eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
281 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
4.2هزار ویدیو
332 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷 🌷 من همون بچه ای هستم که پدرم برای به دنیا اومدنش خوشحال بود و ساعت شماری میکرد ✍️✍️✍️ راوی: نادعلی شهید شد و جنگ هم تموم شد و ما هم مشغول دنیا شدیم تا اینکه سال 86 به عنوان راوی در محل (ع) در مشغول روایتگری بودم...از غربت بچه ها گفتم...از گرمی و حرارت زمین وهوا موقع جنگیدن گفتم ..از تشنگی و دویدن در رملها گفتم.از مردانگی گفتم و در آخر هم گریزی زدم به حکایت . از حماسه و ایثار این دلاورمرد گفتم و تاکید کردم که بچه هایی که به این میدان نبرد آمدند با دستور امام اومدند و از همه هستی گذشتند تا دل امامشون شاد بشه و اشاره کردم که بدنهای خیلی از اونها هفته ها روی زمین داغ فکه زیر آفتاب افتاده بود. حال خوبی پیدا شد و خیلی ها گریه میکردند . کاروان همه دانشجو بودند و با همه وجود به شهدا عشق میورزیدند...... صحبت هام که تموم شد.دیدم یک جوان مودب و رشیدی جلو اومد و از من سووال کرد . برادر پارسا؟؟؟؟میشه به من بگی کجا روی زمین افتاد و به شهادت رسید. و من هم که خسته شده بودم برای اینکه سر کارش بگذارم یک نقطه دوردست توی رملها رو نشونش دادم.اما جوون ول کن نبود. من ازش سووال کردم چقدر اصرار میکنی...درحالیکه بغضش رو قورت میداد گفت: من همون بچه ای هستم که پدرم برای به دنیا اومدنش خوشحال بود و ساعت شماری میکرد. 🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌺🌺@alvaresinchannel
تقدیم به فرمانده گردان علی اصغر علیه السلام ای فکه سکوت رَملی ات رابشکن حرفی بزن و باز کن این بُغض گلو شرحی بده از غیرت یک فرمانده حرفی بزن از دنبال ظهورِ عصرِ عاشورا بود یک سینه زنِ حسینی غیرتمند برروی لبش نوایِ یازهرا بود با آنکه کمی خسته ز فاو آمده بود بر امر امامِ خویش لبیکی گفت از بسکه مطیع رهبرش بود فقط هر ایده که داشت در دل خویش نهُفت چند روز پس از نیمة شعبان آن سال یکباره برات وصل او امضا شد در نیمة ماه رمضان این عاشق با دست امام مجتبی پیدا شد آری چه حکایتی ست این مجنونی هرکس که شبیه تر به لیلا گردد آنقدر تنش به خاک وخون می ماند تا نیمه شبی زائر زهرا گردد تولد:41/12/12 شهادت:65/2/13 شاعر @alvaresinchannel