eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
77 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_129 اون مسائل کربلا من رو تغییر داد اما اونچه توی راه اهل بیت و اسلام تثبیت کرد شهید مطهری ب
وقتی بیدار شدم چند نفر رو دیدم بالا سر علی هستن کم کم متوجه شدم خانوادش هستن خواهر، دو برادر با همسراشون پدر و مادرش همه با نگرانی به علی نگاه میکردند و باهم حرف میزدن از صورت خواهر و مادرش معلوم بود خیلی گریه کردند براش من اونها رو میشناختم اما اوناشناختی روی من نداشتن فقط میدونستن دوست علی هستم ببخشیدی زیر لب گفتم و بلند شدم پدرش به سمتم اومد،گرم تحویلم گرفت و گفت: _سلام پسرم _علیک سلام _میشه بگی جریان چی بود و چی شد؟ نگاه های سنگین حضار رو روی خودم حس میکردم آروم شروع به حرف زدن کردم: _ما منطقه ای بودیم که نمیتونم بگم اونجا داعشی ها برای زدن بچه ها از موشک های کروز استفاده میکردن من ایستاده بودم روی کوه که صدای انفجاری به گوشم رسید دویدم سمتشون دیدم که علی اینجور شده با موشک زدن کنارشون اون دوتای دیگه هم حالشون بدجور خرابه از علی هم بدترن بردیمش بیمارستان اما اونا گفتن باید سریع اعزام بشه این بیمارستان تا بشه کاری براش کرد حالا هم دکتر میگه امید هست که خوب بشه چشمان نگران وناراحت خانواده علی فضا رو برام سنگین کرد آروم گفتم: _ببخشید من فعلا برم جایی رفتم بیرون همون آقا کت و شلواری نشسته بود روی صندلی رفتم کنارش و گفتم: _سلام جناب سرهنگ _سلام _منکه خواب بودم‌،دکتر اومد؟چیزی نگفت؟ _چرا اومد و گفت که ان شاالله خوب میشه _ان شاالله بنظرتون بهتر نبود میذاشتیم حالش بهتر بشه بعد به خانوادش خبر بدیم؟ _درست میگی ولی خانواده ش خیلی نگران بودن و میگفتن هرچیزیش شده بهمون بگین بی خبری برامون بدتره ما هم مجبور شدیم بهشون بگیم _خیره ادامه دارد.... ✍ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol