eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹🌹🌹 🌹 محرم که میاد خیلی یاد میکنم حسن 5 روز مونده بود به ماه محرم سال 65 در در حالیکه 19 سالش بود آسمانی شد. حسن صدای خوبی داشت و مداحی میکرد...مداح حرفه ای نبود اما وقتی شروع میکرد به خوندن سیل اشک بود که از چشم روان میشد. میخوند... ارباب با وفا دلم کبابه ارباب با وفا دیده پر آبه.... آتیش به پا میکرد.. روزهای قبل از ماه محرم با بچه های تخریب اومدیم شهر نقده و توی یک هنرستان مستقر شدیم و آماده شدیم برای عملیات.. روز قبل از عملیات با هم یه دوری توی شهر زدیم.. قسمت شیعه نشین شهر داشتن آماده میشدند برای ماه محرم... خیابون و محلشون رو سیاه پوش میکردن پرجم های بزرگ عزا نصب میکردند و کتل های بزرگ سر کوچه ها برپا میکردن... حسن با دیدن این محبت و عشق به ائمه ی اهل سنت و شیعیان شهر نقده به وجد اومده بود.. با حسرت میگفت: یعنی ما به محرم میرسیم و یه موقع هم خیلی توی حال میرفت و با حالت تضرع میگفت: ارباب..یواش برو ما هم برسیم.. عصر 9 شهریور توی مقر تخریب لشگر10 در هنرستان نقده قبل از سوار شدن به مینی بوس ها برای رفتن به خط مقدم حال خوشی داشت..همه بهش التماس دعا میگفتن... حسن تخریبچی مامور به بود و من به مامور شدم... قرار بود گردان اون ها خط شکنی کنه و گردان ما از معبر اونها عبور کنه و ادامه عملیات بده... آخرین دیدار من با حسن بالای کدو# بود... تازه از کامیون ها پیاده شده بودیم...هوا داشت تاریک میشد داشتم سیم خاردار قطع کنی که همراه داشتم وارسی میکردم که یکی از پشت سر دو تا کتفم رو گرفت.... صورتم رو برگردوندم تا ببینم کیه... صورتم رو بوسید و فرار کرد... چند متری با من فاصله گرفت ...دیدم حسن بود... داره پیشونیش رو ماساژ میده..انگار لبه کلاه آهنی من با ضرب به پیشونیش خورده بود.. توی اون یه مقدار نوری که توی آسمون بود یه دستی تکون داد و با عجله رفت سمت ستون بچه های گردان حضرت علی اصغر(ع) و سرازیر شدن از ارتفاع به سمت ماموریتشون. گردان علی اصغر علیه السلام نیمه شب با دشمن درگیر شد و حسن پشت میدون مین با ترکش خمپاره دشمن سرش متلاشی شد... عملیات با مشکل مواجه شد و دستور دادن که گردان ها برگردن... در مسیر برگشت پشت یک تخته سنگ دیدم بی سیم چی که همراه حسن بود نشسته... تا من و دید اومد به سمتم و گفت حسن هم پرید... گفتم اکبر چی میگی..گفت پشت میدون مین خمپاره خورد وسط بچه ها و حسن هم یک ترکش بزرگ خورد توی سرش و شهید شد ... خبر شهادت حسن برای من که روحیات او رو روزهای آخر دیده بودم غیر منتظره نبود اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بمونه... به شهید اسماعیل خوش سیر که همراهم بود گفتم : اسماعیل ، من میرم سمت معبر بچه ها و بر میگردم ..اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمیداد و از طرفی هم بوی باروت و سوختن خارو خاشاک تنفس رو مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب میومدتد به گوش میرسید.. به فکرم رسید که بچه ها رو عقب ببریم و بعد بیاییم سروقت حسن. نگران بودیم که در مسیر برگشت چون بچه ها با عجله عقب میان وارد میدان مین شوند . دو سه گردان پائین رفته بودند و باید بالا میومدند..جاده ای که نبود و همه ی مسیر صخره ای و سنگلاخ بود و من هم با کفش کتونی عملیات رفته بودم و آنقدر روی صخره ها دویده بودم که کف کتونی ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت میکرد. ... بخش زیادی از مجروح ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا بالای کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم و نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم اجازه ندادند... 🔷 روزی که شهید شد 5 روز تا محرم مونده بود و روزی که پیکر حسن رو عقب آوردند یک اربعین از شهادت اربابش امام حسین علیه السلام گذشته بود .یعنی بیش از 50 روز بدن روضه خون 19 ساله بی غسل و کفن مثل اربابش روی زمین قرار داشت .. شهید حسن مقدم به آرزویش که رسیدن به اربابش بود رسید و ما موندیم که برای امام حسین (ع) سینه بزنیم . حالا ما سینه هامون در فراق اونا تنگ شده ایکاش اونا هم پیش اربابشون امام حسین علیه السلام دلتنگ ما بشند و نام ما رو ببرند و یادی از ما کنند. (جعفر طهماسبی) @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 40 سال گذشت 12 و 13مردادماه 1362 روزهای حضور رزمندگان در گرامیباد رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی در تاریخ 12 و 13 مردادماه سال 1362 با به کارگیری گردان های : و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود @alvaresinchannel
25 مرداد 1364 با رمز فرمانده عملیات: حاج علی فضلی فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع) گردان های عمل کننده: منطقه عمومی فکه @alvaresinchannel
🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🌺🍃🍂 : 20 بهمن ماه 1364 عملیات والفجر8 درتاریخ 20 بهمن ماه سال 1364 با عبور غواصان ، السلام و یزد از و حمله به مواضع دشمن بعثی در درساعت ده شب با رمز انجام شد.. یکی از یگانهای عمل کننده دراین عملیات ، بود که غواصان این یگان در غالب و در دقایق اولیه با عبور از آب اروند رود خود را به ساحل دشمن رسانده و با ایجاد 4 معبردر موانع دشمن در ساحل جزیره ام الرصاص که شامل ، و بود مسیر را باز نموده و غواصان گروهان والعادیات از گردان قمربنی هاشم علیه السلام با عبور از معابر ، خط اول دشمن را تسخیر نمودند . درساعت 11 شب با علامت دادن به ساحل خودی با حرکت رزمندگان سایر گردانها که سوار برقایق ها منتظر ادامه عملیات بودند شروع شد.و دو گروهان باقی مانده از دو معبر وارد ساحل دشمن شده و با پاکسازی سنگرهای دشمن به سمت اهداف خود حمله بردند . و در ادامه عملیات به فرماندهی ، ، به فرماندهی ، و با توسعه منطقه درگیری تلفات سنگینی را بردشمن وارد کردند .فشار یگانهای عمل کننده در و تصرف اهداف به حدی بود که دشمن احساس خطر نموده ویگانهای خود را از به منطقه عمومی منتقل نمود و به خیال اینکه فلش اصلی عملیات میباشد فشار خود را بر رزمندگان یگانهای درگیر در منطقه افزایش دادند. پاتکهای دشمن در روز 21 و22 بهمن با تامین نیرو از طریق وغربی و آتشباری سنگین شروع شد ورزمندگان با تمام توان دشمن را درجزیره ام الرصاص سرگرم نموده و غواصان سایر یگانها با عبور از اروند عملیات اصلی را با حمله به مواضع دشمن درشهر فاو آغاز نمودند.و رزمندگان عمل کننده در منطقه عمومی خرمشهر و جزیره ام الرصاص بعداز 2 روز با تخلیه مجروحین وشهداء جزیره را ترک نمودند. 🌷 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🌹🌹 ۴۱ سال گذشت 12 و 13مردادماه 1362 روزهای حضور رزمندگان در گرامیباد رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی در تاریخ 12 و 13 مردادماه سال 1362 با به کارگیری گردان های : و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود @alvaresinchannel