eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
829 دنبال‌کننده
580 عکس
175 ویدیو
10 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ✅ محسن ناصحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سنگ ، دیدی بر زمین افتاده مشکل برمدارش روزگار است این و می خواهد بمانی بر مدارش سنگ بود و جنگ بود و لشگر ابلیس هم بود دستهای ما ولی می کرد دائم سنگسارش غزّه یا پیغمبر طوفان؟! چه صاحب معجزاتی ! سنگ ، موشک شد به دستان فلسطینی تبارش ذکر سبحان الذی أسری بعبده خوانده شاید این بُراق آسمان پیما به فرمان سوارش غرق حیرت نیستم گر غزّه مرحب کشته باشد شیعه ی خیبرگشایی بوده شاید در کنارش بی قراری های قدس از بین خواهد رفت آری غیرت لبنان اگر باشد در این غم بی قرارش آیه ی إنّا فتحنا را کدامین مرد خوانده؟ جاءَ نصراللهِ والفتح است رمز اقتدارش کودکان را غرق خون می خواستی یارب؟! بفرما ما رأیت إلا جمیلا ، کربلا این است کارش یا لثارات الحسین از روی لبهامان نرفته است منتقم می آید و مائیم یارب ! جان نثارش
اندازه اش لبخندها در پیش داریم هر قدر هم و بلا در پیش داریم هر کس که رو به تو کند پشتش به دریاست ای عشق اصلا ما تو را در در پیش داریم حاشا که بر این گُرده گردی جا بگیرد زخم از غریب و آشنا در پیش داریم حیران نشو پشت و پناه ما حسین( ع) است حتی اگر صد کربلا در پیش داریم سر بند یا زهرا(س) و رمز یا ابالفضل(ع) فخر انا ابن المرتضی در پیش داریم یا مرگ یا آزادگی، رأی من این است خیر است آری  آنچه ما در پیش داریم دنیا نگاهش بر جهان آرایی ماست برخیز خرمشهرها در پیش داریم. 🇵🇸
هدایت شده از ✅ محسن ناصحی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امید من شهادت و نگاه من به رجعت است قیام می‌کنم ببین قیام من قیامت است زهیر می‌رود بُریر می‌رسد ، بیا ببین چه رفت و آمدی میان جبهه رشادت است پیام کربلاست ؛ دست از عَلَم می‌افتد و عَلَم به حکم عاشقی همیشه راست قامت است به مُهر سر نهاده‌ایم و فرق باز ما گواه که سجده در میان خون نهایت عبادت است شکسته باد دستمان اگر تفنگ برنداشت زبانمان بریده باد اگر پی خیانت است سعید ما ، شهید ما ، همیشه روسفید ما شهادت افتخار ماست ، آری این حقیقت است
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
هزار سوگ چشیدیم و داغدار شدیم چه شد که نسل خبرهای ناگوار شدیم؟ صدای شیون بیروت در جهان پیچید شبی که باز پر از بهت انفجار شدیم چقدر دیر به خود آمدیم وقت وداع چقدر زود به نادیدنت دچار شدیم دوباره روضه به سمت نیامدن رفت… آه دوباره خیره به یک اسب بی‌سوار شدیم آهای سیبِ سر نیزه! یاد ما هم باش ببین چطور به خون جگر انار شدیم نگاه تو همه را برد سمت سرچشمه تو رفتی و همه با اشک، آبشار شدیم اگر به خاک نشستیم، از شکست نبود که گرم خواندن آیات سجده‌دار شدیم قسم به ماه که ما پیشمرگ حضرت صبح… قسم به سرو که قربانی بهار شدیم | | @fatemeh_arefnejad
برای گذاشتید دو تا صندلی مقابل هم مگر سراغ بگیرید قدری از دل هم در آن دقیقه که زل می‌زدی به روبرویت رسید مرگ و شهادت به حدفاصل هم تو و کسی که نمی دیدمش، در آن آوار دو میزبان و دو مهمان میان منزل هم تو و خودت، تو هم میهنت، تو و وطنت مباد عاشق و معشوق هیچ حائل هم بگو که از پس چفیه چه ها به او گفتی؟ خوشا که خنده ی وصلی و اخمی از گله هم به گفتگوی شما زل زدم، به خود گفتم: چقدر کشته ی یکدیگرند و قاتل هم همیشه  قسمت این آب و خاک حسرت بود از آن زمان که شدید آفریده از گل هم من و غزل به تماشای فصل آخر تو شبیه درد نشستیم در مفاصل هم https://eitaa.com/khadempoet