🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#عکس_دو_نفره
من و #تخریبچی_شهید_حسن_پردازی_مقدم
توی مقر تخریب لشگر10 در موقعیت #الوارثین یه دوربین مفت پیدا کرده بودم
حسن گفت: داش جعفر بیا یه عکس دو نفره با هم بگیریم
رفت و لباس فرم سپاه رو پوشید که توی عکس خوشگل باشه..توی اون گرما دنبال یه جای سبز میگشتیم که رسیدیم به این درخت کندور که نزدیک دستشویی های مقر بود.. کنار هم ایستادیم و این تصویر به ثبت رسید...
یاد حسن بخیر
یاد همه ی نوحه خون های شهید بخیر.
با یه صلوات بلند یادشون رو گرامی بداریم.
(جعفر طهماسبی)
@alvaresinchannel
16.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 اعزام به جبهه ۲
با نوای گرم نوحه خوان
اصفهان و بچههای حاج حسین
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#کلیپ #روایت_فتح
#نماهنگ #اعزام
🎨 لوح | #از_تبیین_تا_قیام
✏️ رهبر انقلاب: هیئت حسینی به معنای یاد و تبیین است. یعنی باید این جور باشد: هم یاد را زنده کند، هم پایگاه و مرکز تبیین باشد. ۱۴۰۱/۰۶/۲۶
🖼 مجموعه لوح "از تبیین تا قیام" روزانه در KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
📥 نسخه قابل چاپ👇
khl.ink/f/53386
🍂 خورشید مجنون ۲۷
حاج عباس هواشمی
•┈••✾❀🔹❀✾••┈•
بعد از جلسه بعضی از برادران به خصوص فرماندهان تیپ و لشکرها با یک حالتی به من گفتند صحبتهای امروز شما بیشتر روضه خوانی بود تا گزارش. اشک همه را درآوردی.
از جلسه که بیرون آمدیم. علی شمخانی گفت: "می خواهم به خانواده علی هاشمی سربزنم؛ شما هم بیا"
- نمی توانم بیایم! خجالت میکشم.
- من حال تو را میدانم. این را هم میدانم که علیرغم کار زیادی که در منطقه داری، خودت هم از طریق زمین و هم از طریق هوا دنبال علی بوده ای.
سپس به اتفاق چند نفر از برادران از جمله احمدپور، که در آن زمان مسئول کل پشتیبانی بود و عده ای دیگر از پادگان گلف، به منزل پدر علی هاشمی رفتیم. داخل منزل که شدیم صدای گریه و زاری زنها بلند شد. نمی توانستم سرم را بالا بگیریم. داخل اتاق پذیرایی نشستیم. پدر علی هاشمی سعی میکرد خودش را کنترل کند. کمی نشستیم. همه ساکت بودیم. مادر علی با صدای بلند گفت: «حاج عباس پس علی چه شد؟ علی کجاست؟ مگر نه اینکه علی با شما بود؟ پس چرا او را تنها گذاشتید؟»
آهسته گریه میکردم. یک باره علی شمخانی زد زیر گریه. آن هم با صدای بلند. ندیده بودم علی شمخانی این طور گریه کند؛ حتی زمانی که برادرانش حمید و محمد شهید شده بودند. دیگران به خصوص احمد پور میخواستند علی را ساکت کنند، اما نمیشد. همه گریه میکردند. این وضعیت چند دقیقه ای طول کشید. بعد همه ساکت شدند. بعد از کمی سکوت علی شمخانی رو کرد به پدر علی هاشمی و گفت علی هاشمی فقط فرزند شما نبود، برادر من هم بود و من هم از این غم میسوزم. من هم مثل شما ناراحتم. دوستان علی همه ناراحت و نگران اند. اطمینان دارم که دوستان او در تلاش اند تا از وضع علی اطلاعی به دست بیاورند. حاج عباس علیرغم همه گرفتاری هایی که در این روزها دارد، ضمن اینکه عده ای را برای پیدا کردن علی بسیج کرده است، خودش هم دنبال علی میگردد. ایشان پریشب با دو گروه تا نزدیکی قرارگاه رفته است و دیروز صبح هم با هلی کوپتر منطقه را گشت زده.
اطمینان دارم حاج عباس برای پیدا کردن علی هر کاری بتواند میکند.» من تمام مدت ساکت بودم و گریه و غمی که در دل داشتم مجال صحبت را از من گرفته بود. بعد از حدود یک ساعت بلند شدیم و از آنجا بیرون آمدیم.
•┈••✾❀🏵❀✾••┈•
ادامه دارد
از کتاب قرارگاه سری نصرت
#قرارگاه_نصرت #شهید_هاشمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #محرم
🔸️هر سر که پیمان بلا دارد بیاید
هر کس هوای کربلا دارد بیاید...
🎞 مرکز چندرسانه ستاد مرکزی راهیان نور کشور