eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
281 دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
291 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
📆 25 اسفندماه 66 - بمباران‌شیمیایی‌حلبچه در جریان‌ عملیات‌ والفجر ده ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 💠 بررسی اوضاع مردم حلبچه در جلسه فرماندهان ارشد: شهیداحمدکاظمی، علی‌شمخانی، رحیم‌صفوی، احمدغلامپور، مصظفی‌ایزدی، زهدی، علی‌اکبردانشیار، رسول‌یاحی و... : ┄──┄──┄──ا ▪️ کاظمی: ما باید برای مردم برنامه می‌ریختیم. باورتان نمی‌شد که این پیروزی‌ها به دست بیاید و باید برای مردم برنامه‌ریزی بکنیم. ▫️شمخانی: این مردم را آن‌ها (قرارگاه رمضان) خالی کردند. آن‌ها این مردم را در عقب اسکان دادند. ▪️ کاظمی: حالا چند هزار نفر بردند؟ ➖شمخانی: همه را آوردند. اکثریت قریب به اتفاق مردم را خالی کردند. ▪️ یاحی: نه، 60 ـ 70 هزار آدم بوده است. این چیزی که شما می‌بینید، مثلاً 5 هزار نفر یا 10 هزار نفر از آن‌ها است، مردم حدود 60 ـ 70 هزار نفر هستند. ➖دانشیار: ما با هلی‌کوپتر الآن در این شیارها رفتیم. این دره‌ها مملو از آدم است. ▪️ کاظمی: بچه‌ها می‌رفتند، می‌گفتند در خانه‌های این‌ها چون کوه بوده است. زیرزمین‌های بزرگی هست که همه در زیرزمین رفته‌اند. 50 نفر، 100 نفر، همه مُردند! فقط ما یک قسمت از خیابان‌ها و کوچه‌ها را می‌بینیم. خدا شاهد است 30 ـ 40 نفر بچه را آورده بودن داشتند کمک‌شان می‌کردند که شهید نشوند. می‌گویم کسی نیست که الآن زخمی‌ها و مردم را بیاورد. ➖شمخانی: همین الآن، همه‌ی یگان‌ها از جمله لشکر8 نجف دارند آدم خالی می‌کنند. یک ستادی هم هست و مرتب امکاناتی که دارد می‌فرستد مردم سالم را خالی می‌کند. ▪️ غلامپور: در مورد جنازه‌ها چون جسدهای شیمیایی‌شده را نمی‌شود دست زد، به آن‌ها گفت که با تیمم دفن‌شان کنید. ➖کاظمی: با تأیید امام؟ ▪️ غلامپور: بله ➖صفوی: به جای غسل، تیمم کنند. ▪️ شمخانی: نه، در مورد شیمیایی‌ها هم که از جسد به آدم منتقل نمی‌شود. ➖صفوی: چرا؟ ▪️ احمدی: چرا می‌ماند مگر این‌که شسته بشود. ➖دانشیار: مگر این‌که شروع به خنثی کردن کنند. ▪️ یاحی: سردشت که بمب‌باران شده بود، مردم جسد‌های شیمیایی‌شده را برده و غسل داده بودند، بعد دست‌های خودشان هم شیمیایی شده بود. ➖دانشیار: بله، همین الآن احتیاج است که بیایند بروند و روی جسدها پودر بپاشند و خنثی بکنند و بعد بقیه‌ی کارها را انجام دهند. ▪️ کاظمی: مثل این‌که سیانور بوده است، مُردن این‌ها 5 ثانیه طول کشید. فقط 5 ثانیه. ➖شمخانی: ولی یک چیز غریبی هم بود! یعنی در جا آدم را می‌کشته است! ▪️ صفوی: سیانور بود، آقای شمخانی! ➖زهدی: تمام دهان‌شان کف کرده بود. ▪️ کاظمی: سه نفر بچه بودند: یکی، یک ساله، دیگری دو ساله، یکی هم پنج ساله بود. یک پدر و مادر، پدرشان مرده بود، بچه‌ی دو ساله روی پای پدرش افتاده بود، مادرش هم محو شده و همین طور نشسته بود و چنین و چنین می‌کرد. آن بچه هم طور عجیبی سینه‌اش را به کناره‌های جاده می‌مالید. ➖شمخانی: پدرشان مرده بود؟ ▪️ کاظمی: مُرده بود..! بچه‌ی دو ساله روی پای پدرش افتاده بود. مثل این‌که بچه‌ها نسبت به مسن‌تر‌ها دیرتر می‌میرند. من نمی‌دانم چه طوری هست. یک دکتر هم می‌گفت. می‌گفت پدر و مادرش مرده بودند. خدا می‌داند این بچه چه طور شده بود که زنده مانده بود. به‌خصوص در روستای اِنَب. ➖سیف‌الله: اولین شیمیایی را در همین انب زد. ▪️ کاظمی: به حدی که همه‌ی این پیروزی تلخ شد. ➖سیف‌الله: بمب جنگی زد، به روستا پناه آوردند. شیمیایی را در روستا زد. ▪️ صفوی: صدام است دیگر! ➖دانشیار: امروز فیلم‌برداری کردند. ▪️ صفوی: امریکا این‌ها را پرورش داده است. این‌ها دست‌پرورده‌ی امریکا هستند. ➖کاظمی: بابا! امریکا این کار را نمی‌کند! ▪️ صفوی: چرا؟ ➖کاظمی: نمی‌کند! ▪️ صفوی: صدام دست‌پرورده‌ی امریکاست. ➖کاظمی: اسرائیل را نگاه کن. یک فیلم یا یک عکس از این فلسطینی‌ها گرفته‌اند. یک خانه را خراب کرده‌اند. بچه‌ی کوچک‌تر ایستاده و دارد می‌بیند که پدر و مادرش مرده‌اند که کاسه هم در دستش گرفته و می‌خواهد غذا بخورد. این را فیلم کرده‌اند و در دنیا می‌گویند ببینید ... بابا ببینید الآن چه مصیبتی شده است. تاریخ نمی‌تواند این را اصلاً تشریح کند. واقعاً هیچ گاه تا حالا، در دنیا چنین اتفاقی نیفتاده است! امریکایی‌ها، هیروشیما و ناکازاکی را می‌آوردند … امریکایی‌ها تقویتش کردند. اصلاً در مورد روی کار آمدن صدام، این امریکا بود که تقویت کرد. ▫️ادامه جلسه فرماندهان👇👇👇
🔹 قسمت دوم جلسه فرماندهان:👇👇 ▪️ کاظمی: ولی این هم یک چشم‌زخمی ‌بود که (دشمن) به ما نشان داد، گفت اگر در شهرهای دیگر هم بیایید با آن شهرها هم همین کار را می‌کنیم. این اصلاً تاکتیکی بوده که از همان اولش هم ... به ما نشان داد که هم با شهرهای خودتان و هم با شهرهایی که شما بیایید همین کار را می‌کنیم. ➖ایزدی: روز اول را نزد، به خاطر این‌که نیروهای خودش در شهر بودند. ▪️ دانشیار: روز اول باید داخل شیار می‌بردیم. ➖کاظمی: ما یا اشتباه کردیم یا این‌که واقعاً چاره‌یی نداشتیم. من می‌گویم اگر ما روی این ارتفاع می‌ایستادیم جلو ما می‌آمد و خط تشکیل می‌داد، دیگر نمی‌توانستیم برویم، یعنی شاید اگر دو روز نگه می‌داشتیم و جنگ را تأخیر می‌انداختیم، مردم مثلاً یک طوری می‌رفتند. آن روز (جهت الحاق و...) خیلی سرعت دادیم. ▪️ سیف‌الله: آخر این کردها هم با جنگ انس دارند، تخلیه نمی‌کردند. ➖کاظمی: بابا! مگر من پریروز با یک پیرمرد صحبت کردم؟ به او گفتم: بابا جان! به این زن و بچه‌ها بگو به یک جای دیگر بروند. گفت: چه می‌گویی؟ من بره‌ام، بزغاله‌ام، زمینم و زندگی‌ام این‌جاست. زنم الآن در شهر مانده است چه طور به من می‌گویی بردار و برو؟! ▪️ صفوی: خب، راست می‌گوید. ➖کاظمی: همین طوری؟ اولین لحظه‌یی که با هم روی جاده رفتیم مردم آمدند، گردان امام حسین(ع) داخل شهر رفت که بچه‌ها رفتند و مراکز دولتی را گرفتند. همان وقت قرارگاه رمضان باید می‌آمد ... و به مردم می‌گفت یاعلی به امید خدا بروید. باید همه را ستون می‌کرد. مردم پیاده اگر می‌رفتند، خسته می‌شدند، ولی نمی‌مردند. ▪️ شمخانی: … خب، قرارگاه رمضان دستور گرفته بود که فعلاً مردم را نگه دارید تا ما جاده را باز کنیم، بعد بیایید. درست هم می‌گفت، یعنی می‌توانست این کار را بکند. از طرف بالامبو می‌بردید. ➖دانشیار: نه، آقای شمخانی! این پیچیدن در این ارتفاعات، از این وضعیت نجات پیدا می‌کردند. ▪️ شمخانی: بابا! همین الآن، ما بعد از این‌که واقعه رخ داده می‌آییم آنچه را که احتمال هم نمی‌دهیم بررسی می‌کنیم. قرارگاه رمضان این کار را کرده، در شهر بودند، امام‌جمعه‌ی حلبچه را آوردند با بلندگو با مردم صحبت کردند. مردم تظاهرات کردند شما همه (این کارها را) این‌ها را گوش دادید؟ ➖سیف‌الله: 48 ساعت هم که پیاده راه بروند و گرسنگی هم بخورند، بهتر است یا در شهر می‌ماندند و شیمیایی می‌شدند؟! ▪️ کاظمی: ... دشمن همه‌ی شهر را شیمیایی نکرده، جنوب شهر و شمال شهر را شیمیایی کرده است. همین انب را با این قسمتش که به یال شیندروی متصل است شیمیایی زده است. ➖شمخانی: شما در ارتباط با زخمی‌ها و تخلیه‌ی مردم تا آخرین نفر، کمک کنید. در ارتباط با دفن کردن هم یک سازمانی می‌آید. ▪️ کاظمی: البته، آقای شمخانی! من نظر دیگری دارم. الآن با این وضعیت آشفته‌یی که در شهر هست، اگر این برادران که کار ندارند یکی بیاید و فرمانده آن‌جا بشود، من هم یک اکیپ دژبانی به دست او می‌دهم. آب و نان و غذا هم می‌دهم. ➖مقدم: آقای شمخانی! شهر فرماندار نظامی می‌خواهد. ▪️ شمخانی: بابا! فرمانده نظامی که دارند دیگر! ➖یاحی: نه، یک نفر شد که شهر را هم داشته باشد. ▪️ غلامپور: آقای شمخانی! آن مال کل منطقه است. خود حلبچه یک فرماندار می‌خواهد.
📷 تلخ‌ترین عکس از جنایت حلبچه 🔹روزهای پایانی اسفند ماه سال ۱۳۶۶ شهر حلبچه عراق که در جریان عملیات والفجر ۱۰ آزاد شده بود، با دستور مستقیم صدام و با گازهای مختلف سمی، مورد حمله شیمیایی قرار گرفت. 🔹در جریان این حمله جنایتکارانه هزاران نفر از مردم این شهر بدون آنکه فرصتی برای فرار پیدا کنند، به شهادت رسیدند. 🔹شهید سعید جان بزرگی عکاس ستاد تبلیغات جنگ قاب های تلخ اما ماندگاری را از این جنایت تاریخی ثبت کرده است و خود نیز تحت تاثیر مواد شیمیایی استفاده شده در حلبچه در سال ۱۳۸۱ جمع یاران شهیدش پیوست. 🔹در عکس بالا که برای اولین بار از آرشیو خبرگزاری ایرنا منتشر می شود، مرحوم ذبیح الله بخشی معروف به حاجی بخشی به همراه دیگر رزمندگان در حال فعالیت برای دفن شهدای پرشمار این جنایت هستند.
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐 🌹💐 معمولا توی با بود برای اینگونه ماموریت ها رو انجام میداد و نسبت به نیروهای این ماموریت ها واسواس خاصی داشتند همیشه حرفشون این بود که نیرویی باید برای این کار استفاه شود که فقط در صورت شهادت ماموریت کار زمین بماند. این دوشهید اینقدر به نیروهای دست پرورده خود اعتماد داشتند. در این تصاویر و معاونش و را در حلقه ☘️ ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ @alvaresinchannel
دختری که روی بابارو ندید تو خیالش عکس باباشو کشید همه خاطرات زندگیش شده درد دل کنار یک عکس شهید دخترا وقتیکه بی بابا میشن وارث مادرشون زهرا میشن زمانی كه پدر من شهید شدند، یك هفته به تولد 24 سالگی‌شان مانده بود. ، بهمن سال 63 متولد شدم و پدرم اسفند همان سال شهید شد و از کل جنگ فقط بمباران‌های تهران را به طور مبهم یادم هست. اما واقعیت این است كه هیچ كسی تصویر قشنگی از جنگ در ذهنش نیست، جنگ جز خسارت و از دست دادن چیزی ندارد. ما هم مسلما تصویر خوبی نداریم و از همه دیدمان منفی‌تر است و بزرگترین ضربه را خوردیم اما خب لازم هم بود. پدر من در وصیت‌نامه‌اش نوشته است كه «اینقدر جهاد می‌كنیم كه زیر بار ذلت نرویم.» @alvaresinchannel
15.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼 روایتگری دکتر اسماعیل زمانی یادمان شهدای هویزه
🕊🌷 و 🔴 قسمتی از وصیتنامه حاج سید احمد خمینی: "به حسن و برادرانش این توصیه را می‌نمایم که همیشه سعی کنند در خطّ رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیّت اسلام و نظام و کشور را می‌خواهند. هرگز گرفتار تحلیل‌های گوناگون نشوند که دشمن در کمین است " 📚پرتال موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) ▪️بمناسبت سالروز رحلت حاج احمد آقای خمینی