eitaa logo
اندیشه ورزان بصیرت راز
294 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
6.7هزار ویدیو
60 فایل
فرهنگی خبری مؤسسه قرآن وعترت دارالقرآن بصیرت راز ارتباط با ادمین https://eitaa.com/zkanaani_basiratraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴پسر کوچکی وارد مغازه‌ای شد، جعبه‌ی نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه‌های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره...مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می‌داد. 🌴پسرک پرسید: «خانم، می‌توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن‌های حیاط خانه‌تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می‌دهد.» 🌴پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می‌دهید انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد: «خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می‌کنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را درکل شهر خواهید داشت» مجددا زن پاسخش منفی بود. 🌴پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه‌دار که به صحبت‌های او گوش داده بود، گفت: «پسر از رفتارت خوشم آمد ، به خاطر این‌که روحیه‌ی خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم» 🌴پسر جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می‌سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می‌کند. 👌چه خوب است گاهی عملکردمان را بسنجیم. کانال خبری،تحلیلی، بصیرتی 🔴اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی است. @andishehraz سروش splus.ir/basiratraz splus.ir/andishehbasiratraz ایتا eitaa.com/andishehraz روبیکا rubika.ir/andishehraz بله ble.ir/andisheh_basiratraz
📚 👈مال باخته و کریم خان زند 🌴ﻣﺮﺩی ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﺧﺎﻥ ﺯﻧﺪ می ﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ می ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ کریم خان ﺭﺍ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻛﻨﺪ. ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻣﺎﻧﻊ ﻭﺭﻭﺩﺵ می ﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺎﻥ ﺯﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻛﺸﻴﺪﻥ ﻗﻠﻴﺎﻥ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ می ﺷﻨﻮﺩ ﻭ می ﭘﺮﺳﺪ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻥ، ﻭی ﺩﺳﺘﻮﺭ می ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ ﺑﺒﺮﻧﺪ. 🌴ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭ ﺧﺎﻥ ﺯﻧﺪ می ﺭﺳﺪ ﻭ کریم خان ﺍﺯ ﺍﻭ می ﭘﺮﺳﺪ: ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺎﻟﻪ ﻭ ﻓﺮﻳﺎﺩ می کنی؟ ﻣﺮﺩ ﺑﺎ ﺩﺭشتی می ﮔﻮﻳﺪ: ﺩﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﺍﻣﻮﺍﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻻﻥ ﻫﻴﭻ ﭼﻴﺰی ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻡ! 🌴ﺧﺎﻥ می ﭘﺮﺳﺪ: وقتی ﺍﻣﻮﺍﻟﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻗﺖ می ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻛﺠﺎ ﺑﻮﺩی؟ ﻣﺮﺩ می ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ! ﺧﺎﻥ می ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﻮﺏ ﭼﺮﺍ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪی ﻛﻪ ﻣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻧﺪ؟ ﻣﺮﺩ می ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺑﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ، ﭼﻮﻥ ﻓﻜﺮ می ﻛﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺑﻴﺪﺍﺭی! 🌴ﺧﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺯﻧﺪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍی ﺳﻜﻮﺕ می ﻛﻨﺪ ﻭ ﺳﭙﺲ ﺩﺳﺘﻮﺭ می ﺩﻫﺪ ﺧﺴﺎﺭﺗﺶ ﺍﺯ ﺧﺰﺍﻧﻪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ می ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍﺳﺖ می ﮔﻮﻳﺪ ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﻴﻢ. 〰️〰️〰️〰️ اینجا دریچه ای برای افزایش سواد رسانه ای و بصیرت افزایی است. @andishehraz سروش splus.ir/basiratraz splus.ir/andishehbasiratraz ایتا eitaa.com/andishehraz روبیکا rubika.ir/andishehraz بله ble.ir/andisheh_basiratraz
🔹 مردی به‌سرعت و چهارنعل با اسبش می‌تاخت. اين طور به نظر میرسيد که جای بسيار مهمی میرود. مردی که کنار جاده ايستاده بود، فرياد زد: کجا میروی؟ مرد اسب‌ سوار جواب داد: نمیدانم، از اسب بپرس! 🔸 و اين داستان زندگی خيلی از ماست. سوار بر اسب عادت‌هايمان می‌تازیم، بدون اينکه بدانیم کجا میرویم. وقت آن رسيده که کنترل افسار را به دست بگيريم و زندگی‌مان را در مسير رسيدن به جایی قرار دهيم که واقعاً میخواهيم به آنجا برسيم. ✿๑•✾••═✿๑✿═••✾ @andishehraz سروش splus.ir/basiratraz splus.ir/andishehbasiratraz ایتا eitaa.com/andishehraz روبیکا rubika.ir/andishehraz بله ble.ir/andisheh_basiratraz روبینو https://rubika.ir/Basiratraz