🔷 قابل توجه مسئولین گزینش کشور!
🔹خودش را «کامران» معرفی می کرد، کراوات می بست و به فلسفه غرب علاقه مند بود. به گفته خودش ریش پرفسوری و سیبیل نیچه ای می گذاشت و کتاب «انسان موجود تک ساحتی» هربوت مارکوزه را بـی آنکه خوانده باشد طوری دست می گرفت که دیگران جلد آن را ببینند.
🔹کامران خوش قلب و خلیفه اللهی قصه ما وقتی با امام خمینی (ره) و اندیشه های ایشان آشنا شد، از این رو به آن رو شد. روزها را روزه می گرفت و بدون وضو بر سر کارهایش حضور پیدا نمی کرد!
🔹بعداً شد سید مرتضی آوینی. خیلی ها در حقیقت او را بعد از شهادتش و زمانی که رهبر معظم انقلاب در مراسم تشییعش حاضر و لقب «سید شهدای اهل قلم» را به او داد شناختند.
♦️رهبر معظم انقلاب و شهید آوینی: «یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی درباره یک نفر از همین چهرههای معروف فرهنگیِ خوب که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاه های مختلف فرهنگی توصیه می کردم که از وجودش استفاده کنید چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود.
♦️آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما این طور از او تعریف می کنید! من عکس ها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد چون او در این محیط بوده و حالا این گونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید!»
🔸منبع: دیدار با مسئولان سازمان صدا و سیما، ۱۳۸۱/۱۱/۱۵
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
14.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند کوتاه| حقایقی از گورهای دستهجمعی و تجاوز به هزاران زن در اروپا
حدود ۳۰ سال پیش قتلعامی فجیع تمام دنیا را شگفتزده کرد. مسلمانان بوسنی قربانی بزرگترین نسلکشی پس از جنگ جهانی شدند و به هزاران زن و دختر تجاوز شد. در مستند «قتلعام در سربرنیتسا» گورهای دستهجمعی بوسنی را شکافتهایم تا ببینیم در آن چه گذشته است.
@Farsna - Link
🍂
🍂 خورشید مجنون ۱۸
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
اصلا حال خوشی نداشتم. تا آن لحظه هنوز چیزی نخورده بودم. یعنی میل به غذا نداشتم؛ فقط از فلاسک آب یخی که در ماشین گذاشته بودند هرچند دقیقه یک تکه کوچک یخ در دهانم میگذاشتم. احساس میکردم داخل شکمم می سوزد. صورتم سیاه شده بود؛ چشمانم قرمز بود و سوزش داشت. سرفههای تندی داشتم و گاهی نفسم می گرفت. از هویزه به طرف منطقه حرکت کردم. مقداری از سیل بند شرقی هور را، که نیرو روی آن مستقر شده بود دیدم. به شط علی و از آنجا از طریق جاده امام حسن(ع) به طرف مرز رفتم.
بچه ها در نزدیکی مرز یک قرارگاه تاکتیکی دایر کرده بودند. احتمالاً برادران سید محمد مقدم و عبدالامیر جاسم پور در آنجا بودند. در قرارگاه پیاده شدم. بچه ها با دیدنم شروع به گریه کردند. سراغ علی هاشمی را می گرفتند. جوابی برایشان نداشتم. یک ساعتی در آنجا بودم. نماز صبح را همان جا به جای آوردم. نمیدانم چطور شد که از شدت خستگی خوابم برد.
با روشن شدن هوا، قبل از طلوع آفتاب بیدار شدم. برای دیدن خط جدید که بنا بود روی نقطه صفر مرزی ایجاد شود جلو رفتم. قرار بود تیپ ۵۱ حضرت حجت (عج) روی مرز روی جاده و داخل هور یعنی چپ و راست جاده خط و کمین تشکیل دهد. نزدیک مرز چند سنگر در چپ و راست جاده امام حسن(ع) به طول پنجاه تا صد متر زده شده بود که در آنها نیرو مستقر بود. کمی ایستادم و با این خیال که روی نقطه صفر مرزی هم نیرو مستقر است به جلو رفتم. کمی مانده به جایی که جادۀ ترابه از جاده امام حسن(ع) منشعب می شود به آینه بغل ماشین نگاه کردم و متوجه شدم یک ماشین با سرعت پشت سرم می آید و مرتب چراغ میزند. ابتدا اهمیت ندادم، اما چون مستمر این کار را انجام میداد به راننده گفتم: «ماشینی پشت سرمان می آید. احتمالاً با ما کار دارد.»
در این لحظه به محل انشعاب جاده که تقریباً سر مرز بود، رسیده بودیم. ماشین پشت سرما ایستاد و راننده با عجله و ترس و لرز گفت:
- کجا می روید؟
- مگر نیروها جلوتر مستقر نیستند؟
- نه ! ما هیچ نیرویی در جلو نداریم!
او سید جوانی بود به نام نزاری که احتمالاً از اهالی شادگان یا رامشیر بود. مرتب اصرار میکرد و می گفت «حاجی برگردید عراقی ها جلوتر هستند! اینکه تیراندازی نکرده اند، حتماً میخواهند شما را اسیر کنند، چون ماشین شما
جیب فرماندهی است و آنتنهای بیسیم شما هم از دور پیداست.» حدود صد متر جلوتر روی جاده دو چادر اجتماعی نصب شده بود. اینها را شب گذشته دیده بودم و فکر میکردم در آنجا هم نیرو داریم. جاده نیز حدود دویست متر جلوتر کمی پیچ میخورد و دید را کم میکرد. سید راست میگفت؛ اگر جلوتر می رفتیم و به پیچ دوم میرسیدیم کشته یا اسیر می شدیم. مشیت الهی براین بود که زنده بمانیم.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
19.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻اعزام سومین بازه خادمین شهدا به یادمان های دفاع مقدس غرب و شمالغرب
سومین بازه اعزام خادمین به یادمان های غرب و شمالغرب کشور در قرارگاه های سنندج، بانه و کرمانشاه انجام شد.
| دریافت فایل باکیفیت |
#خبر
#راهیان_نور
#یادمان_شهدای_غرب_و_شمالغرب
🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور
جهاد رسانهای شهید رهبر
🆔 @Rahianenoor_press
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برشی زیبا و انسان ساز از مستند «روایت فتح» با صدای آسمانی شهید آوینی
♦️«دشمن در پناه آهن است و پنداشته است که راه ما با آتش بسته می شود.»
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
۲۱ تیر سالروز قتل عام و کشتار بیش از ۲۰۰۰ نفر از مردم ایران توسط رضا پالان حرامی در حمله به مسجد گوهرشاد.
@Afsaran_ir
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 #نماهنگ| #راهیان_نور_غرب
.: گنج جنگ :.
🔸کولهات رو بردار که یک سفر جذاب پیش رو داریم....
نماهنگ گنج جنگ، ماجرای سفر نوجوانان دهه هشتادی به یادمان شهدای زریوار است.
⬇️دریافت نسخه باکیفیت
⬇️دریافت صوت نماهنگ
🎞تهیه شده در مرکز رسانه نور
🍂 شط علی کجاست؟
شطعلی نام آبراه، جاده، اسکله و روستایی در هورالهویزه و در شرق پاسگاه کیاندشت است و جاده ۲۰ کیلومتری شطعلی پس از عبور از جنوب آبراه شطعلی به مرز دو کشور منتهی میشود.
اسکله شطعلی در زمان جنگ و در زمان عملیات در هور به عنوان یکی از نقاط حرکت قایقها و همچنین بهعنوان محور اصلی شناسایی و کسب اطلاعات از دشمن مورد بهرهبرداری قرار میگرفت. قرارگاه سری نصرت به فرماندهی شهید علی هاشمی مدتها در این منطقه برای شناسایی عملیات در هور فعالیت میکرد.
محور شطعلی یکی از محورهای هجوم قرارگاه نصر در عملیات خیبر نیز بود و رزمندگان لشکر ۵ نصر، نبرد خود را از این منطقه آغاز کردند. در این منطقه آموزش غواصان و نیروهای اطلاعات و عملیات یگانها نیز انجام میگرفت. در جریان بمباران شیمیایی گسترده مناطق عملیاتی خیبر و بدر، اسکله شطعلی اولین نقطهای بود که مورد حملات سنگین شیمیایی گسترده مناطق عملیاتی یگانهای دشمن قرار گرفت و جمع زیادی از رزمندگان در این منطقه مصدوم و یا به شهادت رسیدند.
•┈••✾✾••┈•
#شطعلی
#هور
🌹 ۲۱ تیر ۱۳۱۴ | قیام خونین مسجدگوهرشاد مشهد علیه کشف حجاب - روز #عفاف و #حجاب
#حدیث #امام_صادق(ع): حيا ده جز دارد، نه جزء آن در زنان است و يك جزء در مردان. (منلایحضرالفقیه،ج۳،ص۴۶۸)
@alvaresinchanne
✅ 35 سال قبل در یک روز داغ
#روزهای_داغ_تیر_ماه_1367
21 تیرماه 1367
ارتش عراق با سپاه چهارم و #گارد_ریاست_جمهوری به استعداد 9 لشگر به طور گاز انبری به منطقه #شرهانی , #عین_خوش و منطقه عملیاتی #فتح_المبین و #فکه حمله کرد و با گرفتن هزاران نفر اسیر از #رزمندگان_ارتشی مستقر در خط مقدم عقب نشینی کرد.
در ادامه این عمليات و در كمتر از پنج ساعت، عراق مجدداً #شهر_دهلران را به تصرف خود درآورد.
وقوع اين حادثه با توجه به زمان كم آن و تصرف #مقر_فرماندهي_نيروي_زميني_ارتش در منطقه بيشتر به يك فاجعه شبيه بود تا شكست نظامي
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یه مناسبت روز #عفاف و #حجاب
✅خواهرم ؛
غنچه نهفته در برگ را نچینند
از بیحجابی است اگر عُمر گل کم است
نهفته باش و همیشه گل باش .
#هنرمند_متعهد
#شهید_حمیدرضا_نظام
🔷 شهید حمید رضا نظام معاون گردان حضرت زینب(س) لشگر10 سیدالشهداء(ع) بود که در #عملیات_نصر_4 در 11 تیرماه 1366 در ماووت به شهادت رسید.
@alvaresinchannel
24.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 ماجرای شهیدی که رهبری با شال سبز او نماز جماعت را خواند
🔹️ قبل از یکی از عملیات ها، بچه های گردان حضرت علی اکبر(ع) پیش رئیس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) می روند.
◇ موقع نماز وقتی حضرت آقا می خواهند نماز را شروع کنند، سید جمال که قرار بود مکبر نماز باشد، شال سبزش را می اندازد روی دوش آقا و می گوید: این را گذاشتم تا تبرک بشود و بعدا می برم تا ان شا الله در جبهه به آرزویم برسم و شهید بشوم
◇ بین نماز، سید جمال مداحی سوزناکی می کند که مورد توجه حضرت آقا قرار می گیرد.
◇ بعد از نماز، سید می رود شالش را بگیرد که آقا می فرمایند: شما ساداتی و اگر مشکلی ندارد این به عنوان تبرک پیش من بماند که سید جمال قبول می کند.
◇ حضرت آقا از رزمندگان گردان علی اکبر(ع) جویای احوال سید جمال می شود که به ایشان می گویند که سید شهید شده است.
🔹️ شهید سید جمال قریشی متولد روستای برغان از توابع کرج بود که در ۱۷ تیر ۱۳۶۵ و عملیات کربلای یک به شهادت رسید.
◇ سید جمال، سه برادر و عمو و پسر عمویش هم به شهادت رسیده اند و این خاندان، شش شهید به انقلاب هدیه کرده است.
شهید#سیدجمال_قریشی🕊🌹
🔹️کانال یادگاران لشکر۱۰ سیدالشهدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
21.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷 حزب الله لبنان چگونه تشکیل شد؟
🔹علت وقوع جنگ ۳۳ روزه چه بود؟
🔹ماجرای اسیر گیری از رژیم موقت و اسارت ۳۰ ساله سید الاسرا شهید سَمیر قَنطار چه بود؟
🔹از سردار حاج عماد مغنیه و ضربه های خارق العاده این شَبَحِ فوق سری خاورمیانه به اسرائیل چه می دانیم؟
🔸توصیه میکنم حتماً این مستند مختصر، مفید، بکر و بسیار زیبا را نگاه کنید.
#روایت_فتح_آوینی_عضو_شوید👇
@ravayatefathavini
حاج قاسم یهو میومد میگفت: چرا شماها بیکارید؟ میگفتیم: حاجی اسلحه دستمونه؛ یا ماموریـت هستیمُ مشغولیم! میگفت: نه بیکار نباش... زبونت به ذکر ِ خدا بچرخه پسر! همین طور که نشستی، هر کاری که میکنی ذکر هم بگو..
#شهید_قاسم_سلیمانی
@khademin_alborz
#کلام_شهدا
شهید مصطفی صدرزاده:
شیعهی مرتضی علی(ع) باید با رفتارش عشقش را ثابت کند. کسی که توی هیئت فقط سینه میزند، خیلی کار بزرگی نمی کند. باید رفتار و کردارمان در زندگی و برخورد با دیگران ثابت کند که یک شیعه واقعی هستیم.
شهید#مصطفی_صدرزاده🕊🌹
@khademin_alborz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻سرزمین مجاهدتهای خاموش
نمایش سرزمین مجاهدتهای خاموش با نقش آفرینی ۶۰ بازیگر تا بیست و چهارم تیرماه در مجتمع فرهنگی حضرت رسول سنندج حوالی ساعت ۲۱:۳۰ اجرا میشود.
| دریافت فایل باکیفیت |
#خبر
#راهیان_نور
🌐 باشگاه خبرنگاران راهیان نور کشور
جهاد رسانهای شهید رهبر
🆔 @Rahianenoor_press
19.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 چند نفرمون این فرمایشات رهبری انقلاب در مورد سبک زندگی را شنیدیم؟!
💠 نگاه استراتژیک و بلند مدت رهبری را ببینیم.
✨🕋 @Ghebleh
رهبر انقلاب: نسبت به تبلیغ نگرانم
▪️تبلیغ در نگاه حوزه علمیه باید در مرتبه اول باشد
امامخامنهای:
🔹با اطلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم. این قدر ظرفیت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که ما اگر چندین برابر آن مقداری که کار میکنیم هم کار کنیم، به نظرم این ظرفیت پر نمیشود.
🔹هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم. امروز نگاه رائج در حوزههای علمیه این است که تبلیغ در مرتبه دوم قرار دارد، مرتبه اول چیزهای دیگر است مقامات علمی و امثال اینها؛ مرتبه دوم تبلیغ است و ما از این نگاه باید عبور کنیم؛ تبلیغ مرتبه اول است.
✨🕋 @Ghebleh
مطالبه مهم رهبر انقلاب از مبلغین
▪️پشت صحنه تبلیغات دشمن را بشناسید
امام خامنهای:
🔹تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست. این کار، لازم است. اما فقط این نیست. طرف مقابل مبانی فکری دارد باید به او حمله کرد
در تبلیغ موضع تهاجم لازم است.
🔹این لازمهاش شناخت صحنه است یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید با کی طرفید، ما با کی طرفیم حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقاله نویس یا فلان ستون نویس فلان روزنامه یا فلان مثلاً توئیتزن توی فلان شبکهی فلان یک چیزی را مطرح کرده ما با کی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشت صحنهای داشته باشد.
✨🕋 @Ghebleh
🔴این خیلی مایه تأسف است که حادثه #مسجد_گوهرشاد با این عظمت و با این اهمیت، هیچ انعکاسی در تاریخ ما، در ادبیات ما و در کتابهای رمان ما نداشته باشد (مقام معظم رهبری، ۱۳۹۶/۱/۸).
در برخی روایتها از شاهدانِ #قیام #مسجد_گوهرشاد اومده که تا ۴۰۰۰ نفر رو قتل عام کردند و سپس در گور دستهجمعی دفن کردند...!
از جانفشانی برای حفظ #حجاب و #حیا و بروز #غیرت و #عفت، رسیدیم به ...
🍂
🍂 خورشید مجنون ۱۹
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
تازه آفتاب طلوع کرده بود. در این ساعت منطقه کاملا آرام بود. به جز صدای پرندگان و وزش نسیمی خنک چیزی شنیده و احساس نمی شد. از جیب فرماندهی پیاده شدم و نگاهی به اطراف و چادرها انداختم. به عقب برگشتم. فرمانده تیپ را دیدم و از ایشان گله کردم که چرا روی نقطه صفر مرزی نیرو مستقر نکرده است. قرار شد تعدادی نیرو به جلو برود و در محل چادرها و بین دو پیچ جاده مستقر شود. زمانی که خاطرم از بابت این خط جمع شد برگشتم و به جاده شهید همت رفتم.
روی جاده شهید همت در نزدیکی پد مهمات، خط تشکیل شده بود. بهنام شهبازی، فرمانده تیپ ۸۵ تا این لحظه جزء مفقودان بود؛ دیگر بچه های - مسئول در تیپ این خط را تشکیل داده بودند. قدری جلوتر یک خاکریز داشتیم که عمود بر جاده شهید همت بود. این خاکریز که در حدود یک ونیم متر ارتفاع داشت تا سیل بند شرقی هور یعنی نزدیک به آبراه زبره قدیم یا خشکی شهید بقایی، ادامه می یافت. جای نسبتاً مناسبی برای استقرار و تشکیل خط بود. چند قبضه مینی کاتیوشا و تفنگ ۱۰۶ و یک یا دو قبضه پدافند هوایی روی جاده شهید همت مستقر شد. یک تانک و نفربر عراقی هم حدود دو کیلومتر جلوتر روی جاده دیده میشدند. آن نقطه کمین عراقی ها بود. بعد متوجه شدیم یک گروه تخریب از عراقیها هم در آنجا هستند، چون یک پل در آن نقطه داشتیم که عراقیها با منفجر کردن آن پل، قصد داشتند آب غرب جاده شهید همت را به شرق جاده منتقل کنند تا زمین خشک شرق جاده که تا سیل بند شرقی نیز به همین صورت خشک مانده بود به زیر آب برود. عراق به دنبال این بود که بین خودش و ما مانع ایجاد کند.
ظهر شده بود. از آننقطه برگشتم. قبل از بازگشت سفارشهای لازم را به بچه های مسئول دادم. به آنها گفتم خیلی زود یک تپه یا لااقل یک دکل چندمتری برپا کنید و با دوربین جلو را ببینید. ما نیروهایی را جلو داریم که احتمالاً در حال برگشتاند. در صورت دیدن بچه ها با احتیاط به آنها کمک کنید. از آنجا که در روز گذشته آب و نان به بچه ها نرسیده بود، نیروها اذیت شده بودند. با فرماندهان همۀ یگانها صحبت شد که پشتیبانی را فعال کنند؛ به خصوص آب و یخ به نیروها برسانند. سوزش شکمم همچنان مرا آزار میداد. برگشتم و از روی سیل بند شرقی هور به طرف جنوب حرکت کردم. تکماشینهایی از یگانها روی سیل بند بودند. در جاهایی از سیل بند هم نیرو مستقر شده بود حرکتم را روی سیل بند تا دو سه کیلومتر مانده به جاده سیدالشهدا ادامه دادم. در این نقطه چند تن تانک و نفربر و تعدادی هم نیرو از برادران ارتش حضور داشتند. جلوتر رفتم.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی