eitaa logo
اندیشمندان بصیر
200 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
12.7هزار ویدیو
51 فایل
انتقال ازواتساپ راه ادامه دارد
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍀 منزل پدربزرگم جمع شده بودیم. مهمانی بود و صفا و صحبت و خونگرمی. پدربزرگ و مادربزرگ کنار همه نشسته و آرام و خوشحال، بچه ها و نوه ها و نسل شون رو نگاه میکردند. پدربزرگم شروع به صحبت کرد. 🔰 گفت: عزیزانم. 80 سال از خدا عمر گرفتم، تلاش کردم حتی یک لقمه حلال را حرام نکنم تا شما بزرگ بشید. تا عبد خدا و مسلمان و کار درست باشید. حالا بگید ببینم چرا شیعه هستید؟ مگه شیعه چی داره که شماها شیعه هستید؟! 😊🤔 همه خاموش بودند. پسرها و دخترها، عروس ها و دامادها. نوه ها و نورچشمی ها. 💚 پسرخاله ده ساله ام مصطفی، گفت: خب آقاجون! معلومه دیگه! چون شما شیعه هستید ما هم شیعه ایم! 😜 پدربزرگم گفت: خب! تو چون خیلی کوچولو هستی، این جواب را ازت قبول میکنم ولی اگه فقط بخاطر «دین پدری» مسلمان و شیعه هستید، این کامل نیست جگرگوشه ام. باید مستقل هر کدومتون تفکر کنید که چرا شیعه اید.. حالا بگید ببینم چرا شیعه اید؟ 💚 خاله نجمه گفت: میدونیم آقاجون. به خیلی دلایل. ولی گفتنش سخته!🤪 💚 دایی سعید گفت: آقاجون! ما شیعه ایم اول بخاطر «باورها»یی که شیعه داره. توی این دین و مذهب، و خالق یکی هست: . مثل خدای خیر و خدای شر نداره. (اهورامزدا-اهریمن). حتی شیطان هم مخلوق خداست. مثل معتقد به سه خدایی نیست (پدر، پسر، روح القدس)، مثل ، خدا جسمانی نیست که با یعقوب کشتی بگیره و ابر و آتش بشه! مثل و بودیسم بت و جن نیست. مثل ملحدین نیست که بگه این عالم الکی الکی درست شده! توی این مذهب، پیامبران همه یک سلسله هستند. این مذهب معتقد به و عدالت عالم است. توی این دنیا هر کاری کنه به خودت برمیگرده. و جزای کامل کارها در جهان آخرته. یهود معاد نداره، انسانیت نداره، نژادپرسته. فقط نژاد برتر! ولی اسلام دین انسانیته. هر انسانی یک روح واحده که از ازل تا ابد وجود داره. تناسخ مناسخ نداره. یک بار متولد میشی و باید خوووب این جهان رو زیبا کنی. 🥰 💚خاله نعیمه هم گفت: شیعه را دوست دارم. دروغ نگید، ربا نخورید، زنا نکنید، دزدی نکنید، عفیف باشید، صدقه بدید، نماز بخونید. اصلا این رو خیلیییی دوس دارم. هر روز با آمد و شد خورشید باید خدا رو عبادت کنم که یادم نره دستم توی دستهای خداست 🙌و تنها نیستم توی این عالم. اصلا حج رو دوس دارم. 🕋 خیلی برام زیباست که همه پرستندگان الله، با شکوه تمام و آرام آرام دور کعبه میچرخند و شکوه یکتاپرستها را به رخ بی دینها میکشن. 💚 دایی امید هم گفت: غیر از اون، ما توی شیعه «اسوه هایی» داریم که توی کل عالم وجود نداره. ما داریم. رافت و مهربانی تمام. همون پیامبری که چه جنگها علیهش به راه انداختن ولی با صبر و توکل، اسلام و خداپرستی رو پخش کرد و حتی مکه وطنش رو که ازش بیرون کرده بودن، با آرامش و بدون جنگ فتح کرد. ما داریم. اسوه عدالت که گفت همه باید یکسان از بیت المال حقوق بگیرید عرب و عجم نداره. اونقدر مردانگی داشت که دشمنش عمروعاص میدونست اگه وسط جنگ لخت بشه، علی(ع) حیا میکنه و دست از کشتنش برمیداره. ما داریم که 3 بار همه ثروتش را به فقرا بخشید و 2 بار نصف ثروتش رو. کجای عالم و توی کدوم دین همچین کسی هست؟ ما داریم. شجاع بن شجاع. گفت: در شان من نیست با کسی مثل یزید فاسق بیعت کنم. اگه باهاش بیعت میکرد همه ما میگفتیم حاکم حتی فاسق و جائر و ظالم و ضداسلام باشه باید باهاش بسازیم. دیگه اسلام نبود. 🥺 ما داریم که زیباترین مناجاتها رو داره. بهمون یاد میده چطور با خدا حرف بزنیم. ما امام باقر و امام صادق داریم که از اونها منشا گرفته. شیمی و فیزیک و طب و اخلاق و کلام همه چی از شاگردان اونها شروع شده. ما داریم که وقتی میریم حرمش انگار توی بهشت آرامش هستیم. ما داریم. امام زمان یعنی امید. 🌱 یعنی جهان اینجوری نمیمونه. ظالم ها بالاخره یک روزی در نظم جهان نابود میشن و مستضعفین و مظلومها حکومت جهانی را در دست میگیرن. کدوم دین و مذهب اینها رو داره؟ 💚 دختردایی ام هانیه گفت: آقاجون! حالا فهمیدم ما شیعه ایم بخاطر «باورها»، «احکام» و «اسوه ها»ی منحصربفردی که توی شیعه است. منم افتخار میکنم که شیعه ام😍 💚 آقاجون گفت: درسته عزیزانم. ماشاالله اولاد من. فقط یادتون باشه، هر کس به اینا یعنی خدا و پیامبرها و معاد ایمان داشته باشه از ماست. بدونید اون مسیحی هم که با اینها عناد نداره از ماست. اون سنی هم که عاشق اهلبیته از ماست. اون دختر امریکایی هم که میره فلسطین، اسرائیلیها شهیدش کردن از ماست. اون هم مسلم و شیعه است. خط و مرزبندی بین خودتون با بقیه انسانها بر اساس اعتقاد و عمل باشه نه فقط اسم. مولامون علی(ع) به مالک فرمود: مردم دو دسته‌اند، یا برادر دینی تو، یا همانند تو در آفرینش می‌باشند. پس با همه مهربان باش.🌱🌺 کپی آزاد است 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸بعد از پنج روز که کودک سوری را از زیر آوار بیرون می آورند می گوید وای چند روز است‌که نخوانده ام ❤️
*کدام نماز مقبول است ⁉️🤨* 🌷 امام رضا " علیه‌السّلام " از پدر بزرگوارشان به نقل از پیامبر اکرم" صلی‌الله‌علیه‌وآله " فرمود : 🍃👈 هنگامی که روز قیامت فرا مي رسد ، بنده آورده می‌شود ، *نخستین چیزی که از او پرسیده می‌شود است* اگر کامل و تمام انجام شده ، خوشا به حالش وگرنه در آتش انداخته می‌شود 😔😔 *حال سوال این هست که کدام نماز مقبول است ❓🤨* 🌻 دو نوع نمار وجود دارد : ➖نماز صحیح ➖نماز مقبول 🌸 این دونماز متفاوتند *🌿 نماز صحیح 👈* نمازی است که واجد شرایط و اجرایی باشد که در رساله های فقهی گفته شده است . *اگر کسی نماز را با تمام اجزاء وشرایط به جا بیاورد 👈 نمازش صحیح است اما پذیرفته نیست .* *❗️پس صحت نماز به معنای مقبول بودن آن نیست .❗️* ✅ شرط قبولی نماز * امیرالمومنین علی علیه‌السلام است .* *🌹 تعجیل در فرج و سلامتی امام مهدی عج صلوات 🌹* *🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم 🌹* @andishmandanbasirat 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمان‌ِ شاه‌، ظاهر و باطن‌ یکی‌ بود! ⁉️ زمان شاه، مردم منافق نبودن؛ اهل میرفت کاباره و اهل میرفت مسجد... اما الان چی؟ 🔹 برشی از سخنرانی
عمامه عاریتی؟! مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری از شاگردان مرحوم میرزای بزرگ شیرازی در سامرا بود. میرودمحضر امیرالمؤمنین (ع) در حرم زیارت و به آقا امیرالمؤمنین می‌گوید: آقا ما داریم برمی‌گردیم به ایران و می‌دانم برگردم، سیل مقلّدین و مراجعین در مسائل شرعیه به سمت ما می‌‌‌آید.آقا، یک الگویی را به ما معرفی کنید که من در آینده‌ی زندگی‌ام،این الگو بشود برای ما شاخص،این استقبال دنیا، مرجعیت، عزّت، ثروت و آقایی، ما را غافل نکند. حاج شیخ عبدالکریم حائری سه ماه نجف می ماند و صبح و شام وقتی حرم مشرّف می‌شد، از امیر المؤمنین (ع) همین خواسته را تقاضا می‌کرد. سه ماه هم ایشان کربلا می‌ماند. جمعاً می‎شود شش ماه. دیگر ایشان داشته باز ناامید می‌شد که شاید آقا امام حسین (ع)هم مصلحت نمی‌دانند که معرفی کنند،آن شب با دل شکسته از حرم می‌‍‌رود در همان منزلی که در کربلا اسکان داشتند، ایشان شب می‌خوابد، خواب سیدالشهداء (ع) را می‌بیند. آقا می‌فرمایند: شیخ عبدالکریم! از ما یک انسان جامعِ کاملِ وارسته می‌خواهی به عنوان الگو؟" می‌گوید: بله آقا. می‌فرمایند:فردا صبح وارد حرمِ ما که می‌خواهی بشوی طلوع فجر،کنار قبرِ حبیب بن مظاهر اسدی، یک جوان 18 ساله‌ای نشسته، عمامه‌ای کرباسی به سر دارد و یک عبای کرباسی ولباس کرباسی هم پوشیده.شما که وارد می‌شوی،این جوان بلند می‌شود وارد حرم می‌شود یک سلامی پایین پا به من می‌کند،یک سلام به علی اکبر،یک سلام به جمیع شهداء،از حرم خارج می‌شود بعدازطلوع فجر.این جوان را دریاب که یکی از انسان‌های بزرگ است . حاج شیخ می‌فرماید: بیدار شدم. طلوع فجر،وقتی وارد حرم شدم،دیدم کنار قبر حبیب بن مظاهر،همان گوهری که امام حسین (ع) حواله کرده بود،نشسته بود. وارد شدم، این قیام کرد و آمد در حرم و یک سلام به حضرت سیدالشهداء(ع)،یک سلام به علی اکبر ویک سلام به جمیع شهداء،ازحرم خارج شد آمد به ایوان و از آنجا به صحن رفت. دنبالش دویدم. در صحن،صدایش زدم و گفتم:آقا،بایست من با تو کار دارم. برگشت یک نگاهی به من کرد و گفت: آقا! عمامه‌ی من عاریتی است و رفت. از صحن رفت بیرون،رفت در کوچه‌ پس‌کوچه‌های کربلا، دنبالش دویدم: آقا! عرضی دارم، مطلبی دارم، بایست. دوباره درحال حرکت برگشت و گفت: آقا! عبای من هم عاریتی است ؛ و رفت. آقای حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: دیدم دارد از دستم می‌رود؛ محصول شش ماه زحمت درِ خانه‌‌ی دو امام،بااین دو کلمه دارد می‌گذارد و می‌رود. دویدم و خودم را به او رساندم و دستش را گرفتم و گفتم: بایست.عبای من عاریتی است؛ عمامه‌ی من عاریتی است یعنی چه؟ شش ماه التماس کرده‌ام تا شما را معرفی کرده‌اند، کار داریم با شما. یک نگاهی به حاج شیخ می‌کند و می‌گوید: چه کسی من را به شما معرفی کرد؟. آقا شیخ عبدالکریم می‌گوید: صاحب این بقعه و بارگاه، سیدالشهداء(ع). به حاج شیخ عبدالکریم می‌گوید: امروز چندمِ ماه است؟ حاج شیخ عبدالکریم روز را می‌گویند. می‌گوید: دنبال من بیا . در کوچه‌پس‌کوچه‌های کربلا می‌روند تا به خارج از کربلا می‌رسند.یک تلّی بود که روی آن تل،یک اتاقکی بود.میرسد به درِ آن اتاق و می‌گوید: اینجا خانه‌ی من است،فردا طلوع فجر،وعده‌ی دیدار من و شما همین جا . می‌رود داخل و دررا می‌بندد. مرحوم حاج شیخ فرموده بود: من در عجب بودم؛ خدایا،این چه مطلبی می‌خواهد به من بگوید که موکول کردبه فردا.چرا امروز نگفت؟! آن درسی که بناست به من بدهد و زندگی آینده‌ی من راتضمین کنددر معنویت؛ بشود درس؛ بشود پیام. ایشان می‌فرماید: لحظه‌شماری می‌کردم.آن روز گذشت تا فردا و طلوع فجر، رفتم بیرونِ کربلا،روی همان تل.پشتِ همان اتاقک.آمدم در بزنم،صدای ناله‌ی پیرزنی از درون آن اتاق بلند بود و صدا می‌زد: وَلَدی! وَلَدی.پسرم، پسرم. در زدم، دیدم پیرزنی با چشمان اشک¬آلود در را گشود. گفتم: خانم دیروز یک جوانی زمان طلوع فجر، وارد این خانه شد و گفت اینجا خانه‌ی من است و با من وقت ملاقات گذاشته.این آقا کجاست؟ گفت: این پسرِ من بود،الآن پیشِ پای شمااز دنیا رفت. وارد شدم. دیدم پاهای این جوان به قبله دراز، هنوز بدن گرم. گفتم: وا أسفا! دیر رسیدم. یک روز حاج شیخ بر فراز تدریس کرسی درس خارج در قم،این خاطره را نقل کرده بود ازدوران جوانی و بعد فرموده بود: آن درسی که آن جوانِ بزرگ و کامل از طرف امام حسین (ع)به من آموخت، درسِ عملی بود. روز قبل به من گفت: آقا عمامه‌ی من عاریتی است، عبای من عاریتی است فردا جلوی چشمانِ من،عبا و عمامه را گذاشت و رفت. می‌خواست به من بگوید: شیخ عبدالکریم حائری! مرجعیت،عاریتی است ریاست،عاریتی است خانه‌هایتان،عاریتی است پول‌های حسابتان،عاریتی است وجودتان،عاریتی است سلامتی‌تان،عاریتی است. هر چه می‌بینید،عاریه است و امانت است دل به این عاریه‌ها نبندید. 🆔️@mnjavan ‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‌‎‌‎‌‎‌‌•••••✾•🍃🌸🍃•✾•••• 🔸عضویت 😊🔸 .
🌎اینا دختران ورزشکار در المپیک هستن که در حال نماز خوندن هستن. این عکس رو خبرنگارای خارجی نشرش دادن ولی در ایران خبری نیست. به نظر شما اگر اینا مثلا کشف حجاب می‌کردن هم تو ایران بایکوت خبری میشدن؟ سواله دیگه...