🔻#خبر فوری و مهم
از الان تا اذان مغرب؛
هر آیــــه🌱، یک ختم قرآن
بعد از اذان؛
هر آیـــــــه🌱، یک آیـــــه
فرصت خوبی نیست؟
🍀وداع با ماه رمضان🍀
رفتنت ای ماه زیبا زود بود
فرصت دیدارمان محدود بود
اندک ما را خریدی به گزاف
این تجارت لحظه لحظه سود بود
چشممان بارید هرشام و سحر
راه ابلیس درون مسدود بود
جامهای روشنی در سفرهات،
قدر جانهای جهان موجود بود
سی سحر سیر صعودی داشتیم
خالق از اخلاص ما خشنود بود
گر نبودی، با تگرگ معصیت
برگهای جانمان نابود بود
رد نمیشد،بلکه پر میشد ز نور
دست اگر حتی گناهآلود بود
نسبت ما نسبت ماهی به آب،
نسبت خاک کویر و رود بود
میروی کم کم، خداحافظ ولی
«رفتنت ای ماه زیبا زود بود»
#ناهید_خلفیان
@andisheysabz
🍃شب عید فطر🍃
دانی که چرا ماه پدیدار شد امشب؟
چون آمده رویت بکند ماه زمین را
#تک_بیت
#عید_فطر
#ناهید_خلفیان
🍃@andisheysabz🍃
ماه شوال آمده امشب، صفا آورده است
اجر سی شب عاشقی را سوی ما آورده است
وعدهٔ جنات تجری تحتها الانهار را
مژدهٔ بخشیدگیها را صبا آورده است
سینهها جوشنکبیر نور بر تن کردهاند
حاصل الغوثهامان را خدا آورده است
غرق احساس خداییم و پر از شوق وصال
این ضیافت روح ما را تا کجا آورده است
ای خوش آن نفسی که در این روزهداری جز شکم
روزهٔ چشم و زبان را هم به جا آورده است
#ناهید_خلفیان
@andisheysabz
هدایت شده از مکتب شهدا_ناصرکاوه
کتاب 365 خاطره، 365 روز _ ناصرکاوه.pdf
30.06M
#هدیه_عید_فطر
کتاب۳۶۵ خاطره، ۳۶۵ روز مشتمل بر خاطرات شهدا که عبارت است از
احترام شهدا به والدین
ازدواج آسان در سیره شهدا
همسرداری شهدا
عاشقانه های شهدا
لطفا ضمن مطالعه در نشر آن در شبکه های اجتماعی ما را یاری فرمائید، تا شما هم در ثواب آن شریک باشید.
ارادتمند: #ناصرکاوه
🥀برای شهدای حادثهٔ تروریستی گروهک جیش الظلم در شهرستان سیب و سوران استان سیستان و بلوچستان
خبر زخمی، خبر خونین، خبر شیب الخضیب آمد
به وقت عید، بوی روضهٔ یَابن الشبیب آمد
دلم لبریز از طوفان، قلم لبریز از فریاد
به دشت شعر از داغ شقایقها لهیب آمد
نشسته داغ جانسوزی به روی داغ دیروزی
برای سینهٔ ایران غمی تلخ و غریب آمد
فرازی سوزناک از ناحیه در خاطرم پیچید
از ایران باز بوی نوحهٔ خَدُ التَّریب آمد
خوشا آنان که در این ماه طوری بندگی کردند
که این نعم النصیب از جانب نعم الحبیب آمد
بلوچ و سیستانی را به وقت عاشقی بشناس
ندای عشق اینبار از دل سوران و سیب آمد
#ناهید_خلفیان
@andisheysabz
هنگامهٔ نقاشی خالق شده است
دامان زمین غرق شقایق شده است
دانی چه حکایتی است گل کردنِ خار؟
این قلب بهار است که عاشق شده است
#بهار
#ناهید_خلفیان
@andisheysabz
ما را که روزه و رمضان هم عوض نکرد
شاید کسی شویم درِ خانهٔ حسین
السلام علیک یااباعبدالله
#لیلة_الجمعه
#ناهید_خلفیان
@andisheysabz
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
دستور خط فارسی،،.pdf
666.4K
دستور خط فارسی
(ویراست جدید)
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
@sarzaminesher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر خوانی مائده هاشمی در محضر رهبر انقلاب
نابودی صهیونیست قطعا با ماست
این حمله هراس هرشب آمریکاست
ای کاش بگویند که موشکهامان
اینبار مسیرش آبدانان_حیفاست☺️
#ناهید_خلفیان
@andisheysabz
یک فنجان واژهشناسی (۵۰)
دچار
وقتی دچارِ چیزی میشوید، گرفتارِ آن یا مبتلا به آن میشوید: دچارِ بحران/ قحطی/ بیماری شدن.
اگر بگویم واژۀ «دچار» از دو عدد تشکیل شدهاست، شاید فکر کنید دارم شوخی میکنم. اما خواهید دید که حقیقت را میگویم.
واژۀ «دچار» در اصل «دوچار» (دو + چار) یا «دوچهار» (دو + چهار) بوده و در متونِ کهنِ فارسی هم با همین دو املای اخیر آمدهاست.
ماجرا از این قرار است که وقتی شما با کسی رو به رو میشوید، دو چشمِ شما در برابرِ دو چشمِ او قرار میگیرند و به این ترتیب دو چهار میشود. به عبارتِ دیگر دو دو تا چار تا میشود.
در قدیم فعلِ مرکبِ «دوچار خوردن» یا «دوچار زدن» یا «دوچار شدن» به معنیِ رو به رو شدن و تلاقی کردن و برخورد کردن به کار میرفت:
با لشکرِ تاتار دوچار زد. (تاریخ جهانگشای)
روزی شیری در طلبِ شکاری میگشت، پیلی مست با او دوچهار شد. (کلیله و دمنه)
روزی خجسته بالای بام تماشای عام میکرد، دو چشمِ او با دو چشمِ مَلِکزاده دوچار شد. (طوطینامۀ ضیای نَخشَبی)
#دکتربهروزصفرزاده
#واژهشناسی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنچه دربارهٔ عاقبت عجیب عطار نیشابوری نمیدانید
@Farsna
هدایت شده از اتاق رباعی
رباعی
بی ره رفتن، رموز میاندیشی
برفیست که در تموز میاندیشی
مردان جهان هزار عالم رفتند
تو بر دو قدم، هنوز میاندیشی
#عطار
☑️کانال اتاق #رباعی در ایتا؛
@Otagerobae
28.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعری که اشک همه رو درآورد
پدرم را خدا بیامرزد، مرد سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود
#موسی_عصمتی