🔻 نبرد نابرابر در #دهلاویه
دهلاویه ، روستای کوچکی است در استان خوزستان و در منطقه دشت آزادگان.
این روستا در شهرستان سوسنگرد ( 12 کیلومتری غرب سوسنگرد و 15 کیلومتری جنوب شرق بستان ) و در کنار جاده اصلی سوسنگرد – بستان قرار دارد.
تا قبل از سال های دفاع مقدس ، دهلاویه روستای گمنامی بود ، اما امروز ، مقتل یکی از به یادماندنی ترین اسطوره های دفاع مقدس ، دکتر مصطفی چمران است که مسافران و زائران زیادی را به سوی خود می کشاند.
دهلاویه همچنین شاهد حضور بزرگمردان دیگری همچون علی تجلایی ، ایرج رستمی ، جواد داغری و ده ها شهید رزمنده دیگر بود که با شهادت شان از اسلام عزیر و ازاین مرز و بوم دفاع کردند.
در ابتدای جنگ تحمیلی ، علی تجلایی با 50 رزمنده تبریزی به دهلاویه رفت تا از جبهه سوسنگرد دفاع کند.
او در یکی از یادداشت هایش درباره مقاومت در دهلاویه نوشته است :
( در هجوم دشمن به محور دهلاویه ، ده ها تانک و نفربر و بیش از 4000 نیروی پیاده شرکت داشتند. با من تماس گرفتند که عقب نشینی کنم ، در جواب گفتم تا آخرین نفر خواهم ایستاد.
دشمن در چند روز اول جنگ ، نتوانست از سمت جاده بستان – سوسنگرد پیشروی کند و ناچار به پیشروی از سمت شمال منطقه ( تپه های الله اکبر ) شد . در آن چند روز ، روستاهای دو سمت جاده بستان – سوسنگرد ، از حمله دشمن در امان ماندند.
اما با تصرف بستان ، دشمن حمله خود را از امتداد این جاده سازماندهی کرد و پیش آمد. با کشیده شدن آتش جنگ به سمت پل سابله ، دهلاویه خالی از سکنه شد و اهالی روستا به شهرها و روستاهای دورتر رفتند.
گزارش ها حاکی بود که در دهلاویه ، نیروهای عراقی خانه های مردم را به غارت برده اند. صبح روز 23 آبان بود که قوای دشمن ، با کمک 40 دستگاه تانک ، پیش آمدند. نیروهای خودی در دهلاویه تا ساعت 18 مقاومت کردند.
وقتی تاریکی شب فرا رسید ، توان مدافعان و مهمات آن ها کاهش یافته بود و بسیاری هم شهید شده بودند. مدافعان برای کمک به سوسنگرد ، از دهلاویه عقب نشینی کردند و با به جا گذاشتن ده ها شهید ، به سوسنگرد رفتند و دهلاویه به دست دشمن افتاد.
عملیات آزادسازی دهلاویه در سال بعد ، از بامداد 26 خرداد 1360 آغاز شد و در همان ساعات اولیه روستای مخروبه دهلاویه آزاد شد و نیروهای خودی تا یک کیلومتری غرب روستا پیش رفتند.
دشمن دوبار دست به ضد حمله زد و نیروهای خودی مجبور به عقب نشینی شدند.
متن گزارش شهید ایرج رستمی ( فرمانده عملیات ) در روز 27 خرداد چنین بود :
✍( دهلاویه مظلوم است. امروز 27 خرداد ، در حدود 300 متری شرق دهلاویه مستقر شدیم. دیروز ساعت 4:30 بامداد حمله کردیم. دشمن را تا یک کیلومتر عقب راندیم. حرکت خودروها در یک کیلومتری غرب دهلاویه به سمت آنجا را دیدیم. برادران خمپاره انداز بسیجی ، مواضع دشمن را در این روستا زیر آتش گرفتند و تعدادی از سنگرهای دشمن منهدم شد ) .
29 خرداد 60، دشمن با پشتیبانی آتش توپخانه به دهلاویه حمله آورد. نیروهای رستمی ، خسته بودند و تعدادشان نسبت به دشمن کم بود. دامنه حمله هر لحظه بیشتر می شد ، دستور عقب نشینی بسمت شرق روستا صادر شد.
رزمندگان که هر متر از زمین را با زحمت پس گرفته بودند ، عقب نشینی برایشان تلخ بود.
طبق دستور ، به شرق رفتند ، اما هیچ جان پناهی نبود ، توپخانه خودی به کمک شان آمد ، لابه لای سنگرها و دیوار خرابه ها ، کار به جنگ تن به تن کشید. دود غلیظ ، منطقه را برداشته بود.
ساعت 2:30 بامداد سی ام خرداد1360 بود و فقط 40 گلوله مانده بود. رستمی ، آر.پی.جی برداشت و یک تانک را نشانه گرفت و بعد جستی زد و به خاکریز جلویی رفت تا از حال بقیه افرادش مطلع شود.دید همه شهید شدند.
گلوله خمپاره نزدیک او به زمین خورد.ترکش به سرش اصابت کرد.با دستمال ، سر او را بستند تا جلوی خونریزی را بگیرند ، اما فایده نداشت. او پر کشید و به آرزویش رسید و به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
شهید «چمران» پس از اطلاع از این موضوع سریع خود را به منطقه رساند او با دیدن یار نزدیک و همرزم خود، شهید «ایرج رستمی» گفت:
خدا «رستمی» را دوست داشت و برد، اگر ما را هم دوست داشته باشد می برد، ....
که این دوری زیاد طول نکشید و شهید «چمران» در همان محل شهادت شهید «ایرج رستمی» با اصابت گلوله خمپاره 60 به شدت مجروح شد که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید و به هم سنگر خود پیوست. 🕊🕊
ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
پ.ن:
✍️ با آغاز هجوم سراسری ارتش عراق به خاک میهنمان، و در آن شرایط حساس و بحرانی، این دکتر چمران و سروان ایرج رستمی بودند که ستاد جنگ های نامنظم را ایجاد کردند. آنان با همکاری نیروهای سپاه، اقدام به طرح ریزی چندین عملیات در منطقه خوزستان کردند که منجر به وارد آمدن ضربات سختی به دشمن بعثی شد و در نتیجه از پیشروی بیشتر دشمن به عمق خاک ایران جلوگیری به عمل آمد