت کنن قطعا کشور بعدی خودمونیم؟
این بهترین شیوه است که دشمنت رو بیرون از کشورت نگه داری،
جنگ الآن جنگ نیابتیه دنیا دو قطب شده
یه قطب ایران و مقاومته یه قطب هم مستکبرینن همه کشور ها یا اینطرفن یا اونطرف
به یمن و سوریه ،عراق و بقیه حمله میکنن بخاطر تو ،بخاطر کشور تو
دور تا دور ایران شده منطقه مین،افغانستان،پاکستان،آذربایجان،ترکیه،عراق،و...همه اش نیرو های نیابتی مستکبرین(گروهک های مثل داعش،النصره،پژاک،جیش العدل و..)
حالا اینکه ایران داره بیرون از خاک خودش میجنگه بهترین کاره،هرچه هم خرج کنه کمتر از این میشه که جنگ بشه و مستقیم با اینها روبه رو بشه
مسئله فقرا هم جای خود ، دولت وظیفشه رسیدگی کنه وظیفشو انجام نمیده ما وظیفه داریم مطالبه کنیم،ازشون بخوایم تا انجام بدن و اینکه درست انتخاب کنیم
تمام حرفای علی رو با سکوت گوش دادیم،حرفاش درست بود اما یه مسئله رو قبول نمیکردم ، لب زدم:
_همه اینها که گفتی درسته و عقلانی اما مسئله فقرا که گفتی مطالبه ما هیچ اثری نداره همه شون دستشون تو یه کاسه ست و هرکس هم رفت روی قدرت همین میشه اصلا نظاممون مشکل داره
ادامه دارد.....
✍ط، تقوی
@andaki_tamol
📌 #پـــــندانـــهــ
✍ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ #ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﭼﻮﺏ کبریتهای
ﺳــﻮﺧﺘﻪ می مانند ﺟﻤـــﻊ ﺁﻭﺭﯼ ﺷﺪﻩ
ﺩﺭ ﻗـــﻮﻃﯽ ﺧـــﻮﯾﺶ!
👈 ﻫﺮ ڪاﺭﯼ میخــواهی بڪن ﺁﻧﻬﺎ
ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺷﻦ نمیشوند ﻓﻘﻂ ﺳﯿﺎﻫﯽ
ﺁﻧـــﻬﺎ ﺩﺳــــﺘﺖ ﺭﺍ ﺁﻟـــﻮﺩﻩ می ڪند.
ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﺴﻮﺯﺍﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ
ﺭﺍ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎ #ﻋﺸـــــﻖ ﺷﺮﻭﻉ ڪن از
خود ســوزی عمر دست بڪشیم و از
همین #الان تصــمیم بگیریــم زندگی
ڪنیم نه روزمـــــرگی.
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
➬ @andaki_tamol
#تلنگرانه⚠️
#دعای_عهد❣
✍استاد رائفی پور:
یک جا برای بچه های مهدوی صحبت میکردم
گفتم :
❇️ بچه ها ما که مدعی کار تو حوزه ی مهدویت هستیم ، دعای #عهدمون رو باید بخونیم ، من خودم سالهاست دعای عهد رو میخونم بعضا پیش میاد که روزی سه چهار بار هم میخونم
⚠️ اما این همه سال یه تیکه از دعا خیلی عجیب اومد ، تا حالا بهش فکر نکردم ، خیلی سختم بود و الان هم میخوام بگم،برام سخته چون می ترسم گریه ام بگیره ...
❇️ گذرا میگم :
👈 "فی قضاء حوائجه " میگه خدایا کمکم کن حوائجش رو برآورده کنم ، گفتم : سالها من اینو خوندم اصلا بهش فکر نکردم ، یعنی ببین امام زمان (عج) چقدر مظلوم هست که حاجت هاش دست #ماست...😔
⁉️ این میدونی یعنی چی؟
✅ یعنی تا شما ها کار نکنید،
#ظهوری نخواهد بود.
اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج بِحَقّ فاطمهالزهرا(س)🌹
@andaki_tamol
✨﷽✨
#حکایت
✍دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی را بهطرف بقال دراز کرد و گفت: «مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته را لطفاً بهم بدین، اینم پولش.»
بقال کاغذ را گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد. بعد لبخندی زد و گفت: «چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات بهعنوان جایزه برداری.» ولی دختر کوچولو از جای خودش تکان نخورد!
مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشد، گفت: «دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار.»
💥دخترک پاسخ داد: «عمو! نمیخوام خودم شکلاتها را بردارم، میشه شما بهم بدین؟» بقال با تعجب پرسید: «چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟» دخترک با خندهای کودکانه گفت: «آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!»
✅خیلی از ما آدم بزرگها، حواسمان به اندازهی یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدانیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدمها و وابستگیهای اطرافشان بزرگتر است.!.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@andaki_tamol
⭕️ خنثیسازی یک طرح تروریستی علیه زائران اربعین
🔸 وزارت دفاع عراق:
🔹 ستاد فرماندهی عملیات سامرا موفق به کشف و خنثیسازی یک طرح تروریستی برای حمله به زائران اربعین حسینی (ع) در منطقه «السیفونه» سامرا شدند.
🔹 در این عملیات ۲ تروریست انتحاری به هلاکت رسیدند و کمربندهای انفجاری آنان و ۴ بمب محلیساز دیگر کشف و ضبط شد./ العالم
@andaki_tamol