eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
270 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
البرز قطب تولید محتوای ایثار و شهادت می‌شود 🔹سردار سرتیپ دوم پاسدار ابوالفضل اسلامی، مدیرکل حفظ آثار ونشر ارزش‌های دفاع مقدس استان البرز: در تلاش هستیم تا استان البرز به قطب تولید محتوای ایثار و شهادت در کشور تبدیل شود. 🔹مجموعه تلویزیونی سنگر دیروز، سنگر امروز، فیلم مستند پرچم دار، فیلم مستند مدال ابدی، مجموعه تلویزیونی هر خانه یک سنگر، جشنواره فیلم موبایلی برش و تولید بیش از ۱۰ موش گرافی در این حوزه از فعالیت‌های تولیدی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان البرز در سال جاری هستند. @FarsnaAlborz - Link
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🍂 خورشید مجنون ۲۲ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈•   حدود دو ساعت با قطب نما به طرف قرارگاه راه رفتیم. گروه دوم هم با پانصد متر فاصله به موازات ما به سمت قرارگاه پیش می‌رفت. فقط یک فلاسک آب به همراه داشتیم. سگی که همراه ما بود بی حال شده بود و دیگر نمی توانست راه برود. قدری معطل شدیم. از مربی سگ پرسیدم: «این حیوان چرا این طور شده؟» خجالت می‌کشید جواب بدهد. دوباره پرسیدم: «چرا این حیوان این طور شده؟» آهسته گفت این حیوان‌ها به مواد مخدر معتاد هستند و الان وقت آن رسیده، این زمین هم برای حیوان سخت است. این سگ هیچ وقت در این طور جایی راه نرفته! قدری از آب فلاسک را روی حیوان ریختیم و قدری هم به خورد او دادیم. کمی سرحال آمد. بالاخره کشان کشان او را جلو بردیم. به جاده توپخانه معروف به جاده شهید شفیع زاده نزدیک شدیم.‌ در آن نقطه از این جاده، حدود چهارصد، پانصد متری شرق قرارگاه بودیم. صدای عراقی ها را که روی جاده مستقر بودند، می شنیدم. معلوم بود به جاده نزدیک شده ایم. تا آنجا سگ هیچ عکس العملی از خود نشان نداد. مربی حیوان گفت: این حیوان بوی مورد نظر را از پانصد متری و حتی بیشتر تشخیص می‌دهد. البته منطقه با توجه به آتشباری شدید دشمن و آتش سوزی هایی که صورت گرفته بود و بوی نیزار وضعیتی خاص داشت. بعید به نظر می رسید مانده باشد که این سگ بتواند آن را استشمام کند. تازه این حیوان معتاد‌بویی هم بود. ساعت حدود سه و نیم بعد از نیمه شب تصمیم گرفتیم برگردیم. زمین منطقه در نزدیکی جاده توپخانه قدری مسطح و فاقد نیزار بود و احتمال داشت تیرتراش دشمن به بچه ها بخورد. اگر در این نیزارها آتش سوزی می شد برای هر دو گروه خطرناک بود. گروه ها با فاصله چند دقیقه به نقطه قرار برگشت رسیدند. گروه دوم هم مشکل ما را داشت، یعنی حیوان آنها هم معتاد و بی حال بود. به قرارگاه خاتم ۳ برگشتیم.             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد از کتاب قرارگاه سری نصرت     
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 از دفاع مقدس درگیری‌های نزدیک و فرار نیروهای عراقی ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
• دومین سالگرد شهادت سردار مدافع حرم شهید سید احمد قریشی فرمانده ستاد لشگر فاطمیون و یادبود شهدای قریشی و شهدای غیور لشگر فاطمیون. سخنران : سردار حسین دقیقی ( مشاور عالی فرمانده کل سپاه و همرزم شهید ) زمان : پنجشنبه ۲۹ تیرماه ساعت ۱۷:۳۰ مکان : کرج . میدان مادر . نبش خیابان خیام شرقی . مسجد حجت ابن الحسن(عج) . . . eitaa id 👉🏻 @shahiid_ghoreyshi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🍂 خورشید مجنون ۲۳ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈•   از آنجا که روز قبل از علی شمخانی خواسته بودم یک هلیکوپتر اعزام کند تا با آن گشتی روی منطقه داشته باشیم، حدود ساعت هشت صبح یک فروند هلی کوپتر ۲۰۶ در محوطه قرارگاه فرود آمد. احمد محسن پور همراه هلی کوپتر بود. گفت: «این هلیکوپتر آمده است تا یک گشتی در منطقه داشته باشید.» گفتم: «به خلبان و کمک ایشان نگویید من که هستم.» سوار هلی کوپتر شدیم. هرکدام از ما یک اسلحه کلاشینکف همراه خود داشتیم. محسن پور را درست یادم نمی آید اما خودم ضمن اسلحه کلاشینکف، یک کلت ماگارف هم داشتم. ابتدا با ارتفاع پایین به پشت خط خودمان رفتیم تا نیروهای خودی ما را ببینند و تیراندازی نکنند هلی کوپتر یک مانور کوچک با ارتفاع پایین در طول خط خودی انجام داد. جهت قرارگاه را به محسن‌پور نشان دادم و گفتم: «بگویید با ارتفاع پایین به آن سمت بروند.» هلی کوپتر قدری جلو رفت برای یک لحظه یک سیاهی را در دوردست دیدم که می‌توانست قرارگاه و جاده توپخانه باشد. کمی جلوتر هلیکوپتر دور زد که برگردد. به احمد گفتم: بگو به جلو بروند؛ هنوز خیلی مانده است.» هلی کوپتر مجدداً چرخی زد و به سمت قرارگاه رفت، اما قدری که جلو رفتیم خلبان گفت: «دشمن به طرف ما تیراندازی می‌کند. ضمناً هلیکوپتر آنها هم در آسمان منطقه است.» سپس شروع کرد به کم و زیاد کردن ارتفاع. گاهی یک باره پنج، شش متر بالا و پایین می شد. عادت به این نوع پرواز نداشتم، اما از آنجا که حدود سه روز بود که هیچ غذایی نخورده بودم و شکمم کاملاً خالی بود، طوری نشد. خلبان گفت: «به سمت ما موشک پرتاب می‌کنند و دیگر نمی شود جلوتر رفت!» قصد داشتم حتی اگر شده برای یک لحظه هلیکوپتر در محوطه قرارگاه بنشیند، اما برادران گفتند نمی‌شود. «ما از این جلوتر نمی توانیم برویم.» درنهایت به طرف خط خودی برگشتیم. نزدیک خط خودی چند گلوله سبک آرام به شیشه هلیکوپتر اصابت کرد که طوری هم نشد. ظاهراً فاصله زیاد بود. بالاخره از روی خط خودی رد شدیم و در قرارگاه خاتم ۳ پیاده شدیم.             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد از کتاب قرارگاه سری نصرت     
🍂 ورود آزادگان آزاده سرافراز، عباسعلی مومن معروف به عباس نجار هنگام استقبال مردمی بعد از آزادی از اسارت ۱۳۶۹/۶/۵ - مشهدمقدس - منطقه میدان بار نوغان - دروی - ده متری عطار - جاده سیمان 🔹 آزاده تکریت ۱۱ ─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─ #خاطرات_کوتاه #خاطرات_آزادگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی زیبا و دوست داشتنی از مستند «روایت فتح» در خصوص شهدا و... ♦️شاید تا حالا بارها این قطعه را تماشا کرده اما سیر نشده ام! 👇 @ravayatefathavini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🍂 خورشید مجنون ۲۴ حاج عباس هواشمی                •┈••✾❀🔹❀✾••┈•   بعد از ظهر همان روز احمد غلام پور پیغام داد که با من کار دارد. در حدود ده کیلومتری شمال پادگان حمید یک قرارگاه تاکتیکی داشتند. به آنجا رفتم. ایشان گفت: «آماده باشید فردا اول صبح به گُلف، (پادگان شهید محلاتی) بروید. در آنجا باید یک گزارش کامل از هجوم دشمن به هور و آخرین وضعیت سپاه ششم خدمت آقای هاشمی رفسنجانی بدهید.» - شما فرمانده قرارگاه کربلا هستید. فرمانده همۀ ما شما هستید، چرا من باید گزارش بدهم؟ منطقه هور خط حد سپاه ششم بوده است و الان بعد از علی هاشمی شما باید گزارش بدهید. دلم شکست! برادر غلام پور خجالت می‌کشید در آن جلسه حاضر شود و گزارش بدهد. برای فرماندهی مثل ایشان سخت بود بعد از این عقب نشینی و تلفات نسبتاً زیاد در جلسه حاضر شود و گزارش بدهد. از آنجا که احمد غلام پور خیلی برای من عزیز بود، دیگر چیزی نگفتم. هردوی ما از مفقود شدن علی هاشمی ناراحت و نگران بودیم. هرچه زمان نبودن علی طولانی تر می شد به ناراحتی ما افزوده می شد. غلام پور فرمانده باظرفیتی بود و در حضور من گریه نمی‌کرد. اما مطمئن بودم ایشان هم مثل من در خفا و زمانی که تنها بود اشک می‌ریخت. لحظه‌ای نبود که علی از ذهنم دور شود. خجالت می‌کشیدم به منزل‌شان سربزنم. اصلاً جرئت نداشتم با خانواده او، به خصوص مادرش روبه رو شوم.             •┈••✾❀🏵❀✾••┈• ادامه دارد از کتاب قرارگاه سری نصرت     
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
╭─┅🌿◇🌺◇◇🌺◇🌿┅─╮ 🍂 روزشمار سالهای دفاع مقدس شنبــــــــــــــــــــــــه ۱۳۶۱ تیـــــــــــــر ۲۶ ۱۴۰۲ رمضـــــان ۲۵ 1982 ژوئــــیه 17 ┄❅✾❅┄ در چنین روزی 👇 🔸 وقايع مرحله دوم عمليات رمضان تا ساعت ۲۴ ديشب در خبرهـای روز ۱۳۶۱/۴/۲۵ آمـده: "نصر ۶"كه با شكستن خط مقدم دشمن شروع موفقی داشت، با مقاومت نيروهای مسـتقر در خطوط بعدی و براثر آتش شديد توپخانه‌های آنها، نتوانست مثلثی اول را تصـرف كنـد و با آنكه مقداری از خاكريز مورد نظر (از مثلثی اول تا كانال ماهی) احداث شـد، ولـی فشـار دشمن ـ كه با روشنايی هوا شديدتر می‌شد ـ ادامه كار را ناممكن ساخت و نصر ۶ به ناچار بـه پشت جاده بوبيان ـ زيد بازگشته است. 🔸 "نصر ۴"در آخرين ساعات روز گذشته مجبور شد در محـور "تيـپ ۷ ولـيعصـر (عـج) يك گردان ديگر وارد كند ولی اين گردان نتوانست اقدام مثبتی انجـام دهـد و بـه محاصـره دشمن درآمد. با پيش آمدن اين وضعيت، دو گروهان از نيروهـای"تيـپ ۸ نجـف" كـه در احتياط بودند ـ به منظور كمك به نيروهای در عمق و انهدام دشمن ـ وارد عمـل شـدند و اگرچه چندين تانك و نفربر را منهدم و شماری از نيروهای دشمن را هلاك يا اسير كردند، ولی اين عمل نيز در وضعيت قرارگاه "نصـر ۴ "تـأثيری نداشـت و نيروهـای ايـن قرارگـاه همزمان با فشارهای شديد دشمن، به ناچار عقب نشـينی كردنـد در حالی كـه شماری از نيروهای يك گروهان از تيپ ۷ وليعصر (عج) در محاصره دشمن بودند. 🔸 در محور "نصر ۷،" تيپ ۱۴ امام حسين(ع) كه سريع خود را به كانال ماهی رسانده بود، در زير انبوهی از آتش انواع سلاح‌های دشمن، برای پدافند از مواضـع متفرقـه مشـغول اقـدامات مهندسی شد ولی عدم الحاق با جناح راست و نفـوذ دشـمن سـبب شـد تـا قرارگـاه دسـتور عقب‌نشينی بدهد. در محور "نصر ۸،" تيپ ۲۵ كربلا نيز كه با تأخير وارد عمل شده بود، موفـق شـد بسـياری از تانك‌های دشمن را منهدم كند ولی با توجه بـه اوضـاع كلـی عمليـات، ناچـار بـه پشـت جـاده بوبيان ـ زيد عقب نشست. بدين ترتيب مرحله دوم عمليات رمضـان نيـز بـدون دسـتيـابی بـه اهداف مورد نظر به پايان رسيد، هرچند آسيب‌های جدی به نيروها و ادوات دشمن واردشد. 🔸 در آخرين اقدام، بعدازظهر امروز چند دسته آر.پی.جی. زن برای شكار تانكهای دشمن بـه جلو اعزام شدند كه چندين دستگاه تانك و نفربر را منهدم كردند. در اين مرحله از عمليات ۱۷۰۰ تن از نيروهای دشمن كشته يا مجروح شدند و ۱۱۵ تانـك و نفربر و ۱۵ خودرو منهدم شد و ۱۰ تانك نيز به غنيمت گرفته شد، همچنين حدود ۲۰ تن نيز به اسارت نيروهای خودی در آمدند. 🔸 مرحله دوم عمليات رمضان امروز به پايان رسيد و وضعيت بوجودآمده عليرغم پيش‌بينی‌های قبلی پيروزی قاطع نظامی را در بر نداشـته اسـت. آقای محسن رضايی فرمانده سپاه در مصاحبه‌ای ضمن برشماری برخی معذوريت‌ها و محدوديت‌هـا، در تشـريح اهـداف عمليـات و‌اوضاع كنونی گفت: «خودداری ما از دست زدن به كارهايی است كه ديگران آن را در جنگ اجتناب ناپذير مي‌دانند، ولی به دليل اعتقاد اسلامی، ما نمی‌توانيم آن كارها را انجـام دهيم و ملزم به رعايت اصول اسلامی هستيم. حضور ما در ۱۰ كيلومتری بصره كه بارها اتفاق افتاده، هر وقت بخواهيم می‌توانيم آنجا باشيم. ╰─┅🍂◇•🌺•◇•🌺◇🍂┅─╯ ‎‌‌‌‌‌‎
یادمان شهدای عملیات رمضان
🔷 ۲۷ تیر سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان ظاهری دفاع مقدس است (گرامی داشتنش برایم بسیار سخت است). ♦️شهید آوینی: «شاید جنگ پایان یافته باشد اما مبارزه هرگز پایان نخواهد یافت، زنهار این غفلتی که من و تو را فرا گرفته، ظلمات جهنم است!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به مناسبت سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸؛‏ 🔶ناگفته‌های رهبر معظم انقلاب درباره کسانی که باعث شدند امام جام زهر بنوشد
🔷 ۲۷ تیر سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ 🔹امام خمينی (ره): «فرزندان انقلابی ام، بغض و کينه‌ انقلابیتان را در سينه‌ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد که پيروزی از آن شماست.» 🔸منبع: «صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۹۲»
🔷 ۲۷ تیر سالروز پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ ایران و عراق 🔹امام خمينی (ره): «فرزندان انقلابی ام، بغض و کينه‌ انقلابیتان را در سينه‌ها نگه داريد، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگريد و بدانيد که پيروزی از آن شماست.» 🔸«صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۹۲» تکلیف و مصلحت اسلام این است می‌بینید آنچه که امام می‌کند در دلها جا باز می‌کند این مردمی که هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد گفت نه آتش‌بس، ملاحظه نکرد که حالا من هفته‌ی قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چی گفتم نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است، کی چه خواهد گفت برای امام مطرح نیست و چون برای خدا کار می‌کند خدا هم برای او همه‌ مقدمات را فراهم می‌آورد، «من کان لله کان الله له» دلهای مردم مجذوب سخن امام می‌شود همان مردمی که تا دیروز شعار می‌دادند به جنگ جنگ آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دلهای آنها کارگر می‌شود که آنها بر می‌گردند راهپیمایی می‌کنند شعار می‌دهند که نخیر امروز باید آتش‌بس باشد؛ این نشانه‌ی خلوص است. (بیانات امام خامنه ای در خطبه‌های نماز جمعه تهران - 11 فروردین 1368)
🍂 حال و هوای مشهد در دوران دفاع مقدس شب های چهارشنبه اطراف ضریح امام رضا (ع) قرق مجروحان جنگ می شد. حتی افرادی که سرتاپایشان را گچ گرفته بودند با تخت و ویلچر به حرم منتقل می‌شدند. برگزاری مراسم سینه زنی گروهی به سبک بوشهری و جمع شدن زوار برای تماشا و دیدن اشک‌های روان بچه‌های جبهه هم در نوع خود جالب بود و به یادماندنی. جمع آنها معنویت و نورانیت خاصی داشت که تکرار ناشدنی‌ست. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطرات باور نکردنی یک جانباز در محضر مقام معظم رهبری باورنکردنی است ولی حقیقت دارد..
مداحی آنلاین - بیایید بیایید اگر اهل مایید - مهدی رسولی.mp3
2.72M
🔳 بیایید بیایید اگر اهل مایید که خیری نبینید اگر جا بمانید 🎙 🏴 شبتون بخیر وسلامتی. 🌷نورالشهداء🌷 https://eitaa.com/joinchat/3110863002C487adfb92f
✅ مقام معظم رهبری (مدظله العالی): امام حسین (ع) را فقط به جنگ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین (ع) است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او و... باید شناخت. ۱۳۸۸/۵/۵ ✨🕋 @Ghebleh