eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
282 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
335 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت خاص شهید دفاع مقدس 🔹در قسمتی از وصایای شهید آمده است: ای‌کاش می‌توانستید از شهدای به خون خفته ایران نظرخواهی می‌کردید، آن‌وقت بود که به حقانیت این امام و روحانیت و این برادر عزیز (رجایی) پی می‌بردید و مریدش می‌شدید. برادران و خواهران مؤمن و مسلمان، سعی کنید به شعار‌هایی که در خانه‌هایتان می‌دهید، جامعه عمل بپوشانید و نظاره‌گر و تماشاچی نباشید. @AkhbareFori
از گردان اسرای عراقی که در جنگ ایران و عراق از ایران دفاع کردند چه می‌دانید؟ 🔹اسماعیل دقایقی هنگامی که فرماندهی«تیپ ۹ بدر» را پذیرفت، با تلاشی شبانه‌روزی، تمامی قدرت و امکانات خود را وقف انجام وظیفه الهی کرد و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایه‌گذاری کند. وی گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند. @AkhbareFori
حضوری با جراحت و مثمر به ثمر در عملیات شکستن حصر آبادان 🔹شهید احمد کاظمی حدود هفت ماه با جدیت در عملیات‌های پاکسازی مناطق غرب به مقابله با فتنه‌انگیزان پرداخت و در یکی از این عملیات‌ها در روستای «افراسیاب» در منطقه‌ دیواندره از ناحیه‌ پا مجروح و به شهر خود منتقل شد. هنوز زخم‌هایش التیام نیافته بود که در اواسط آذرماه همراه با یک گروه ۵۰ نفری در جبهه‌های آبادان حضور یافت و فرماندهی یکی از مناطق عملیاتی به عهده‌اش سپرده شد که نقش مؤثری در این منطقه و سپس عملیات شکست حصر آبادان ایفا کرد. @AkhbareFori
فرماندهی که سه‌ شهر را از محاصره دشمن نجات داد 🔹محمدعلی جعفری از فرماندهان سپاه پاسداران روایت می‌کند: "شهید تجلایی با خصوصیاتی که داشت، ازجمله مدیریت ذاتی، شجاعت، شهامت، هوش و ذکاوت بالایش، سبب گردید؛ رزمندگان باقی‌مانده در شهر(سوسنگرد) او را به فرماندهی خود برگزینند و علی هم با همه توان، هدایت مقاومت را در داخل شهر به‌خوبی انجام داد و توانست حدود سه روز شهر را که در محاصره دشمن بود حفظ کند و دشمن را شکست دهد." @AkhbareFori
حضور در خطرناک‌ترین مانور هوایی جهان 🔹زمانی که شهید خلبان غفور جدی اردبیلی در آمریکا دوره خلبانی را می‌گذراند، در پاسخ به یکی از استادانش که از او خواست شهروندی آمریکا را بپذیرد و در نیروی هوایی آمریکا خدمت کند، پاسخ داده بود: "دوست دارم کفن‌ام پرچم ایران باشد. " 🔹غفور جدی اردبیلی در روز نیروی هوایی آمریکا در حضور زبده‌ترین خلبانان جهان در نیویورک داوطلبانه برای حضور در خطرناک‌ترین مانور هوایی جهان با نام «چهارراه مرگ» به نمایندگی از ایران اعلام آمادگی می‌کند. پس از اجرای موفقیت‌آمیز عملیات، تماشاگران به احترام او از جای خود بلند می‌شوند و این خلبان ورزیده را تشویق می‌کنند. به او تقدیرنامه و هدیه می‌دهند و می‌گویند که تو می‌توانی در آمریکا زندگی کنی، ولی غفور می‌گوید من عاشق ایران هستم و جای دیگری زندگی نخواهم کرد.» @AkhbareFori
امید یک شهید فقط به خداست 🔹یکی از همرزمان شهید دستواره می‌گوید: " در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو، دیده‌بان‌ ما خبر داد که دشمن طی تغییر و تحولاتی قصد حمله دارد. وقتی رفتیم این جریان را به شهید دستواره بگوییم، بیرون از سنگر خوابیده بود. به یکی از همرزمانم گفتم که چرا حاجی بیرون از سنگر خوابیده، ممکن است بر اثر اصابت خمپاره‌های دشمن آسیبی به او برسد. بیدارش کردم و گفتم: حاجی چرا اینجا خوابیده‌ای؟ وقتی بیدار شد، سئوالم را با این قطعه شعر جواب داد: گرنگهدار من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد.» @AkhbareFori
آخرین هدیه پدر و یادگاری که برای فرزندش گذاشت 🔹شهید پویا ایزدی همیشه اوج احساساتش برای خانواده خرج می‌شد. یک بهانه کوچک کافی بود تا حتی یک شاخه گل در دست و برای شادمانی دل همسر و دخترش ریحانه وارد خانه شود. عید غدیر، عید ولایت و امامت را بسیار پر اهمیت می‌دانست و در این روز به همسرش عیدی می‌داد. همیشه می‌گفت من یک عشق آسمانی دارم که خداست و یک عشق زمینی که خانمم است. 🔹همسر شهید با یادآوری خاطرات مشترکش با شهید ایزدی می‌گوید: " ۱۰ روز قبل از اعزامش دو هدیه خریده بود گردنبندی برای ریحانه به مناسبت تولدش که او حضور نداشت و کیفی هم برای مدرسه‌اش خرید که استفاده کند. گردنبند را به دخترمان داد و گفت بیا بابایی این هم هدیه تولدت شاید من آن زمان نباشم. تا عمر داری این گردنبند را به یاد‌گار از پدرت داشته باش. هدیه من هم کادوی سالگرد ازدواجمان بود. گفت که این گردنبند هم به مناسبت سالگرد ازدواجمان. سالگرد ازدواجمان پیشاپیش مبارک. @AkhbareFori
2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️کثیف‌تر از دشمن بعثی 🔹 دفاع مقدس فقط در مقابل تجاوز عراق نبود، کثیف‌تر از دشمن بعثی هم داشتیم، گروهک‌های نامسلمانی که زن و مرد از هم نمی‌شناختند. 🔹روایتی از نحوه شهادت فاطمه اسدی، شهیده مظلومه دفاع مقدس از زبان دخترش @AkhbareFori
♦️خبر شهادتش را رادیو عراق هم اعلام کرد 🔹شهید عبدالحسین ناجیان اصل با مدرک مهندسی‌اش به جبهه رفت و همپای راننده بلدوزرها و سنگرسازان بی‌سنگر تلاش کرد تا راه را برای پیشروی و موفقیت رزمنده‌ها باز کند. 🔹عبدالحسین ناجیان در سمت «فرماندهی ستاد پشتیبانی جنگ جهاد جنوب» به خاطر فعالیت‌های بی‌شائبه و شبانه‌روزی‌اش به «حسین فنی» مشهور شده بود. 🔹خبر شهادتش را رادیو عراق اعلام کرد که فرمانده ستاد رزمی مهندسی ایران شهید شد.   @AkhbareFori
♦️عقاب تیز پرواز نبرد پاوه 🔹شهید محمد نوژه در دوران خدمتی‌اش همواره فردی با انضباط و برخوردار از دانش پروازی و مهارت‌های تخصصی و یکی از کارکنان ممتاز پایگاه به حساب می‌آمد به طوری که در بررسی خلاصه وضعیت خدمتی، در سال‌های ۵۶ الی ۵۸ به عنوان افسری پرکار که روزانه بیش از ۱۲ ساعت وقتش را به امور عملیاتی می‌پردازد و دو مورد تشویقی به علت جدیّت در امور محوله، از وی یادشده است. 🔹پس از پیروزی انقلاب اسلامی نوژه باز هم آرام و قرار نداشت. در تاریخ بیست‌وسوم مرداد سال ۱۳۵۸ مهاجمان مسلح طرفدار حزب دمکرات کردستان و گروهی از عشایر وابسته منطقه با انواع سلاح‌های سبک، سنگین و خمپاره انداز به شهر پاوه حمله کردند. @AkhbareFori
♦️خاطراتی از شهید سید مجتبی علمدار 🔹ایشان انگشتری داشتند که خیلی برایش عزیز بود. می گفت این انگشتر را یکی از دوستانش موقع شهادت از دست خود در آورده و دست ایشان کرده و در همان لحظه شهید شده است. ایشان وقتی به آبادان برای مأموریت می رود، این انگشتر را بالای طاقچه حمام جا می‌گذرد و دربازگشت به ساری یادش می‌افتد که انگشتر بالای طاقچة حمام جا مانده است. وقتی آمد خیلی ناراحت بود. گفتم: آقا چرا اینقدر دلگیری؟ گفت: وا.. انگشترِ بهترین عزیزم را در آبادان جا گذاشتم، اگر بیفتد و گم شود واقعاً سنگین تمام می شود.گفت: بیا امشب دوتایی زیارت عاشورا و دعای توسل بخوانیم شاید این انگشتر گم نشود یا از آن بالا نیفتد.جالب اینجا بود که ما زیارت عاشورا را خواندیم و راز و نیازکردیم و خوابیدیم. صبح که بلند شدیم دیدیم انگشتر روی مفاتیج الجنان است. اصلاً باورمان نمی شد همان انگشتری که در آبادان توی حمام جا گذاشته بود روی مفاتیج الجنان بالای سرما باشد. @AkhbareFori
♦️ایستادگی در خط مقدم و خدمت در دل‌ها؛ داستانی از فداکاری و عشق 🔹در یک عملیات در سوریه، وقتی یکی از رزمندگان به شدت آسیب دید، شهید ابوالفضل راه‌چمنی در شرایط بحرانی، با مهارت غواصی‌اش از رودخانه‌ای پرخطر عبور کرد و او را نجات داد. آن لحظه، در میان دود و آتش جنگ، تنها یک فکر در سر داشت: "نجات جان رفیق، این مهم‌ترین چیز است." این ویژگی‌ها باعث می‌شد تا شهید راه‌چمنی نه‌تنها فرماندهی برجسته باشد، بلکه یک انسان با روحیه‌ای بی‌نظیر، مهربان و همدل در یادها باقی بماند. @AkhbareFori