eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
283 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
335 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
رفته بودیم شناسایی... پشت عراقی‌ها بودیم و تا مقر نیروهای خودی ، پانزده کلیومتر فاصله داشتیم. علی آقا جلوی من حرکت می‌کرد. ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد و کف کفشش کنده شد... با شرمندگی گفتم: علی آقا! بیا کفش من را بپوش. اما با خوش‌رویی نپذیرفت و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد. وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی و تاول زده‌اش باز شرمنده شدم. اما ایشان از من تشکر کرد!! متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟ گفت: ”چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا. شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه یتیمان اباعبدالله“ 📚 راوی: حسین‌علی مرادی؛ هم رزم کتاب دلیل؛ نویسنده: حمید حسام انتشارات سوره مهر 💠 @bank_aks