eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
284 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4هزار ویدیو
328 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
دلتنگ همتون هستم بچه ها زمستان۱۳۶۳ گردان میثم، پادگان دوکوهه یکی از روزها،همه داخل اتاق نشسته و مشغول تخمه شکستن بودیم.سعید طوقانی آرام آمد کنار من و دم گوشم گفت: -می‌گم حمید،این یادگاری‌هایی که روی دیوار نوشتی خیلی باحال شده،دستت درد نکنه،ولی چیزه،عباس می‌گفت حمید خطش مثل خودش بی‌ریخته و زمخت.می‌گفت حمید گند زده به درودیوار پادگان. باعصبانیت نگاهی انداختم به عباس که درحال صحبت با حسین رجبی بود.سعید بلند شد و رفت طرف کیسه مشمّای وسط اتاق که مثلا تخمه بردارد.فکر کرد من متوجه‌ش نیستم و نمی‌فهمم دارد چکار می‌کند.رفت کنار گوش عباس و گفت: -می‌گم عباس آقا،می‌دونی این یارو خِپِله حمید،چی می‌گفت؟ عباس خونسرد پرسید:چی می‌گفت؟ که سعید گفت: -حمید می‌گفت عباس دوزار بلد نیست ضرب بزنه.همون بهتر که بره توی عروسی‌ها و تُنبَک بزنه.می‌گفت عباس فقط بلده دامبول دیمبول کنه. عباس نگاه تندی به من انداخت.من هم با عصبانیت نگاهش کردم.سعید خودرا کشیدکنار اصغر و یواشکی خندید.اصغر گفت: -پدرآمرزیده باز این دوتا رو انداختی به جون هم؟الانه که اتاق رو بریزند به هم. من باصدای بلند گفتم: -نفهمیدم عباس آقاحالا دیگه کارت به جایی رسیده که به پروپای من می‌پیچی و دربارۀ هنر خطاطی بنده افاضۀ سخن می‌فرمایی؟ عباس هم سرپا ایستاد و قیافۀ داش‌مشدی‌ها را به خود گرفت و درحالی که یک کتف خود را به‌طرف من کج کرده بود،گفت: -حالا دیگه بعضیا این‌قده خوش‌خط شدن که به ضرب ما گیر می‌دن؟ملالی نیست،اگه خواستن،ارکستر داریم که واسۀ عروسیشون باباکرم بزنه.آخه بعضیا لیاقتشون همینه دیگه. ناگهان من و عباس سرشاخ شدیم.لنگ و پاچه‌ی همدیگر را گرفتیم و شروع کردیم به رجزخوانی.همۀ آنهایی که توی اتاق بودند،خود را کنار کشیدند تا زیر دست‌وپای ما له نشوند.لحظه‌ای بعد هردو درهم شدیم و شروع کردیم به دعوا. سعید با پای برهنه دوید داخل راهرو و داد زد: -بچه‌ها!بدوید که این دوتا دوباره جنگشون شد. نیم ساعتی من و عباس مثلا همدیگر را می‌زدیم.خسته که شدیم،رو کردم به اصغر و گفتم: -شما همین‌طور نشسته‌اید کنار و هرره کرره می‌کنید؟خب بیایید جدامون کنید دیگه. صدای قهقهه‌مان در راهروی گردان پیچید و به همۀ اتاق‌ها رسید. عباس دائم الحضور، سعید طوقانی و حسین رجبی،اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسیدند. نقل از کتاب:پهلوان سعید نوشتۀ:حمید داودآبادی چاپ:نشر نارگل
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار حماسی و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙اسلام اگر بیند خطر ، جان را نثارش می کنم با خون نگهداری من از مرز و دیارش می کنم سرباز جانباز جهاد فی سبیل الله منم فرمانبر قرآن و احکام رسول الله منم ثابت قدم دلبسته بر ارکان حبل الله منم تا پای جان با پایمردی پایدارش می کنم باشد امام و رهبرم پور امیرالمومنین فرزانه فرزند حسین ، کوبنده ی مستکبرین فرمانده ی کل قوا ، پیر حماسه آفرین من پیروی از دولت با اقتدارش می کنم باید امام خویش را تا کربلا یاری کنم اندر کنار مرقد جدش حسین زاری کنم با او زیارت خوانم و اشک از بصر جاری کنم سیر و سفر با لشگر پر افتخارش می کنم از هستی خود در ره یاری حق بگذشته ام متن شهادت نامه را با شوق جان بنوشته ام تا بر سر امیال نفس و آرزوها هشته ام گر نخل دین شد تشنه با خون آبیارش می کنم...
🔴 جنگ نفت‏كش‏ها🔥🔥 ♦️از سوم اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۳ حمله هوایی رژیم بعث به نفتکش‌های ایرانی در خلیج‌فارس آغاز شد. هدف دولت بعثی عراق این بود که مانع از صدور نفت ایران شود و برای جایگزینی نفت ایران در بازارهای بین‌المللی، تولید و صادرات نفت کشورهای منطقه افزایش یابد به‌طوری‌که به موازات تشدید حملات عراق به پایانه‌های صدور نفت ایران و نفتکش‌ها، قیمت نفت به‌تدریج کاهش یافت. به این ترتیب، بعثی ها ضمن حمله به جزیره‌ خارک، نفتکش‌های حامل نفت ایران را در ۳ اردیبهشت‌ ۶۳ مورد حمله قرار دادند. عراق از قدرت هوایی خود برای اجرای این تهدیدات استفاده نمود... دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 روزهای پرمخاطره 💠 حوادث انقلاب و جنگ در ۴ اردیبهشت ۵۸ ▫️ وضعیت نقده : برقراری آرامش و حفظ نظم شهر به دست نیروهای مسلح ؛ آغاز مذاكره بین دو طرف درگیری برای مبادله اسیران ؛ انتقاد عزالدین حسینی از بدرفتاری افراد مسلح اعزامی از ارومیه به نقده با كردها و … اعلام آمار تلفات واقعه نقده ؛ كیهان به نقل از هیأت اعزامی استانداری : چهل كشته و 150 زخمی . اطلاعات به نقل از پاسداران : حدود 150 جنازه از معابر شهر نقده جمع آوری شده است . تشكیل جلسه ای با شركت عزالدین حسینی ، حجت الاسلام عباس آزرم ، عبدالرحمن قاسملو ، فرماندار مهاباد و جمعی از علماء و معتمدان شهر مهاباد برای رسیدگی به حوادث نقده و اظهارات فرماندار مهاباد در این جلسه مبنی بر وجود تبعیض در برخورد مسؤولان با تركها و كردهای شهر . درخواست جلسه از آیت الله شریعتمداری به اعزام هیأتی برای رسیدگی به فاجعة نقده . حزب توده ایران و سازمان چریكهای فدایی خلق ترور سرلشكر قره نی را محكوم كردند . ترور سرلشكر قره نی را حزب جمهوری اسلامی ایران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی محكوم كردند . عنوان مقاله جنجال برانگیز را كه ضدحزب خلق مسلمان نوشته شده بود ، آیت الله خلخالی ( نویسندة مقاله ) تكذیب كرد ( در كیهان 3/2/58 ) . اطلاعیه حزب خلق مسلمان در تشكر از همدردی علما و توصیه به اینكه جهت پرهیز از تشنج ، از هرگونه واكنش در مورد مقاله مزبور پرهیز شود . اطلاعیه آقای خلخالی در روزنامه اطلاعات امروز برخلاف سیاق تكذیب نامه دیروز در انتقاد شدید از مخاطبان مقاله یادشده و افشای كارهای آنها ، همچنین دفاع از مضمون مقاله و عملكرد خویش تاكنون . سفر سرگرد عبدالسلام جلود ( نخست وزیر لیبی ) به ایران و ملاقات وی با امام خمینی ؛ تاكید امام بر حل قضیه غیبت امام موسی صدر به دست دولت لیبی ؛ تأكید جلود بر خروج امام موسی صدر از لیبی ؛ اظهارات خواهر امام موسی صدر در محكومیت لیبی ؛ بروز فضای حمایت آمیز از امام موسی صدر و محكومیت دولت لیبی در محافل مختلف و … شكایت و گله گذاری تفصیلی مهندس بازرگان ( نخست وزیر ) در رادیو - تلویزیون از وجود یك گروه رادیكال موازی دولت موقت در عین تقدیر از خدمات آنان و نیز گله از پذیرفته نشدن نخبگانی كه وی معرفی كرده در افكار عمومی و نیروهای انقلابی . مهندس بازرگان مشكلات دولت موقت را به دو دسته تقسیم كرد : " مشكل كمیته ها و پاسداران و سایر خدمتگزاران آزاد" و "مشكل اختلاف و انتقام ". ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
۴ اردیبهشت ۵۸ افراد مسلح ضدانقلاب وابسته به حزب منحلۀ دمکرات، از آغاز درگیری‌های نقده، در چند روستای این منطقه آشوب ایجاد کردند و مزارع را آتش زدند
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( حاج یونس ) قسمت اول ( به یاد شهید حاج یونس زنگی آبادی ) یونِس: اینا تشنن،از دیشب آب نخوردن،بهشون یه کم آب بدین علی: بهشون آب بدیم؟! ابراهیم: به اینا؟! یونس: میدونم حالتون خرابه،حال منم تعریفی نداره،یعنی بدتر از شماها نباشم بهتر نیستم،ولی اینا اسیرن علی: انگار یادت رفته همین نامردا دیروزچه بلایی سرمون آوردن! ابراهیم: رفیقامون با لب تشنه جلوی چشممون جون دادن! اون وقت ما به اینا آب بدیم!
19.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( حاج یونس ) قسمت دوم ( به یاد شهید حاج یونس زنگی آبادی ) علی: ترکش خمپاره خورد به بیل لودر،یه تیکش کمونه کرد خورد به دست حاج یونس،گفت نیروها نفهمن که زخمی شده محسن: آخه واسه چی؟ میثم: خون میره ازش! باید ببریمش بیمارستان علی: من دستشو بستم،میگه اگه نیروها بفهمن خبرمیرسه به قاسم سلیمانی،یه جورایی هم سلیمانی میریزه بهم، هم کار خاکریز ناتموم میمونه
23.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی ( حاج یونس ) قسمت سوم { قسمت آخر} ( به یاد شهید حاج یونس زنگی آبادی ) یونس: یه یونس دیگه هم بود،قصشو میدونی که،خلاصه که حرف خدا رو گذاشت روی زمین و آخرش سر از شکم نهنگ در آورد.خانومم، میدونم سخته،سخته بار این زندگی رو تنهایی به دوش کشیدن،من شرمنده ی معرفت و مرام توأم که داری این تنهایی رو تحمل میکنی ،اما اگه این میدون رو خالی کنیم و بکشیم کنارمیدونی چی میشه؟ اون وقت نه یه یونس،بلکه یه ملت میرن تو شکم نهنگ!... دشمن حمله کرده! جنگه!... همسر: یعنی سلطان منطق و استدلالی،من حریف زبون تو نمیشم، اصلاً میدونی چیه،من شکایتمو میبرم پیش فرماندت برادر سلیمانی… یونس: لا اله الا الله از تو بعیده به خدا! این حرفها چیه میزنی؟! جبهه رفتن من چه دخلی به قاسم سلیمانی داره آخه؟!
پنجم اردیبهشت سالروز حمله و شکست مفتضحانه آمریکا در صحرای طبس گرامی باد