eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 همکاری ارتش و سپاه در انجام عملیات قادر --- تابستان ۶۴ 🎥👆 برادر ناصر فخار‌، از لشکر ۸ نجف کانال دفاع مقدس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 انتشار نخستین‌بار 📽 مستند کوتاه "هدیه به قلب مجروح جُنا" 🧡 روایتی از سرگذشت مهمانان سوریه‌ای برنامه معلی و دیدار اخیر مادر و دختر اهل فوعه و کفریا با رهبر انقلاب ➕ درخواست مادری که دو دخترش توسط تکفیری‌ها در فوعه و کفریای سوریه ربوده شدند 🌷 هدیه‌ رهبر انقلاب به فرزند شهید 💻 Farsi.Khamenei.ir
34.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۸ شهریور ماه ۱۳۶۴ -- آغاز مرحله دوم عملیات قادر ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🎥 عباس اخضری، رزمنده لشکر ۸ نجف اشرف از چهار پنج روز محاصره در بین نیروهای عراقی و افراد کومله می گوید. ---- تابستان ۱۳۶۴ 🔴 اخضری، با ذکر جزییات ماجرای # محاصره ، ما را به جایی می برد که گویا خود در آن صحنه ها حاضر هستیم: هر لحظه ممکن است نیروهای خودی، اسیر عراقی ها یا گروهک کومله شده و یا به شهادت برسند. در آن دشت وسیع که کاملا در محاصره دشمن بود، این عده اندک، علیرغم گرسنگی و تشنگی، تنها با لطف خداوند و مددهای غیبی، توانستند بدون دادن شهید یا اسیر، از مهلکه گریخته و جان خود را نجات دهند. ⚪️ دوران جنگ تحمیلی ✍ پ.ن: کومله، گروهک مزدور و تجزیه طلب کرد در دوران جنگ تحمیلی از هیچ گونه جنایتی فروگذار نکرد و کاملا در اختیار ارتش صدام بود.📛 •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈ 🌴 کانال : روایتگر رویدادهای جنگ .... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
💠وصیت نامه بسیار عجیب یک شهید:  به مردم بگویید امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. 🌹بعد از جنگ، در حال تفحص در منطقه‌ی کردستان عراق بودیم که به‌ طرز غیرعادی جنازه‌ی شهیدی را پیدا کردیم. از جیب شهید، یک کیف پلاستیکی در آوردم، داخل کیف، وصیت‌نامه قرار داشت که کاملا سالم بود و این چیز عجیبی بود. 🌹در وصیت‌نامه نوشته بود : من سیدحسن بچه‌ی تهران و از لشکر حضرت رسول (ص) هستم... پدر و مادر عزیزم! شهدا با اهل بیت ارتباط دارند. اهل بیت، شهدا را دعوت می‌کنند... پدر و مادر عزیزم! من در شب حمله یعنی فردا شب به شهادت می‌رسم. جنازه‌ام هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز در منطقه می‌ماند. بعد از این مدت، جنازه‌ی من پیدا می‌شود و زمانی که جنازه‌ی من پیدا می‌شود، امام خمینی در بین شما نیست. این اسراری است که ائمه به من گفتند و من به شما می‌گویم. به مردم دلداری بدهید. به آن‌ها روحیه بدهید و بگویید که امام زمان (عج) پشتوانه‌ی این انقلاب است. بگویید که ما فردا شما را شفاعت می‌کنیم . بگویید که ما را فراموش نکنند. ✅ بعد از خواندن این وصیت‌نامه درباره‌ عملیاتی که لشکر حضرت رسول (ص) آن شب انجام داده بود تحقیق کردیم، دیدیم درست در همان تاریخ بوده و هشت سال و پنج ماه و ٢۵ روز از آن گذشته است. ✍️راوی: سردار حسین کاجی 📚برگرفته از کتاب خاطرات ماندگار؛ ص١٩٢ تا ١٩
🕋 بسم الله الرحمن الرحیم 🪴 یکشنبه 19 شهریور ☀️سلام صبح بخیر ⚘شادی روح ابوذر زمان و یار امام و ازخنثی کنندگان توطئه تجزیه ایران و مکرمنافقین در جداکردنشان ازامام ومردم مرحوم آیت الله طالقانی صلوات 🌾 الهی 🌸 حال دلتون خوب و 🌾لحظات عمرتون شیرین
هدایت شده از آلبوم خاطرات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 آلبوم خاطرات رزمندگان لشکر ده حضرت سیدالشهدا علیه السلام ✅ مجموعه عکس های ناب رزمندگان لشکر ده حضرت سیدالشهدا علیه السلام در زمان جنگ و عملیات های مختلف 📷 جهت بازدید و دریافت عکسهای شهدا و دوستان خود به آدرس کانال آلبوم خاطرات مراجعه فرمائید : http://eitaa.com/photo_430
27.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اولین یادواره شهدای جهادگر سنگر سازان بی سنگر با حضور خانواده معظم شهداء ، جهادگران و جمعی از مسئولین کشوری و با مداحی دکتر حاج رحمان نوازنی زمان : ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ ساعت : ۱۵:۳۰ مکان: تالار شهیدان نژاد فلاح
شهید آيت‌الله مدني و جبهه‌هاي نبرد شهيد مدني در تقويت روحيه رزمندگان اسلام نقش به سزايي داشتند و با شركت خود در جبهه‌هاي نبرد و حضور در كنار سپاهيان اسلام و شركت در مجالس دعا و نيايش آنان، مشوق براي رزمندگان اسلام بودند تا جنگ مقدس خود را با استكبار جهاني تا پيروزي نهايي ادامه دهند. گاهي نيز بر دستان برادر ارتشي كه هواپيماي متجاوز دشمن را با ضدهوايي در فضاي تبريز سرنگون ساخته بود، به عنوان نماينده امام بوسه مي‌زند و كمال تواضع خود را كه از عرفان به رب و اخلاق الهي‌اش برمي‌خاست، در مقابل مجاهدان في سبيل الله نشان مي‌دهد. یکی از اهالی آذربایجان خاطره ای بشرح ذیل نقل می کنند: «عده‌اي مي‌خواستند بروند جبهه بچه‌ها كه رفتند، ديديم حاج آقا آمدند، خانه و سخت ناراحت هستند و اشك در چشمانش حلقه زده است. گفتيم:«حاج آقا، چرا ناراحتيد؟» گفتند:«تلفن بزنيد به دفتر امام و اجازه بگيريد از امام كه من هم با اين بچه‌ها به جبهه بروم. آنجا مي‌جنگند و من نروم بجنگم. خوب من پير شده‌ام، اگر من گذشت اين بچه‌ها را نداشته باشم، ايثار اين بچه‌ها را نداشته باشم، واي بر حال من!» اما خوب معلوم بود كه حضرت امام هيچ وقت اجازه نمي‌دادند ايشان سنگر تبريز را رها كنند و به جبهه بروند. البته اين حركت ايشان هم نشانه عشق ايشان بود به شهادت و انقطاع ايشان بود از دنيا». و سرانجام اين بزرگ‌مرد توسط منافقين در تاريخ 20/6/1360 به شهادت رسيد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از معمار امنیت دهه ۶۰ چه میدانید؟ در قسمت ۷۵ برنامه ‎  به جای امیرحسین ثابتی استثنائا حسن روزی طلب درباره شهید کاظم کاظمی صحبت کرده است. نخبه امنیتی که نقش مهمی در رخدادهای اطلاعاتی دهه ۶۰ داشت + معرفی کتابی خواندنی 🔹برای پایین آوردن حجم فیلم، مجبور شدیم کیفیت آن را کم کنیم اما اگر خواستید فیلم را با کیفیت اصلی ببینید از  اینجا اقدام کنید. 🔹برای تهیه کتابی هم که در این قسمت معرفی شده از اینجا اقدام کنید. 🔻برای مشاهده قسمت های قبلی برنامه نیز از اینجا عضو کانال شوید.
شهید سید کاظم کاظمی یکی از شهدای مهم «امنیتی» جمهوری اسلامی ایران است. وی در ابتدای انقلاب در اطلاعات سپاه حضور داشت و بعد هم با کمک در تاسیس وزارت اطلاعات، نقش مهمی در تاسیس ساختارهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی داشت. اگر به موضوعات اطلاعاتی  و تاریخ آن در سالهای بعد از انقلاب علاقه مندید، کتاب «وقت محدود» یکی از بهترین کتابها در این باره است. کتابی که در آن بسیاری از نکات تاریخی امنیتی برای اولین و آخرین بار منتشر شده است. نویسنده این کتاب محمد حسن روزی طلب مورخ و تاریخ پژوه نامدار کشور است که سالها در حوزه تاریخ انقلاب به خصوص پرونده های امنیتی پژوهش کرده است. قیمت پشت جلد این کتاب  ۱۲۰ هزار تومان  و هزینه ارسال آن به سراسر کشور نیز ۲۵ هزار تومان است. (در صورتی که مجموع سفارشهای شما با کتب دیگر بیش از ۲۰۰ هزار تومان باشد، هزینه ارسال رایگان خواهد بود) ♦️سفارش👇   @Ketab_hafezeh_tarikhi 🔹خریدحضوری: خ انقلاب. بین ولیعصر و فلسطین. خ برادران مظفر شمالی. فروشگاه کتابکده 27
📆 ۲۰ شهریور۱۳۶۰ - سالروز شهادت آیت‌الله مدنی، نماینده امام در استان آذربایجان و امام جمعه تبریز - به دست گروهک تروریستی منافقین کوردل 🌷 شهید مدنی از شخصیت های کم نظیر انقلاب بود. ویژگی های برجسته او ، وی را از دیگران متمایز ساخته بود. 🌿 مجتهد مجاهد و سالک الی الله، سال‌ها قبل از شهادتش در یکی از جلسات درس گفت: «همیشه دو سؤال ذهنم را مشغول کرده بود؟! یکی این‌که آیا واقعاً‌ من سیدم و دوم این‌که شهید خواهم شد یا نه؟» 🌷یک شب امام حسین(ع) را در خواب دیدم که بالای سرم آمد و دستی بر سرم کشید و به من گفت: «یا بُنَیَّ، انت مقتول» از خواب که بیدار شدم جواب هر دو سؤالم را گرفتم... ──┅┅┅══ঊঈঊঈ══┅┅┅── 🌷@isaar_razavi 🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🌸شوخی با همسنگر جعفر_طهماسبی توی بیمارستان شهدای تجریش بستری بودم که خبردار شدم حسن_مقدم مجروح شده دو سه روز بعد آوردنش تهران در یکی از بیمارستان های تهران بستری شد نگرانش بودم ، شنیده بودم تیر_دوشکا خورده توی کمرش هر طوری بود شماره بیمارستان رو پیدا کردم و با کلی تلاش و خواهش از اپراتور بیمارستان به اطاقشون وصل کردن. حسن که گوشی رو گرفت و الو گفت تنم لرزید صداش گرفته بود و به آرومی حرف میزد. گفتم : برادر_مقدم؟؟؟؟ گفت بفرمایید گفتم_حسن_جون_خودتی گفت آره جعفر خودمم انگار همه ی دنیا رو به من داده اند بدن خودم آش و لاش شده بود اما با شنیدن صدای حسن درد خودم یادم رفت. بعد از اینکه چاق سلامتی ها تموم شد گفتم حسن_جون!!! کجات ترکش خورده اون هم خیلی جدی گفت تیر به لپ_چپم خورده من تعجب کردم آخه شنیده بودم کمر یا لگنش زخمی شده. گفتم : حسن لپ چپت.. گفت آره من ساده هم باور کردم گفتم حسن جون به لب_و_دندونت که آسیب نرسونده.. تا اینو گفتم یه قهقهه ی بلندی زد و گفت : داداش جعفر: شوخی کردم، ترکش به باسنم خورده کلی دو تایی خندیدیم شهید_حسن مقدم سال 65 در عملیات کربلای 2 ودر منطقه حاج عمران آسمانی شد. @mfdocohe🌸 ۷۵۸
شهریور چهل و دومین سالگرد شهید محراب گرامیباد روایتی از شهید مدنی به نقل از شهید علی سیفی نماز را با حضور قلب می‌خواند انگار توی این دنیا نیست... نمازهایش خیلی طولانی می‌شد... یک روز به علی اعتراض کردند و گفتند : نماز رو تندتر بخوان. شهید سیفی در جواب حکایتی از گفت و اظهار داشت که درصف اول نمازجمعه تبریز پشت سر شهید مدنی نماز می‌خواندیم، این شهید هم نمازهایش توام با طمئنینه و اشک بود. شخصی در صف اول نماز بود و شهید مدنی درحال اقامه نماز بود که شنید می‌گوید آقا نماز را تند بخوان. یکدفعه دیدم شهید مدنی تمام قامت برگشت و در حالیکه قطرات اشک صورتش را پرکرده و از محاسنش سرازیر بود فرمود: قارداش جان می‌دونی می‌خواهی با کی حرف بزنی؟ شهید سیفی با نقل این حکایت به بچه ها فهموند که هر چیزی حساب و کتاب داره غواص شهید حجت الاسلام علی سیفی در عملیات والفجر8 به شهادت رسید @alvaresinchannel
💢هرکس برای نماز به جبهه نیامده، تسویه کند! 🔶حاج ذبیح‌الله کریمی از رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقدس به بیان خاطره‌ای از شهید نوریان پرداخت.
انجمن راویان فتح البرز
💢هرکس برای نماز به جبهه نیامده، تسویه کند! 🔶حاج ذبیح‌الله کریمی از رزمندگان تخریبچی دوران دفاع مقد
قبل از عملیات والفجر هشت در موقعیت ام النوشه بودیم. فکر می‌کنم حاج آقا تاج آبادی که قبل از من به گردان تخریب آمده بود، آن روز‌ها امام جماعت بود و ما پشت سر ایشان نماز می‌خواندیم. خاطرم هست که یک روز، بعد از نماز صبح، فرمانده گردان، شهید حاج عبدالله نوریان آمد و با یک عصبانیت عجیب و با یک جدیت خاصی در محوطه گردان، با صدای بلند شروع به صحبت کرد. می‌گفت: «چرا نماز صبح‌ها قضا می‌شود؟ چرا به نماز‌های جماعت اهمیت داده نمی‌شود؟» از این موضوع خیلی عصبانی و ناراحت بود. انقدر ناراحت بود که گفت: هرکسی که برای نماز به جبهه نیامده، می‌تواند بیاید و تسویه اش را بگیرد و از گردان تخریب برود. همینطور که حاج عبدالله داشت درباره‌ی این موضوع خیلی جدی صحبت می‌کرد، یک پیرمردی آن وسط گفت: حاج آقا حالا اشکال ندارد، یک صلوات بفرستید. حاج عبدالله عصبانی و جدی بود، با این حرف عصبانی‌تر هم شد و گفت صلواتِ چی؟ حاج عبدالله به قدری ناراحت بود که هیچ کس حتی جرات نکرد صلوات بفرستد. ایشان از نظر شخصیت، یک شخصیت فرماندهی به معنای نظامی نبود بلکه یک شخصیت دوست داشتنی بود و به خاطر نوع معنویت و ارتباطی که با بچه‌ها برقرار کرده بود بچه‌ها خیلی دوستش داشتند. وقتی جدی می‌شد، بچه‌ها متوجه می‌شدند که ایشان از داستان فوق العاده مهمی ناراحت است. آن روز هم هیچ کس صلوات نفرستاد و ایشان هم ادامه داد و با جدیت بحث نماز و معنویت و اهمیت توجه به مسائل شرعی را تشریح کرد. همه هم گوش دادند و کسی هم بعد از آن جیک نزد تا صحبت‌های حاج عبدالله تمام شد.
نماینده ولی فقیه در استان البرز: هفته دفاع مقدس بهترین فرصت برای تبیین فرهنگ و معارف دفاع مقدس به نسل جوان است نماینده ولی فقیه در استان البرز با اشاره به اهمیت انتقال فرهنگ و ارزش‌های شهدا به نسل جوان، اظهار داشت: هفته دفاع مقدس فرصت ارزشمندی در جهت معرفی و تبیین فرهنگ و معارف دفاع مقدس و مقاومت برای نسل جوان است. جلسه هماهنگی مراسم گرامیداشت هفته دفاع مقدس، با حضور آیت‌الله سید محمد مهدی حسینی همدانی نماینده ولی فقیه در استان البرز و امام جمعه کرج، سردار مجتبی کرمی جانشین سپاه استان البرز، سردار ابوالفضل اسلامی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان و مسئولین شهری برگزار شد. در این نشست آیت‌الله همدانی با اشاره به اهمیت انتقال فرهنگ و ارزش‌های شهدا به نسل جوان، اظهار داشت: هفته دفاع مقدس فرصت ارزشمندی در جهت معرفی و تبیین فرهنگ و معارف دفاع مقدس و مقاومت برای نسل جوان است. ادامه مطلب در👇🙏🌸 https://basijnews.ir/00e1Ju 🌐 @basijalborz_irankochak
🌹 سیزدهم ارديبهشت ۶۵ درکـربلای فـکه همچـون مقـتدايش حضـرت ابوالفـضل العبـاس(ع) هـر دو دستش جـدا میشود و چشمانش هم مورد اصابت گلوله قرار مي‌گيرد. در حالی كه به علت خونريزی شديد دچار عطش شده بود و آب طلب می كرد، نیمه های شب آسمان شروع به باریدن كرد. ◽ دمادم صبح، یارانی که در کنارش بودند دیدند که حسن نیـم‌خـیز شد و عرضـه داشت : « الســلام علــیک یــا ابـــاعــبداللـــه ع » و بعد سـر به زمین گذاشت و به آسمـان پــرکشید .. ◽ مدتی قبل برای دوستان نزدیکش، تاریخ و نحوۀ شهادتش را بیان کرده بود! و دقيقاً روز شهادتش با سالروز تولدش يكی می شود.  🌷 پیـکر مطهرش ۱۸ روز در سرزمین گرم و سوزان فـکه، زیر آتش بی امان دشمن ماند تا به آغوش خـانواده بازگشت. 📚 گنجینه لشگر ۱۰ / بقلم مراد کاکاوند شهـید محـمد حـسن حسنـیان فـرمانده گـردان المـهدی عج لشــگر ده سیدالشـهدا ع مزار مطهرش: بهشت زهـرا س قطعه ۲۴ ردیف۱۴۴ شماره ۳۳
سلسله برنامه‌های از «از مقتل تا مدفن، یادواره شهدا و سوگواری» 🗓۲۱ لغایت ۲۴ شهریورماه 📌به همت خادمین شهدا نواحی و شهرستان های استان البرز ‼️برنامه ها در حال بروزرسانی است.... 🔖کمیته خادمین شهدا استان البرز https://eitaa.com/khademin_alborz
"نماز شب خوان ناشی" 🙂 نماز شب از مستحباتی بود که خیلی به آن اهمیت می دادیم اما با بعضی نمازشب خوان ها، شب ها مشکل داشتیم و روزها، کل کل در روزهای سخت آموزش آبی بودیم و سردی بی سابقه هوا طاقت‌مان را کم کرده بود. به ما شش نفر یک چادر داده بودند که باید بدون هیچ تحرکی شب را به صبح می رسانیدم. ولی او دست بردار نبود. نیمه شب در تاریکی چادر بلند می شد و چند دست و پا را له می کرد تا به آفتابه آبی که از قبل در گوشه‌ای گذاشته بود، برسد. تازه این اول کار بود، وقتی وضو می گرفت با تمام دقتی که داشت همه را خیس می کرد و به اصطلاح وضو را به جماعت می گرفت. به او می گفتیم بیا و بزرگی کن و قید نماز شب را بزن. این که نمی شود هر شب چند تلفات برای نماز مستحبی شما بدهیم. او هم کوتاه نمی آمد و منبری می رفت و از فواید نافله شب می گفت. تا اینجای کار، خیلی تحملش سخت نبود و می شد با او کنار آمد، ولی فاجعه از زمانی شروع شد که روحانی گردان در سخنرانیش گفت که هر نمازی با مسواک کردن، هفتاد ۷۰ برابر ثوابش بیشتر است. به کارهای قبلی اش مسواک زدن هم اضافه شده بود. سر را از لای چادر بیرون می برد و مسواک می کرد. عمق فاجعه را زمانی متوجه شدیم که برای صبحگاه می خواستیم پوتین ها را با کف های پر از خمیر دندان به پا کنیم . آه از نهاد ما بلند می‌شد. آن روز، هر کس که حال ما را می دید می گفت چرا اول صبح، این پنج نفر دنبال اون یک نفر کرده اند. نگو حکایت ۵+۱ حکایتی دیرینه دارد