eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
278 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3هزار ویدیو
280 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 بعد از پذیرش قطعنامه امام دیگر در جماران سخنرانی نکردند😔 🔷۲۹ تیر 67 امام خمینی در تاریخ 29 تیر 67 درباره پذیرش قطعنامه 598 جملاتی نوشتند که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد : ✍️ ... خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا ! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم ... من باز مى ‏گویم که قبول قطعنامه از نوشیدن جام زهر برای من کشنده تر است ... شما مى ‏دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط براى تشخیص مصلحت بود ... صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص 74 ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹 🔻بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام نمی توانستند درست راه بروند! همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو. 🔻 7 آبان 67 و پنج ماه پس از قبول قطعنامه : ❗️تذکر به اعضای دفتر برای لغو دیدارها و سخنرانیها «توجه داشته باشید که باید دور سخن گفتن مرا ولو یک جمله دعا خط بکشید مجاری تنفس من بیمار است، و حالا هم که جنگ در کار نیست، زحمت به من ندهید از اینکه مثلاً خانواده شهدا و امثال آن بیایند و من دستی تکان دهم، مضایقه ندارم» صحیفه امام ، ج ۲۱ ، ص ۱۷۱ ا▫️⚪️▫️⚪️▫️ 🔻بعد از قطعنامه دیگر خنده بر لب امام ندیدم «حاج عیسی (خادم امام) می‌گفت که امام تا دو روز بعد از پذیرش قطعنامه چیزی نخوردند! 🔻مرحوم حجت الاسلام محمدرضا توسلی از مسئولان دفتر امام خمینی نیز در این رابطه می‌گوید: «بعد از آنکه امام(ره) قطعنامه را پذیرفتند و گفتند جام زهر را نوشیدم من دیگر خنده بر لب ایشان ندیدم.» ✳️ رهبر انقلاب: قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسئولان مقابل او گذاشتند (کتاب راز قطعنامه) 🔷سید احمد خمینی: تلخ‌ترین خاطره عمر امام (ره) پذیرش قطعنامه 598 بود. بعد از قطعنامه دیگر برای سخنرانی به جماران نیامدند ،بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند، دیگر برای سخنرانی به حسینیه جماران نیامدند، تا مریض شدند و به بیمارستان رفتند. @mersad598
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 عملیات مرصاد ۱ ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🔸 ستون زرهی منافقین در جاده اسلام آباد کرمانشاه در این عملیات، عراق نیروهای مجاهدین خلق (منافقین) را به امکانات گوناگون از جمله تانک، نفربر، خمپاره‌انداز، تیربار، توپ های ۱۲۲ و ۱۰۶ میلی‌متری، کامیون و خودرو تجهیز کرده بود. همچنین نیروی هوایی عراق در کنار آتش‌باری سنگین توپخانه، همزمان با پیشروی منافقین در خاک ایران برای جلوگیری از عملیات هوایی ایران علیه قوای دشمن، پایگاه‌های هوایی همدان، دزفول و نیز پادگان تیپ ۲ سقز و پایگاه هوانیروز کرمانشاه را بمباران کرد.   مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: براساس تقسیمات انجام‌ شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید. کاری که ما می‌خواهیم انجام دهیم، در حد توان و اِشِل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می‌تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند. از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید، هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد. علاوه بر آن، ضدهوایی و موشک سام ۷ هم که داریم. هوانیروز عراق تا سرپل‌ذهاب به همراه ستون‌‌ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید، چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین‌ها به صورت ستون حرکت می‌‌کنند.
🔸یکی از سرکرده‌های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» معروف به «عیدوک» بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟!» فرمودند «بله. شما به او تأمین داده‌اید، آمده. اسلام اجازه چنین کاری نمی‌دهد». از همان‌جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی‌ات دادند. برو آزادی!». باور نمی‌کرد گفت «من از زندان بیرون نمی‌روم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد 🖋 خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم @khademin_alborz 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃
فرمانده‌ نفوذی! 🔹شهید علی چیت سازیان با ۱۷ سال سن در عملیات مسلم بن عقیل توانست ۱۴۰ نفر از نیروهای بعثی را كه توسط رزمندگان اسلام، اسیر شده بودند از داخل خاك عراق به پشت جبهه منتقل کند و شهامت و شجاعتش را نشان دهد. 🔹علی چیت‌سازیان آنقدر به زبان عربی مسلط بود که در دل دشمن نفوذ می‌کرد. اصلاً‌ محال بود شناسایی برود و دست خالی برگردد. @AkhbareFori
🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹🍁🌹 🍁🌹 ✍️✍️✍️ راوی: به گردان ها برای مامور شده بودند اون ها سر ستون میرفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری میرفت که خطرات زیادی تهدیدش میکرد آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند. تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند. هم که گردان رو همراهی میکرد از ترکش بی نصیب نبود تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از سرپا بود. ستون رزمنده ها نزدیک از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند. تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند. خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی. گفت: آره باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کار رو انجام میدهم فرمانده داشت از اجازه میخواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که قبول نکرد. باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی میتونم معبر بزنم. و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند. عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند. لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در تجلیل کرد. به صورت ویژه از به عنوان (ص) تجلیل کرد. او را در کنار خود طلبید و لی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹 🌹 بعد از تخریبچی امیر ذبیحی که به تنهایی معبر را گشود در کنار شهیدان و و . شهید دین شعاری هم در سمت چپ تصویر کنار شهید همت ایستاده. @alvaresinchannel
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 🌹 خاطره نوجوان رزمنده از امداد غیبی در عملیات والفجر۳ روی مین رفت.... عملیات والفجر3 در تاریخ 7 مرداد 1362 در منطقه عمومی مهران انجام شد. @alvaresinchannel
🍂 عملیات مرصاد ۴ ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ 🔸 جنایت‌های فجیع منافقین در مرداد‌ سال ۱۳۶۷  در تحولات پایانی جنگ تحمیلی، بیشـتر فرماندهان ایران بـر پدافند از جبهه‌های جنوب متمرکز شده و بخـش زیادی از نیروهای سـپاه در حال عزیمت بـه آن جبهه‌ها بودند. در این شـرایط، سـاعت ۱۶ روز ۳ مـردادماه سال ۱۳۶۷ منافقیـن در پناه ارتش عراق و بـا گذر از خط پدافندی یگان‌های لشکر زرهی از مرز خسروی، تا سرپل ذهاب پیش رفتند. از آنجا نیـز پیشروی بــه سمت کرمانشـاه را ادامه دادند. عناصر سازمان با کمترین درگیری در حالی وارد کرند شدند که مردم وحشـت‌زده می‌گریختند. هم‌زمان با آتشـباری سـنگین توپخانه عراق، تا گردنه پاتاق گلوله توپ می‌بارید که به شـهادت عده‌ای از روسـتاییان انجامید. در ادامه، اسلام‌آباد نیز به اشغال نیروهای سـازمان درآمد. در پیشروی دشــمن، منطقه مرزی گیلان‌ غرب شاهد کشـتارهای گسترده‌ای بود. منافقین با راهیابی به مراکز دولتی جنایات وحشتناکی مرتکب شدند. در بیمارستان اسلام‌آباد، زخمی‌ها را تیر خلاص می‌زدند و هر کـس که مقاومت می‌کرد، بـا هدف ایجاد رعب و وحشـت و اجبار بـه همکاری مردمی می‌سوزاندند. خبر حمله، جلسه حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی و فرماندهان جبهه غربی را برهم زد. او فرماندهان را مأمور کرد تا راه را بر دشمنان منافق ببندند.
پروردگارا ؛ هم جراحت ، هم اسارت و هم شهادت را روزی من کن و نگذار شرمنده مولایمان سیدالشهداء بشوم ... به یاد دلسوخته‌ی حضرت‌رقیه(س) شهیدی که خداوند نگذاشت شرمنده شود هم زخمی شد هم اسیر و هم شهید..! 💠 @bank_aks