eitaa logo
پایگاه خبری اندیشه معاصر
1.4هزار دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
18هزار ویدیو
225 فایل
پایگاه خبری اندیشه معاصر در جهت نشر مبانی اصیل اسلام و حفظ دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هم زمان با میلاد باسعادت امیرالمومنین فعالیت خود را آغاز کرده است. تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
19.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥آرزوی دیدار -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
قسمت سوم(نجف) از ماشین پیاده شدن، محسن چادر مامان را کشید و گفت: اینجا کجاس؟ بابا کوله روی دوش گرفت و گفت: اینجا نجفه محسن گفت: مگه نگفتی میریم کوفه؟! بابا خندید و گفت: کوفه و نجف دو تا شهر به هم چسبیدن، نجف مرقد حضرت علی امام اول ماس. محسن با چشم‌هایی ذوق زده و خوشحال پرسید: یعنی الان ما می‌ریم خونه امام علی؟ عزیزجون خندید و گفت: خونه نه پسرم، حرم. باد ملایمی می‌وزید، کم کم موقع اذان صبح شده بود، آقا جون ایستاد، دست روی سینه گذاشت و زیر لب چیزی گفت: محسن پرسید: آقاجون به کی سلام میدی؟ مامان گفت: اون گنبد طلایی که مثل خورشید می‌درخشه، اونجا حرمِ امیرالمؤمنین. محسن کوله کوچکش را بغل کرد و گفت: مگه نگفتی اونجا حرم امام علی، بابا با سر حرفشو تایید کرد و محسن گفت: پس امیرالمؤمنین کیه؟ بابا گفت: پسرم این یه لقب برای امام علیِ؛ پیامبر به ایشون این لقب رو داده. محسن نگاهی به گنبد کرد، چشم‌هایش را بست، دست روی سینه گذاشت و مثل پدر بزرگ زیر لب چیزی گفت. -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
🕌 از هیتلر تا شاه پهلوی؛ یک قاب عتیقه در کربلا حافظه جمعی عراقی‌ها زیر سایه استعمار، کودتا و دیکتاتوری شکل گرفته است. وقتی در کربلا تصویر محمدرضا شاه پهلوی را کنار هیتلر می‌گذارند، این یک مقایسه اتفاقی نیست؛ بلکه نماد برداشت از شاه به‌عنوان حاکمی استبدادی، وابسته به غرب و بیگانه‌گرا است. برای عراقی‌ها، او نه مدرن‌ساز ، که نماد سلطه است. 📜همین مردم امروز تصویر رهبر معظم انقلاب را با احترام در خانه‌هایشان می‌آویزند؛ نه از روی تبلیغ، بلکه بر پایه تجربه. حمایت ایران در جنگ با داعش و سیاست‌های همدلانه، در ذهن عراقی‌ها چهره‌ای متفاوت از ایران ساخته است، نه حاکم سلطه‌جو، بلکه حامی مظلومان و شریک پیروزی‌ها. 🌍 این تفاوت نشان می‌دهد جایگاه رهبران در ذهن ملت‌ها حاصل تجربه واقعی است، نه صرفاً تاریخ‌نگاری رسمی. شاه پهلوی در حافظه عراقی‌ها یادآور فاصله از مردم و بیگانگی است؛ اما رهبر انقلاب برای بسیاری، نماد پیوند، مقاومت و حمایت است. چنین سرمایه اجتماعی با زور به دست نمی‌آید! 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
قسمت پنجم: سفر به کربلا یک ساعتی از اذان مغرب گذشته بود و محسن مدام می‌پرسید: مامان گفتی عمود چند می‌رسیم؟ مامان سکوت کرده بود و زیر لب چیزی می‌گفت، اشک از گوشه چشمش جاری شده بود. بابا گفت: عمود1407 یعنی پنجاه تا عمود بریم می‌رسیم. هنوز حرف بابا تموم نشده بود که صدای فریاد محسن بلند شد و گفت: خونه امام حسین، بابابزرگ دست رو سینه گذاشت و سلام داد و گفت: این حرم حضرت عباسه. صدای مداحی عربی و دود اسپند فضا را پر کرده بود، موکب‌ها به هم چسبیده و هر کدام چیزی می‌دادند. جمعیت زیاد شده بود وراه رفتن سخت. صدای گریه محسن بلند شد، بابا بغلش کرد و روی دوشش گذاشت و گفت: از اون بالا نگاه کن، وقتی رسیدیم بهم خبر بده. محسن از اون بالا هر چی موکب‌دارها میگفتن رو با صدای بلند تکرار می‌کرد، بابا می‌گفت: نرسیدیم؟ محسن از روی دوش بابا سرک می‌کشید و بلند می‌گفت: دیگه حرم معلوم نیست. پلیس کوچه‌ها را بسته بود، آقاجون وارد بازار شد و گفت: من از این طرف بلدم، بازارهای تنگ و تاریک با عطرهای عربی. محسن از روی دوش بابا فریاد زد بابا یه عالمه نخل و چراغ می‌بینم. شونه بابا شروع به تکان خوردن کرد، محسن از روی دوش بابا خم شد و نگاهی به صورتش کرد و گفت چرا گریه می‌کنی؟! کوچه‌های تو در توی بازار تمام شد، محسن فریاد زد بابا یه گنبد طرف راستِ و یکی سمت چپ. -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
🔴 جریان صدر و کاربست القابی خارج از عرف مرجعیت ▪️در عراق، به دلیل جایگاه برجسته مراجع بزرگ شیعه، همواره جریانات سیاسی و اجتماعی متعددی شکل گرفته‌اند؛ جریاناتی که غالباً پس از رحلت آن مراجع و با استناد به نام و میراث آنان، به حیات خود ادامه می‌دهند. نمونه بارز آن، جریان صدری است که خود را منتسب به آیت‌الله العظمی شهید صدر می‌داند. ▫️این جریان برای تقویت پیوند خود با مرجعیت، گاهی به کاربست القاب خاص و کم‌سابقه روی می‌آورد؛ القابی که پیش‌تر در فضای وعظ و منبر رایج بوده، مانند سلطان الواعظین ، اما در مورد مرجعیت چندان سابقه نداشته است. استفاده از عنوان سلطان المراجع از همین جنس اقدامات خاص به شمار می‌رود. ◽امروز می‌توان جریان صدر را جریانی غیرقابل پیش‌بینی دانست؛ جریانی که در مواردی به‌سبب فاصله گرفتن از بیت مرجعیت سنتی، حتی خسارت‌بار عمل کرده است. چنین رویکردی نشان می‌دهد بهره‌گیری ابزاری از میراث مرجعیت، لزوماً به حفظ ثبات و وحدت جامعه شیعی نمی‌انجامد. 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
46.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥همه هستی‌ام حسینِ علیه‌السلام... -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
33.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥انتظار کربلا دارم ... -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
قسمت هفتم: سفر به سامرا هوا گرم بود و آفتاب کم‌کم داشت غروب می‌کرد، راننده کولر را خاموش کرده بود. همه افراد حاضر در ماشین، از گرمای هوا و راه طولانی کلافه شده بودند. مامان پرده ماشین را کنار زد و گفت: اثری از شهر نیست، وسط این خرابه‌ها کجا داره میره؟ بابا کمی به سمت پنجره خم شد و با دقت نگاهی کرد و گفت: رسیدیم اون مَلویه‌س دیگه! محسن با تعجب پرسید: ملویه حرمه؟ آقاجون گفت: نه عزیزم یه برج بزرگ شبیه بستنی قیفی، محسن بابا را کنار زد و از پنجره خیره به برج نگاهی کرد، آقاجون گفت: پادشاه ظالم از روی این برج خونه امام را نگاه می‌کرده. محسن از ماشین پیاده شد و با صدای بلند گفت: اخیش اینجا باد میاد. آقاجون کوله را روی دوشش انداخت و بی‌حرف از لا به لای دیوارهای سیمانی به راه افتاد، محسن گفت: اینجا شبیه زندانه، نه حرم. مامان که اشک از گوشه چشمش سرازیر بود گفت: اینجا هم خونه‌ا س و هم حرمه، جایی شبیه زندان، آخه تموم اطراف این خونه نگهبانانی بودن که نمی‌ذاشتن حتی یه نفر هم به راحتی به اینجا بیاد و یا از اینجا بیرون بره، پسرم! اینجا خونه و حرم پدر و پدربزرگ امام زمانه. -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
درِ اتاق باز شد و پدربزرگ با یک کوله کوچک بیرون آمد. محسن با بُغض پرسید: بابابزرگ! این کیف رو چرا برداشتی؟ از سر و صدای من ناراحت شدی می‌خوای از اینجا بری؟ پدربزرگ لبخندی زد و محسن را در آغوش گرفت و گفت: نه عزیز دلم، اصلاً ناراحت نیستم. منوبابات می‌خوایم یه سفر مهم با هم بریم. محسن با کنجکاوی پرسید: سفر؟! چه سفری بابابزرگ؟ پدربزرگ گفت: هفته بعد اربعین امام حسین علیه‌السلام، منو بابات قرارِبریم کربلا زیارت، منم کوله‌ام رو جمع کردم چیزی رو فراموش نکنم. محسن پرسید: چرا میرید کربلا؟ اصلا چرا برای امام حسین عزاداری می‌کنید؟ پدربزرگ روی زمین نشست و گفت: یادته چند روز پیش اسرائیل به کشور ما حمله کرد و بچه‌ها و دانشمندا و سردارای ما رو شهید کرد؟ محسن با سر حرف پدربزرگ رو تایید کرد. پدربزرگ ادامه داد و گفت: خب به نظرت ما باید سکوت می‌کردیم یا جلوی اسرائیل می‌ایستادیم؟ محسن دستشومشت کرد و گفت: باید جلوش می‌ایستادیم تا دیگه به کشورمون حمله نکنه! پدربزرگ لبخندی زد و گفت: بله پسرم درسته! امام حسین هم با اینکه یار کمی داشت، در برابر ستمگری که مردم رو اذیت می‌کرد، ایستاد و جونش رو فدا کرد تا عدالت زنده بمونه. -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
قسمت ششم: کاظمین هوا هنوز گرگ و میش بود و نسیم ملایمی می‌وزید. محسن رو به بابا کرد و گفت: اینجا چقدر قشنگه، خیابوناش شبیه تهرانِ. صدای گرفته موکب‌دارها سکوت خیابان را به هم زده بود. بوی آتش منقل‌ و چایِ عراقی هوش از سر آدم می‌برد، پیرمرد با اصرار کاسه حلیمی دست محسن داد و با لهجه عربی گفت: خوش آمدی زائر. محسن کوله عزیزجون را کشید و گفت: بده من ببرم، بابا خندید و گفت: کوله عزیز از قدِ تو بزرگتره. محسن انگار بهش برخورده بود، دست پشت کمر زد و جلوتر از بقیه به راه افتاد، انگار سوالی ذهنش را مشغول کرده باشه برگشت و با اخم گفت: اینجا کجاس اول صبح ما رو می‌بری؟ خونه س یا حرمه؟ بابابزرگ رو به عزیز کرد و گفت: این هنوز درگیر خونه و حرمه، صدای خنده همه بلند شد. لابه لای صدای خنده‌ها، فریاد محسن بلند شد، بالا می‌پرید و می‌گفت: اینجا دو تا حرمه، مامان بیا ببین اینا دو قلو هستن! دوباره صدای خنده‌ها بلند شد، مامان روی زانو نشست، محسن را بغل گرفت و گفت: اینجا حرم بابا و پسر امام رضاس. -مقاومت -تمدنی -غزه-کربلا -الحسین-یجمعنا 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
📿حدیثی نصب شده در حرم کمیل ✍️ در حرم یار وفادار امیرالمؤمنین، کمیل بن زیاد نخعی، حدیثی نورانی بر دیوار نقش بسته است: العِلمُ يَحكُمُ عَلى المالِ، المالُ تَحرسُه وأنتَ تَحرُسُ المال؛ المالُ تَنفُصُه النَّفَقَة والعِلمُ يَزكُو بِالإنفاق یادآور حقیقتی عمیق: ثروت با خرج‌کردن تمام می‌شود، اما علم با بخشیدن افزون‌تر می‌گردد. 🔅 عجب جایی است...جایی که خاک، بوی معرفت می‌دهد و دیوارها نیز به زبان حکمت سخن می‌گویند... .و_اجتماع 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
🔥 جایی که پرچم، اشک‌ها را جاری می‌کند 🌹 اینجا مهران است؛ دروازه‌ای که نه فقط مرز خاکی، بلکه مرز دل‌هاست. ✨ لحظه‌ای که پرچم ایران به چشم می‌خورد، بغضی در گلو می‌نشیند و اشکی بی‌اختیار جاری می‌شود؛ اشکی از جنس دلتنگی برای وطن، و آرامشی که فقط در سایه امنیتش یافت می‌شود. 🏡 مهران، یعنی پایان غربت کوچه‌های کربلا و کوفه، و آغاز حضوری دوباره در آغوش مادرانه میهن. اینجا، هر مسافر حس می‌کند به خانه برگشته است؛ خانه‌ای که دیوارهایش با خون شهیدان استوار مانده و سقفش به مهر اهل‌بیت روشن است.! 🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر : ┏━━━━━━━━━🇮🇷┓ 🆔 @andishemoasernews ┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛