🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | خرید زمین یا خریدجان، کدام با ارزش تر است؟
▪️◾️▪️
▪️شهید مهدی جعفری اشنیزی با انتخاب رشته مرزبانی در یگان تکاوری حضرت علی بن ابی طالب(ع) مشغول خدمت شد، وی در رشته ورزشی جودو نیز فعالیت می کرد.
▪️پدر مهدی جعفری از روحیه فداکاری فرزندش می گوید: یک روز به مهدی پیشنهاد خرید زمین را دادم و گفتم: مهدی من زمین برایت می خرم ولی ساخت آن با خودت، چند روز بعد گفت بابا اگر امکان دارد پولی که قرار زمین برایم بخری بده به خودم چند سال دیگه خودم زمین می خرم، پرسیدم با پول چکار داری به من نگفت بعد به مادرش گفت یک نفر باید کلیه بخرد و پول ندارد او واجب تر از من است جان یک انسان از زمین برای من مهمتر است.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_نیروی_انتظامی
https://eitaa.com/joinchat/3247702074C418fd421ab
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | رعایت حق الناس رمز پاکی شهدا
▪️◾️▪️
▪️شهید احسان نصیری همیشه و در همه جا خدا را در نظر داشت و هیچ گونه کوتاهی در مورد کار مردم و ارباب رجوع نداشت. او برای حق الناس اهمیت ویژه ای قائل بود چنانچه در حین انجام کار حتی به تلفن شخصی خود پاسخ نمی داد که مبادا در وقت ارباب رجوع حق الناسی به وجود نیاید.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_نیروی_انتظامی
https://eitaa.com/joinchat/3247702074C418fd421ab
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | دامادی با لباس پلیس
🍃🌹🍃
🔸همسر شهید علی اکبر معصومی نژاد می گوید: قرار محضر ساعت ۵ هماهنگ شده بود. آن روز نوبت پست علی اکبر بود تا ساعت ۸:۴۵ دقیقه در محضر منتظر ماندیم، تا اینکه علی اکبر با همان لباس نظامی و یک جعبه شیرینی در محضر حاضر شد، هیچ چیز باعث نمی شد لحظه ای برای شغلش کم بگذارد، در روز عقد هم علی اکبر حاضر نشد زودتر پستش را ترک کند، وقتی به محضر آمد آنقدر دیر شد که فرصت نداشت به خانه برود و حمام کند، حتی لباس هایش را هم فرصت نکرده بود عوض کند، بعداز مراسم دوباره با همان ماشین الگانس پلیس به سرکارش برگشت.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_نیروی_انتظامی
https://eitaa.com/joinchat/3247702074C418fd421ab
🇮🇷🇵🇸
﷽
📝 #معرفی_شهید | خنده های شیرین
🍃🌹🍃
🔸اول صبح مادر شهید مرتضی وزینی افشار گفت: بریم همدان خرید؟ یک مقدار وسایل لازم دارم راستش آن موقع پول چندانی نداشتم، بدون رودربایستی موضوع را به همسرم گفتم، ساعتی بعد برای تعمیر ماشین ام از خانه بیرون رفتم وقتی برای پرداخت اجرت تعمیرکار دست کردم داخل جیب ام متوجه شدم که پولم زیاد شده! شب توی منزل همه دور هم جمع شده بودیم. قضیه پول های زیاد شده را که گفتم، همسرم نگاه معنا داری به مرتضی انداخت و پرسید: کار تو بوده؟ مرتضی خندید، از آن خنده های همیشگی....
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
#معرفی_شهید | #شهید_نیروی_انتظامی
https://eitaa.com/joinchat/3247702074C418fd421ab