eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
284 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4هزار ویدیو
325 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
53.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️تاثیر ایران در دو انتخابات آمریکا؛ رئیس جمهور را ما تعیین کردیم؟! 🔹ایران در دو انتخابات آمریکا تاثیر مستقیمی داشت بر روی روند انتخابات ایالات متحده، یکی قبل از انتخابات یکی بعد از انتخابات. 🔹اما چرا و چطور ایران توانست روی انتخاب رییس جمهور بعدی امریکا تاثیر بگذارد، ماجرا را در این ویدئو ببینید. @Akhbarefori
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽فیلم/ 🇮🇷 روایت اردوی راهیان نور دختران ایثار نظرآبادی، در یادمان های طلاییه، هویزه و معراج الشهدا اهواز 🌐 @basijalborz110
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽فیلم/ 🔷مهران رجبی بازیگر سینما و تلویزیون، مهمان کاروان راهیان نور دانش‌آموزی ناحیه مقاومت بسیج امام سجاد(ع) شد... 🔷این هنرمند انقلابی کشورمان، در یادمان شهید اسکندرلو به کاروان راهیان نور دانش‌آموزی پیوست و برای دانش‌آموزان از خاطرات خود و دوران دفاع مقدس روایت کرد. 🌐 @basijalborz110
17.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽فیلم/ 🇮🇷 روایتی از بازدید دانش آموزان فردیسی، از مناطق عملیاتی جنوب کشور در اردوی راهیان نور 🌐 @basijalborz110
16 آبان 1364/ دیدار مسعود رجوی سرکرده منافقین با ملک حسین پادشاه اردن در پاریس پایتخت فرانسه...*
⏳ 16 آبان 1361 - پایان عملیات محرم مرحله دوم در ساعت 2:30 بامداد شنبه 11 آبان) آغاز شد و نیروهای ایرانی محاصره دشمن را کامل کردند. همچنین 150کیلومتر مربع از زمین های اشغال شده آزاد و تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند. این مرحله در ساعت 22 روز 15 آبان آغاز شد و هدف آن تصرف همه بلندی های غرب حمرین، جاده ها، مراکز مهم عملیاتی، ایجاد و تامین لازم برای جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود. در این مرحله 300کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات، شرهانی و ابوقریب و همچنین تاسیسات نفتی حدود 35 حلقه چاه نفت به تصرف نیروهای ایرانی در آمد. این مرحله که مرحله آخر عملیات محرم بود در ساعت8 صبح روز 16 آبان 1361 خاتمه یافت.
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ‌لطفا با دقت ببینید و برای ثوابش نشر دهید تا اگر هنوز کسی هست کرامت را قبول نداره به فکر فرو برود. 🌹 کرامت کاظم نجفی رستگار به مادرش
یک فنجان کتاب☕📖 🔶️ برشی از کتاب حوض خون، روایت زنان اندیمشک از رخت‌شویی در دفاع مقدس 💠 خاطرات زهرا ملک نژاد، قسمت سوم: فروردین ۱۳۶۱، عملیات فتح‌المبین بود. بعد از شوش، اندیمشک نزدیک‌ترین شهر به منطقه‌ی عملیات بود. پشت هم مجروح می‌آوردند با آمبولانس و هلی‌کوپتر. بیمارستان راه‌آهن نزدیک ایستگاه قطار بود. پشت آن هم مصلا. حیاط مصلا خیلی بزرگ بود. شده بود باند فرود. هلی‌کوپتر می‌نشست آنجا و مجروح‌ها را تخلیه می‌کرد. از زمین و آسمان مجروح می‌رسید. شهر از نیروهای نظامی پر شده بود و بیمارستان از مجروح. آن روزها رخت‌های بیشتری هم می‌آوردند در خانه‌ها. همه‌ی همسایه‌ها توی خانه‌ی خواهرم می‌شستند یا هرکس توی خانه‌ی خودش می‌شست. شستنی‌ها آنقدر زیاد بود که کار فقط توی خانه جواب نمی‌داد. از درو همسایه شنیدم خانم‌ها توی بیمارستان شهید کلانتری هم رخت می‌شویند. خانه‌ی ما ده دقیقه تا بیمارستان فاصله داشت... بخش‌های بیمارستان ساختمان‌های جدا از هم بودند. رخت شویی ده‌دوازده متر از اورژانس فاصله داشت. بیرون و داخل رخت‌شوی‌خانه پر بود از لباس و پتو و ملافه. همین که رفتم داخل، بوی تند وایتکس دماغم را سوزاند. چهل پنجاه تا خانم صلوات می‌فرستادند، دعا می‌کردند و می‌شستند. من هم نشستم پای تشت و ملافه‌ای باز کردم. خون روی آن خشک و سیاه شده بود. خواستم با وایتکس خیسش کنم. وایتکس را برداشتم و ریختم رویش. گاز شدید آن رفت توی حلق و دماغم. چشم‌هایم سوخت و اشکم سرازیر شد. عکس: سالن رخت‌شویی در سال ۱۳۹۰ ادامه دارد...