eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
285 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
4هزار ویدیو
325 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
37.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️سینه سپر کردگان انقلاب در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن.... 🔹این سخنان رهبرانقلاب مربوط به ۵ سال پیش در پاسخ به شهید خوش لفظ میباشد @AkhbareFori
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 طنز با یکی از رزمندگان قبل از شهادت.... 🌷بخشی از وصیت نامه شهید احسان محبوبی پدر و مادر و برادران عزیز: آیا از اینکه از میان شما شهیدی پرورش یافته است در مکتب اسلام رشد کرده افتخار نمیکنید؟ آیا از اینکه توانستید در حساس ترین لحظه زمان، آن زمانی که اسلام عزیز از هر طرف به وسیله شرق و غرب مورد حملات گوناگون قرار گرفته است قربانی ناقابلی را به صاحبش برگردانید خرسند نیستید؟ اگر جوابتان مثبت است که سلام و درود خدا بر شماها باد، که چه خوب خدا و اسلام را شناختید و از امتحان الهی سربلند و پیروز بیرون آمده اید. مادر عزیز و خوبم: میدانم که طاقت شنیدن شهادت فرزندت را نداری ولی بدان که باید صبر و استقامت کرد. ان الله مع الصابرین آیا حسین(ع) را در صحرای کربلا و زینب سلام الله علیها را با آن مصیبت فراموش کرده اید؟ آیا فراموش کرده اید که زینب(س) چگونه فریاد حسین(ع) را در مقابل کافران ضد قرآن اقامه کرد و طاغوتیان و کافران را رسوا نمود هرچند برایت خبر ناگواری است ولی برای خدا و برای اینکه روحم آزرده نشود هرگز قطره اشکی در چهره ات مشاهده نشود، و خنده پیروزی و قبول شدنم در امتحان الهی بر لبهایت نقش بسته و به خدای بزرگ اثبات کن آنچه دادی تنها یک امانت بود. ای کسانی که جسدم را تشییع میکنید برایم اشک نریزید که من خوشکام و خوشبختم. چرا؟ چون در امتحانم قبول شدم، اگر اشکی برایم میریزید برای خدا بریزید، بیایید اشکهایتان را گلوله کنید و بر سر دشمنان فرود بیاورید، ناله هایتان را پتک کنید و دشمن را خوار سازید. 💢کانال خبری @shohadayeiran57
تشییع جنازه شهید بود و چند نفر روی پل قدیم. هواپیما که آمد دو جا را بیشتر نزد، اولِ پل و آخرش را خیلی‌ها را آب با خودش برد. ─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
🍂 هیات اعزامی به لبنان ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ محســن رضایى فرمانده کل سپاه پاسداران و عضو دیگر هیئت، در مصاحبه‌اى با اشاره به اینکه لزوم شتاب ایران براى کمک به لبنان در جلسه روز ۶۱/۳/۱۶ سران سه قوه، به تصویب رســید و امام خمینى از این مصوبه اطلاع نداشــتند، درباره این سفر گفت: «ما به سوریه رفتیم و مذاکراتى در آنجا انجام شــد. در همانجا به این نتیجه رسیدیم که چون ما باید به جنگ با عراق برویم، امکان اینکه سرمایه‌گذارى فراوان در لبنان بکنیم، نیست.»
🍂 پل شناور خضـر عمليات والفجرِ هشت ، زماني كه هنوز «پل بعثت» احداث نشده بود، نیروهای مستقر در منطقة «فـاو» نیازمند پشتیبانی و تدارکات بودند. غذا، سوخت و مهمّات براي آن‌ها حیاتی بود. در اثر بمباران‌هاي مكرّر شیمیایی، آب سالم در فـاو پيدا نمي‌شد و جبهه فـاو به جبهه خیلی سختی تبدیل شده بود. پشت سرِ رزمندگان خط مقدّم، رودخانه خروشان «اروندرود» بود. عرض اروند حدود 900 متر است. انجام تدارکاتِ سنگین با قایق، بسیار سخت و کُند بود. مهندسین پشتیبانی و مهندسی جنگ چند پل روی اروند پیش‌بینی و نصب کردند ولی هواپیماهای عراقی و بعضاً سرعت حرکت آب، آن پل‌های به زحمت نصب ‌شده را از بين برد. نیاز به تدارکات سنگین ، به شدّت به فرماندهان جنگ فشار مي‌آورد ولی راهی برای برقرای ارتباط نمانده بود. شرایط نيروهایی که در فـاو مستقر بودند روز به روز سخت‌تر می‌شد. مهندسین جوان جنگ، در نهایت برای حلّ مشکلِ بزرگِ عبور از اروند، «پل خضـر» را طراحی و اجرا كردند. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
🍂 نمایی از پل خضر از شاهکار های مهندسی جنگ جهاد سازندگی در عملیات والفجر ٨ ••••• اين پل از یک صفحه بزرگِ شناور به وزن حداقل ۹۰ تُن كه «دوبّـه» نام داشت تشكيل شده بود كه به وسيله سه رشته سیم ‌بکسل كه به موازات هم در امتداد عرض رودخانه قرار داشته و در ساحل‌هاي دو طرف رودخانه محكم شده بودند، مهار گرديده بود. نیروی جلوبرنده خضـر، یک دستگاه تراکتور بود که روی نقطه خاصّی از دوبّـه جاسازي شده بود. پل خضـر توانست ماشین‌آلات و تدارکات سنگین را به رزمندگانی که در فـاو بودند برساند. بعدها برای راحت‌تر شدن رفت و آمد به فـاو، مهندسین پشتیبانی جنگ جهاد، پل عظیم «بعـثت» را بر روی اروندرود احداث کردند ولي نقش پل خضـر در تثبیت نیروها در فـاو، بسیار تعیین‌کننده بود. ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄
📌دوره مهارت افزایی فعالین فرهنگی ______دوکوهه______ 🔸️مبانی تشکیلات 🔹️مخاطب شناسی و جذب 🔸️نویسندگی خلاق 🔹️مهارت مساله یابی 🔸️اردو داری هدفمند 🔹️روانشناسی تبلیغ 🔸️حلقه داری 🔹️اخلاق تشکیلات 🔸️مبانی تربیت 🔹️انسان شناسی 🔸️عملیاتهای تربیتی ________________ با حضور اساتید مجرب تربیتی همراه با ✔کارگاههای آموزشی ✔آموزش مساله محور ✔رهیاری حین عملیات (منتورینگ) 📍همکاری با کانونهای فرهنگی هنری مساجد ________________ برادران و خواهران مهلت ثبت نام : ۷ تیرماه ثبت نام و اطلاعات بیشتر : @beirami_110 ________________ دوکوهه قرارگاه عشاق @dokoohe110
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم تقطیع شده ای از امام خمینی رحمت الله علیه در فضای مجازی منتشر شده است که گویی امام جملات نامفهومی را بر زبان جاری می‌کنند؛ و ضد انقلاب امام بزرگوار را مورد تمسخر قرار می دهند... 🔻اما ماجرا چیست؟ این قطعه فیلم مربوط به درس تفسیر قرآن می‌باشد که حاوی نکات مهم عرفانی است 🖋مگر اینکه با تقطیع بتوانید به امام و فکر امام ضربه بزنید... @FarsnaAlborz
🌸درس نارنجکی به‌واسطه حضور در تسلیحات گردان یاد گرفته بودم با کدام نارنجک می‌شود بیشتر سر به سر بچه‌ها گذاشت. یک نوع نارنجک آبی رنگ پلاستیکی داشتیم که بهش تدافعی می گفتیم و بیشتر ایجاد صدا می‌کرد تا ترکش. کله‌گیش پیچ می خورد و می توانستیم چاشنی‌اش را در بیاوریم و بی خطرش کنیم. در جزیره مجنون، گاها برای تقسیم مهمات، همه را داخل سنگر اجتماعی می‌آوردیم و سهم هر پاسگاه آبی را کنار می‌گذاشتیم. راننده ای داشتیم که بخاطر احتیاط یا هر چیز دیگری، دائم فریاد می‌زد، آخرش ما رو به کشتن میدید، اینا رو ببرید بیرون تقسیم کنید، خطرناکه. یک روز با بچه‌های سنگر هماهنگ کردیم وقتی نارنجک از دستم افتاد هر کدام به سمتی خودش را پرت کند و جدی باشد. همان روز که شروع به تقسیم کردیم، باز شروع به اعتراض کرد، حلقه نارنجک را گذاشتم تو انگشت و شروع کردم به دور دادن نارنجک. صدایش به التماس بلند شد و.... آرام ضامن را کشیدم و نارنجک تقه ای کرد و افتاد کف سنگر و بچه‌ها طبق برنامه خودشان را پرت کردند و این برادرمان مات و مبهوت بدون هیچ عکس العملی چند ثانیه ای تسلیم شرایط شد و پشت بندش با قهقهه بچه‌ها به خودش آمد. خلاصه بعد از آن شد حکایت آن غلامی که در قایق بی تابی می کرد و بعد از به آب انداختنش آرام یک گوشه‌ای نشست .😲😅 خدا ما رو ببخشه 🤲😚😄 •┈••✾💧✾••┈• '@mfdocohe🌸
2.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼 پیام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی عزیز 🌷شادی روح شهداصلوات
شکارچیان تانک . . . از شجـاع‌ترین رزمندگان بودند ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🍂 تبریزی که اهواز شد!! یکی از برادران بسیجی که به تازگی با هم دوست شده بودیم، یک روز مرا کنار کشید و گفت: اگر کاری نداری بیا با هم برویم تا مخابرات. پرسیدم: تو که خیلی وقت نیست اعزام شدی. گفت: درست است، اما حقیقت اش این است که خانواده ام موافقت نمی‌کردند بیایم، من هم برای اینکه از دستشان خلاص بشوم گفتم جبهه نمی‌روم، می‌روم برای کار. ....پرسیدم: حالا می‌خواهی چه کنی؟ گفت: می‌رویم مخابرات شماره می‌دهم شما صحبت کن، بگو که دوستم هستی و ما در تبریز هستیم و با هم کار می‌کنیم، من نتوانسته ام بیایم، بعداً خودم تماس می‌گیرم. آقا رفتیم مخابرات، شماره را دادیم تلفنچی گرفت: الو، منزل فلانی، با اهواز صحبت کنید! گوشی را دادم دست خودش گفتم: مثل اینکه دیگر کار خودت است😂😂 🔸 کتاب "فرهنگ جبهه" جلد سوم (شوخ طبعی ها) نوشته سید مهدی فهیمی ┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄