eitaa logo
#حکیم_الحکما/#طبیب_الاطبا
8.6هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
4.7هزار ویدیو
71 فایل
🍃بسمه تعالی 🍃 💫✨ضمن خوشامد گویی به شما عزیزان 👌⚜آرزوی شادکامی،سلامت،زیبایی وارامش شما بزرگواران را داریم. .( مدیریت کارشناس طب سنتی) روغن تقویتی،رنگ موی طبی،طراحی لباس ودیگر سفارشات👆 🍃ومن الله التوفيق🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 چرا علائم بیماری کرونا شده و موجب بسیاری از افراد شده است؟ ♻ یکی از مواردی که موجب تشدید این بیماری میشود افزایش رطوبت معده و بدن توسط مصرف زیاد آب است، ضمن اینکه که توسط ¬های مختلف و مسئولین وزارت بهداشت که تمام خط و مسیر خود را از میگیرند به مردم جهان القاء میشود بر علت شده، به این ترتیب که، ترس باعث میشود که به سمت حرکت کرده و میزان رطوبات معده را افزایش میدهد و ریزش این رطوبات به ریه زیاد شده که به دنبال آن داروهای بیشتری تجویز شده که باعث ته‌نشین و این رطوبات در ریه میشود که این مسئله برای فرد به دنبال دارد و برای نفس دادن به فرد از استفاده میکنند و اکسیژن با خود مجددا باعث بخارات متصاعده به سمت سر میشود و تکرار این توصیه¬های غلط و نابجای سازمان بهداشت جهانی موجب ریه میشود. عمل ریه قلب و دریافت اکسیژن بصورت طبیعی و خارج کردن دی¬اکسید کربن از خون هست، با از کار افتادن آن حرارت قلب بیش از حد زیاد شده و خون در قلب و باعث انسداد و از کار افتادن قلب شده و همین امر باعث مرگ فرد میشود. ضمن اینکه ترس باعث فرد بر این بیماری میشود که جهت آشنایی با این مطلب جدا از منابع طب ایرانی‌اسلامی همچون خفی علایی و ذخیره خوارزمشاهی و الأغراض الطبية و المباحث العلائية می‌توانید به کتاب نوشته خوزه سیلوا با موضع مبارزه با انواع بیماری با تمرکز روی آن بیماری، البته با نگاه درمانی، نیز مراجعه کنید. قسمتی از کتاب دستان شفابخش ص: 24 : ما در همان آغاز کودکی یاد می‌گیریم که چگونه بیمار شویم ، یعنی افرادی را می‌بینیم که بیمار می‌شوند و والدینمان به ما گوشزد می‌کنند«اگر آب‌بازی کنی مریض خواهی شد». مغز ما براساس این دیده‌ها و شنیده‌ها به برنامه‌ریزی می‌پردازد و سلولهای عصبی مغز آنها را بعنوان یک اصل مسلم پذیرفته و از آن تبعیت می‌کنند و به این ترتیب آنرا جزئی از کارکرد خود قرار می‌دهند. وقتی ما می‌کنیم که بیمار می‌شوند، خودمان را جای آن افراد تصور می‌کنیم و دچار نگرانی می‌شویم. این نگرانی خود یک برنامه ریزی مغز است. و ..... قسمتی از کتاب الأغراض الطبية و المباحث العلائية، ص: 249 راجع به غم و ترس: اندوه و ترس‏، خون را و را به باز گرداند، از بهر آنكه طبع خواهد كه از آن حال دور باشد و از بهر اينست كه روى غمگين، زرد شود. و اگر اندوه يا ترس از حد گذشته شود، حرارت همه به اندرون دل باز گردد و دل فراز هم آيد و حرارت اندر وى خَفه شود و به مفاجا بميرد. . / / 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌸 . ✨🌿 🍃✨ @angoshty 🍃✨
*شیره‌ی تریاک* دکتر محسن زندی ⭕️ دوران دانشجویی، به‌خاطر ناراحتی معده و بی‌پولی برای درمان، دوست نازنینی یک کاسه *شیره‌ی * برایم آورد. یک چیزی شبیه شیره‌ی تریاک؛ تقریباً با همان رنگ و بو و قیافه. همین‌که توی اتاق آوردم هم‌اتاقی‌ها دیدند و پرسیدند چیست؟ یکهو به سرم زد *شیطنتی* بکنم. گفتم *تریاک* است. باورشان نشد. شروع کردند مسخره‌بازی. اما *دروغ هرچقدر بزرگتر باشد* و تو هم *محکم‌تر بگویی* ، باورپذیرتر است. خلاصه در کمتر از یکساعت باورشان شد. نفری یک تکه به آنها تعارف کردم. اولش مقاومت کردند. ولی *هر مقاومتی است* . شروع کردند نصیحت که "می‌گیرنِت. تو رو خدا توی میز اتاق نزار، اینا یواشکی میزا رو می‌گردن. یه کاسه هم حداقل پنج بار اعدام داره ..." بعد هم که نوبت مصرفشان شد نفری یک نوک سوزن با احتیاط خوردند که اُوِردوز نکنند. *واکنش‌ها عجیب بود.* یکیشان تا یک ذره مک زد، سرش را روی صندلی گذاشت و گفت سرم خیلی داغ شده است. دیگری می‌گفت خیلی حالم بهتر شده. یکی‌ عرق کرده بود و حال تهوع داشت. دیگری احساس گناه می‌کرد و فحش می‌داد. باورتان نمی‌شود. هر روز اول صبح می‌آمدند سهم آن‌روزشان را می‌گرفتند و من هم با کلی منت که ببینید چقدر خیّر هستم، یک نوک سوزن بهشان جنس می‌دادم. تا اینکه یکبار، قضیه را لو دادم. *هیچکس باورش نمی‌شد.* فکر می‌کردند چون نمی‌خواهم رایگان جنس بدهم بازی درآورده‌ام. ⭕️ یک چیزی در پزشکی و روان‌پزشکی و روان‌شناسی هست به نام # *پلاسیبو* یا # *دارونما* ؛ چیزی ظاهراً شبیه به دارو ( *بدون هیچ اثر واقعی دارویی* )، یا حتی جراحی‌های دروغین. یک *قرص بدون اثر* به بیمار داده می‌شود و به او گفته می‌شود که با خوردن این قرص در ساعات معین حالش بهبود می‌یابد. البته بیمار نباید بفهمد که این قرص، بی‌اثر است و شما در حال اجرای یک روند شبه‌دارویی بر روی وی هستید. این پدیده‌ی روانی *تأثیر شگرفی در بهبود برخی بیماران دارد* . به این فرایند اثر پلاسیبو گفته می‌شود و در تحقیقات دارویی و پزشکی اهمیت بسیاری دارد. *مغز ما* آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم *هوشمند و محاسبه‌گر نیست* . هر طور عادتش بدهی همان‌طور پیش می‌رود. نه *عطرفروش* پس از مدتی بوی عطر را دیگر تشخیص می‌دهد، و نه *کارگر تخلیه‌ی چاه* . شاید تا حالا به این موضوع فکر کرده باشید که *ساکنان کنار ریل راه‌آهن* یا *فرودگاه* یا شهرکهای صنعتی چطور این همه سروصدا را تحمل می‌کنند؟ یا مثلا این‌هایی که در *یک جای بدبو و متعفن* هستند چطور تحمل می‌کنند؟ یا پزشکان چطور خون و تعفن را؟ باور کنید آنها بعد از مدتی اصلا این سروصداها و بوها را نمی‌شنوند. *با آن خو گرفته‌اند.* *خوگیریِ عصبی* . این خاصیت مغز ما است. *با هر چیزی خودش را انطباق می‌دهد.* با هر شرایطی. اسم این می‌شود *عادت* . آدم حتی *با خوشی و ثروت* و ... هم *خو می‌گیرد.* برای همین است که هر چیزی پس از مدتی برایش بی‌مزه می‌شود و *دنبال چیزهای تازه‌تر می‌گردد* . البته *غیر از انسانیت.* *انسانیت* (مثل مهربانی و اخلاق) هیچگاه کهنه و تکراری نمی‌شود. ⭕️ *رسانه‌ها* نیز با مغز ما همین‌کار را می‌کنند. در دنیای امروز *حقیقت* به دست رسانه‌ها (جعل) می‌شود. *رسانه‌ها قدرت هر حقیقتی را دارند.* آنها می‌توانند حتی سیاه بودن ماست را به یک حقیقت تبدیل کنند. حقیقتی که میلیون‌ها نفر با جان و دل آن را می‌خرند و حتی امکان وجود حقیقتی دیگر به ذهنشان خطور نمی‌کند. این # *حقایق_برساخته* ، بر اساس میزان رسانه‌ها، می‌شود. *محدود کردن ذهن خود به یک * ، یعنی افتادن در دام حقیقتی که آن رسانه، در راستای که ما از آن بی‌خبریم، ساخته است. آبراهام مَزلو می‌گوید: "کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه‌ی دنیا را میخ می‌بیند". *تماشای مداومِ یک رسانه* یا شبکه‌ی خبری خاص، مطالعه‌ی پیوسته‌ی کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر دقیق‌تر، *مسدود کردن ورودی‌های مغز* به روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و چه‌بسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به *یک رُباتِ برنامه‌ریزی‌شده* توسط دیگران تبدیل می‌کند. *زندگیِ انسانی* ، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه‌ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف. . / / 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌸 . ✨🌿 🍃✨ @angoshty 🍃✨
*شیره‌ی تریاک* دکتر محسن زندی ⭕️ دوران دانشجویی، به‌خاطر ناراحتی معده و بی‌پولی برای درمان، دوست نازنینی یک کاسه *شیره‌ی * برایم آورد. یک چیزی شبیه شیره‌ی تریاک؛ تقریباً با همان رنگ و بو و قیافه. همین‌که توی اتاق آوردم هم‌اتاقی‌ها دیدند و پرسیدند چیست؟ یکهو به سرم زد *شیطنتی* بکنم. گفتم *تریاک* است. باورشان نشد. شروع کردند مسخره‌بازی. اما *دروغ هرچقدر بزرگتر باشد* و تو هم *محکم‌تر بگویی* ، باورپذیرتر است. خلاصه در کمتر از یکساعت باورشان شد. نفری یک تکه به آنها تعارف کردم. اولش مقاومت کردند. ولی *هر مقاومتی است* . شروع کردند نصیحت که "می‌گیرنِت. تو رو خدا توی میز اتاق نزار، اینا یواشکی میزا رو می‌گردن. یه کاسه هم حداقل پنج بار اعدام داره ..." بعد هم که نوبت مصرفشان شد نفری یک نوک سوزن با احتیاط خوردند که اُوِردوز نکنند. *واکنش‌ها عجیب بود.* یکیشان تا یک ذره مک زد، سرش را روی صندلی گذاشت و گفت سرم خیلی داغ شده است. دیگری می‌گفت خیلی حالم بهتر شده. یکی‌ عرق کرده بود و حال تهوع داشت. دیگری احساس گناه می‌کرد و فحش می‌داد. باورتان نمی‌شود. هر روز اول صبح می‌آمدند سهم آن‌روزشان را می‌گرفتند و من هم با کلی منت که ببینید چقدر خیّر هستم، یک نوک سوزن بهشان جنس می‌دادم. تا اینکه یکبار، قضیه را لو دادم. *هیچکس باورش نمی‌شد.* فکر می‌کردند چون نمی‌خواهم رایگان جنس بدهم بازی درآورده‌ام. ⭕️ یک چیزی در پزشکی و روان‌پزشکی و روان‌شناسی هست به نام # *پلاسیبو* یا # *دارونما* ؛ چیزی ظاهراً شبیه به دارو ( *بدون هیچ اثر واقعی دارویی* )، یا حتی جراحی‌های دروغین. یک *قرص بدون اثر* به بیمار داده می‌شود و به او گفته می‌شود که با خوردن این قرص در ساعات معین حالش بهبود می‌یابد. البته بیمار نباید بفهمد که این قرص، بی‌اثر است و شما در حال اجرای یک روند شبه‌دارویی بر روی وی هستید. این پدیده‌ی روانی *تأثیر شگرفی در بهبود برخی بیماران دارد* . به این فرایند اثر پلاسیبو گفته می‌شود و در تحقیقات دارویی و پزشکی اهمیت بسیاری دارد. *مغز ما* آن‌قدرها هم که فکر می‌کنیم *هوشمند و محاسبه‌گر نیست* . هر طور عادتش بدهی همان‌طور پیش می‌رود. نه *عطرفروش* پس از مدتی بوی عطر را دیگر تشخیص می‌دهد، و نه *کارگر تخلیه‌ی چاه* . شاید تا حالا به این موضوع فکر کرده باشید که *ساکنان کنار ریل راه‌آهن* یا *فرودگاه* یا شهرکهای صنعتی چطور این همه سروصدا را تحمل می‌کنند؟ یا مثلا این‌هایی که در *یک جای بدبو و متعفن* هستند چطور تحمل می‌کنند؟ یا پزشکان چطور خون و تعفن را؟ باور کنید آنها بعد از مدتی اصلا این سروصداها و بوها را نمی‌شنوند. *با آن خو گرفته‌اند.* *خوگیریِ عصبی* . این خاصیت مغز ما است. *با هر چیزی خودش را انطباق می‌دهد.* با هر شرایطی. اسم این می‌شود *عادت* . آدم حتی *با خوشی و ثروت* و ... هم *خو می‌گیرد.* برای همین است که هر چیزی پس از مدتی برایش بی‌مزه می‌شود و *دنبال چیزهای تازه‌تر می‌گردد* . البته *غیر از انسانیت.* *انسانیت* (مثل مهربانی و اخلاق) هیچگاه کهنه و تکراری نمی‌شود. ⭕️ *رسانه‌ها* نیز با مغز ما همین‌کار را می‌کنند. در دنیای امروز *حقیقت* به دست رسانه‌ها (جعل) می‌شود. *رسانه‌ها قدرت هر حقیقتی را دارند.* آنها می‌توانند حتی سیاه بودن ماست را به یک حقیقت تبدیل کنند. حقیقتی که میلیون‌ها نفر با جان و دل آن را می‌خرند و حتی امکان وجود حقیقتی دیگر به ذهنشان خطور نمی‌کند. این # *حقایق_برساخته* ، بر اساس میزان رسانه‌ها، می‌شود. *محدود کردن ذهن خود به یک * ، یعنی افتادن در دام حقیقتی که آن رسانه، در راستای که ما از آن بی‌خبریم، ساخته است. آبراهام مَزلو می‌گوید: "کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه‌ی دنیا را میخ می‌بیند". *تماشای مداومِ یک رسانه* یا شبکه‌ی خبری خاص، مطالعه‌ی پیوسته‌ی کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر دقیق‌تر، *مسدود کردن ورودی‌های مغز* به روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و چه‌بسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به *یک رُباتِ برنامه‌ریزی‌شده* توسط دیگران تبدیل می‌کند. *زندگیِ انسانی* ، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه‌ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف. . / / 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌸 . ✨🌿 🍃✨ @angoshty 🍃✨