عملیات رمضان
کلیات
پس از عملیات بیت المقدس و عقب راندن دشمن از قسمت وسیعی از خاک ایران و نیز آزاد سازی خرمشهر، مدتی در جبهه ها تحرکی جدی از ایران صورت نگرفت. اما به دلایلی قرار بر این شد که عملیاتی برون مرزی طرح ریزی و به اجرا درآید.
برخی ازاین دلایل عبارت بودند از: در هجوم به شهرهای ایران، ادعای دشمن مبنی بر داشتن حسن نیت، دروغ از آب درآمد چرا که این شهرها با خاک یکسان شده بود و این جنایات قطعاً نباید بدون پاسخ می ماند؛ در حالی که صدام از سویی سخن از صلح و آتش بس می کرد، از طرف دیگر به شدت سرگرم فعالیت و ایجاد مواضع و موانع از قبیل: میادین مین، کانال و سیم خاردار بود؛ همچنین شهرهای ایران در تیررس موشک ها و توپ خانه های دشمن قرار داشت که چاره ای جز عقب راندن دشمن و دور نگه داشتن شهرها از آتش آن نبود.
از این رو، تدارک عملیاتی برون مرزی دیده شد تا اینکه عملیات بزرگ رمضان در تاریخ ۲۳ تیرماه ۱۳۶۱ در منطقه ای به وسعت ۱۶۰۰ کیلومتر مربع در شرق بصره آغاز شد و تا هفتم مرداد ماه همان سال به مدت ۱۵ روز و طی چهار مرحله ادامه یافت.

جزئیات عملیات
در این عملیات که با هدف دفاع از انقلاب اسلامی در مقابل توطئه های دشمن، دفع تجاوز و توطئه های امپریالیزم، دور کردن آتش دشمن از شهرهای جنوبی کشور و انهدام ماشین جنگی دشمن صورت گرفت، رزمندگان اسلام متشکل از سپاه، بسیج و ارتش از سه محور هجوم خود را آغاز کردند و علیرغم وجود استحکامات بسیار سنگین و پیشروی کم در یکی از محورها، در نهایت، قوای اسلام موفق شدند با عبور از میادین وسیع مین و تله های انفجاری و دیگر موانع، مواضع دشمن را درهم کوبیده و راه پیشروی را باز کنند.
عملیات رمضان در وسعتی حدود ۱۵۰۰ کیلومتر مربع برای تصرف نهایی بصره انجام شد، ولی همه اهداف از قبل تعیین شده محقق نشد. گفته میشود که عملیات رمضان بزرگترین نبرد زمینی جهان پس از جنگ جهانی دوم بودهاست. در این نبرد سه موج جداگانه از سپاهیان داوطلب در زمینی مسطح به سوی بصره حرکت کردند. تنها در مرحله سوم این عملیات بیشتر از ۵۰۰ دستگاه تانک عراقی که اکثراً T-۷۲ بودند و۲۰۰دستگاه نفربر تیپ مستقل ۱۰ زرهی عراق بهطور کامل از بین رفت و در کل ۸۷۱۵سرباز عراقی کشته، زخمی واسیر شدند.
این عملیات از این نظر دارای اهمیت است که ایران برای اولین بار از آغاز جنگ به صورت گسترده وارد خاک عراق شد.
نتایج عملیات
اسارت ۱۳۱۵ نیروی بعثی و کشته و زخمی شدن ۷۴۰۰ نفر نیروی بعثی دیگر از جمله دستاوردهای این عملیات بود. همچنین به تصرف درآمدن منطقه عمومی زید در خاک عراق و انهدام ادواتِ سنگین دشمن از جمله دستاوردهای این عملیات بود.
عملیات رمضان، ضربه پذیری بعثیان را حتی در داخل خاک عراق نشان داد و ثابت کرد که ایجاد انگیزه کاذب نمی تواند دیواری جدی مقابل رزمندگان ظلم ستیز اسلام ایجاد کند
البرز قطب تولید محتوای ایثار و شهادت میشود
🔹سردار سرتیپ دوم پاسدار ابوالفضل اسلامی، مدیرکل حفظ آثار ونشر ارزشهای دفاع مقدس استان البرز: در تلاش هستیم تا استان البرز به قطب تولید محتوای ایثار و شهادت در کشور تبدیل شود.
🔹مجموعه تلویزیونی سنگر دیروز، سنگر امروز، فیلم مستند پرچم دار، فیلم مستند مدال ابدی، مجموعه تلویزیونی هر خانه یک سنگر، جشنواره فیلم موبایلی برش و تولید بیش از ۱۰ موش گرافی در این حوزه از فعالیتهای تولیدی اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان البرز در سال جاری هستند.
@FarsnaAlborz - Link
🍂
🍂 خورشید مجنون ۲۲
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
حدود دو ساعت با قطب نما به طرف قرارگاه راه رفتیم. گروه دوم هم با پانصد متر فاصله به موازات ما به سمت قرارگاه پیش میرفت. فقط یک فلاسک آب به همراه داشتیم. سگی که همراه ما بود بی حال شده بود و دیگر نمی توانست راه برود. قدری معطل شدیم. از مربی سگ پرسیدم: «این حیوان چرا این طور شده؟»
خجالت میکشید جواب بدهد. دوباره پرسیدم: «چرا این حیوان این طور شده؟»
آهسته گفت این حیوانها به مواد مخدر معتاد هستند و الان وقت آن رسیده، این زمین هم برای حیوان سخت است. این سگ هیچ وقت در این طور جایی راه نرفته! قدری از آب فلاسک را روی حیوان ریختیم و قدری هم به خورد او دادیم. کمی سرحال آمد. بالاخره کشان کشان او را جلو بردیم. به جاده توپخانه معروف به جاده شهید شفیع زاده نزدیک شدیم. در آن نقطه از این جاده، حدود چهارصد، پانصد متری شرق قرارگاه بودیم. صدای عراقی ها را که روی جاده مستقر بودند، می شنیدم. معلوم بود به جاده نزدیک شده ایم. تا آنجا سگ هیچ عکس العملی از خود نشان نداد. مربی حیوان گفت: این حیوان بوی مورد نظر را از پانصد متری و حتی بیشتر تشخیص میدهد. البته منطقه با توجه به آتشباری شدید دشمن و آتش سوزی هایی که صورت گرفته بود و بوی نیزار وضعیتی خاص داشت. بعید به نظر می رسید مانده باشد که این سگ بتواند آن را استشمام کند. تازه این حیوان معتادبویی هم بود. ساعت حدود سه و نیم بعد از نیمه شب تصمیم گرفتیم برگردیم.
زمین منطقه در نزدیکی جاده توپخانه قدری مسطح و فاقد نیزار بود و احتمال داشت تیرتراش دشمن به بچه ها بخورد. اگر در این نیزارها آتش سوزی می شد برای هر دو گروه خطرناک بود. گروه ها با فاصله چند دقیقه به نقطه قرار برگشت رسیدند. گروه دوم هم مشکل ما را داشت، یعنی حیوان آنها هم معتاد و بی حال بود. به قرارگاه خاتم ۳ برگشتیم.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 از دفاع مقدس
درگیریهای نزدیک و فرار نیروهای عراقی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ
#نماهنگ
#روایت_فتح
•
دومین سالگرد شهادت
سردار مدافع حرم شهید سید احمد قریشی
فرمانده ستاد لشگر فاطمیون
و یادبود شهدای قریشی و شهدای غیور لشگر فاطمیون.
سخنران : سردار حسین دقیقی ( مشاور عالی فرمانده کل سپاه و همرزم شهید )
زمان :
پنجشنبه ۲۹ تیرماه ساعت ۱۷:۳۰
مکان :
کرج . میدان مادر . نبش خیابان خیام شرقی . مسجد حجت ابن الحسن(عج)
.
#فاطمیون
#شهید_قریشی
#شهید_سید_احمد_قریشی
.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
eitaa id 👉🏻 @shahiid_ghoreyshi
•
🍂
🍂 خورشید مجنون ۲۳
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
از آنجا که روز قبل از علی شمخانی خواسته بودم یک هلیکوپتر اعزام کند تا با آن گشتی روی منطقه داشته باشیم، حدود ساعت هشت صبح یک فروند
هلی کوپتر ۲۰۶ در محوطه قرارگاه فرود آمد. احمد محسن پور همراه هلی کوپتر بود. گفت: «این هلیکوپتر آمده است تا یک گشتی در منطقه داشته باشید.» گفتم: «به خلبان و کمک ایشان نگویید من که هستم.» سوار هلی کوپتر شدیم. هرکدام از ما یک اسلحه کلاشینکف همراه خود داشتیم. محسن پور را درست یادم نمی آید اما خودم ضمن اسلحه کلاشینکف، یک کلت ماگارف هم داشتم. ابتدا با ارتفاع پایین به پشت خط خودمان رفتیم تا نیروهای خودی ما را ببینند و تیراندازی نکنند هلی کوپتر یک مانور کوچک با ارتفاع پایین در طول خط خودی انجام داد. جهت قرارگاه را به محسنپور نشان دادم و گفتم: «بگویید با ارتفاع پایین به آن سمت بروند.» هلی کوپتر قدری جلو رفت برای یک لحظه یک سیاهی را در دوردست دیدم که میتوانست قرارگاه و جاده توپخانه باشد. کمی جلوتر هلیکوپتر دور زد که برگردد. به احمد گفتم: بگو به جلو بروند؛ هنوز خیلی مانده است.» هلی کوپتر مجدداً چرخی زد و به سمت قرارگاه رفت، اما قدری که جلو رفتیم خلبان گفت: «دشمن به طرف ما تیراندازی میکند. ضمناً هلیکوپتر آنها هم در آسمان منطقه است.»
سپس شروع کرد به کم و زیاد کردن ارتفاع. گاهی یک باره پنج، شش متر بالا و پایین می شد. عادت به این نوع پرواز نداشتم، اما از آنجا که حدود سه روز بود که هیچ غذایی نخورده بودم و شکمم کاملاً خالی بود، طوری نشد. خلبان گفت: «به سمت ما موشک پرتاب میکنند و دیگر نمی شود جلوتر رفت!» قصد داشتم حتی اگر شده برای یک لحظه هلیکوپتر در محوطه قرارگاه بنشیند، اما برادران گفتند نمیشود. «ما از این جلوتر نمی توانیم برویم.» درنهایت به طرف خط خودی برگشتیم. نزدیک خط خودی چند گلوله سبک آرام به شیشه هلیکوپتر اصابت کرد که طوری هم نشد. ظاهراً فاصله زیاد
بود. بالاخره از روی خط خودی رد شدیم و در قرارگاه خاتم ۳ پیاده شدیم.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
🍂 ورود آزادگان
آزاده سرافراز، عباسعلی مومن معروف به عباس نجار هنگام استقبال مردمی بعد از آزادی از اسارت
۱۳۶۹/۶/۵ - مشهدمقدس - منطقه میدان بار نوغان - دروی - ده متری عطار - جاده سیمان
🔹 آزاده تکریت ۱۱
─┅═༅𖣔○𖣔༅═┅─
#خاطرات_کوتاه
#خاطرات_آزادگان