eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
283 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.3هزار ویدیو
335 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های میرفتند تا بلند ترین رو فتح کنند. سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند... ای حسین جان ما فدای تو.... روز وشب نالیم در عزای تو..... حسین جان حسین جان مرحله آخر عملیات کربلای یک بود و بایستی بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به و عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه. سحرگاه روز17 تیرماه 65 بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله 223 به دل دشمن زد و در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرزبه حرم اربابش به آسمان پرکشید... و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت. 🌹 شهادت عملیات کربلای یک 🌹 رمز عملیات: یا ابالفضل العباس رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام ومحل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا راوی: جعفرطهماسبی @alvaresinchannel
شهادت 18 تیرماه 1365 محل شهادت : 1️⃣ ✍️✍️✍️: روای: ☑️ به همراه برادران لطیفی ، و به (ع) مامور شدیم. ماموریت گردان قمربنی هاشم پاکسازی یکی از یالهای غربی قله 223 بود و دشمن برای اینکه رزمندگان ما نتوانند از طریق یالها به قله برسند موانع زیادی در مسیر عبور ایجاد کرده بود . چند لایه با مین های ضد نفرات و بشکه های 200 لیتری فوگاز و سیم خاردارهای عرضی به جای طولی و تله کردن مینهای ترکشی داخل آن و سنگرهای کمین فراوان همه این ها یالهای قله 223 را تسخیر نا پذیر میکرد.رزمنده های گردان قمربنی هاشم(ع) در سه گروهان سازمان دهی شذه بودند و طرح مانور اینگونه بود که یکی از گروهانها خط دشمن را تصرف کند وگروهانهای دیگر ادامه عملیات را انجام دهند. با گروهان خط شکن همراه شد و جلوی گروهان حرکت میکردیم تا اینکه به میدان مین رسیدیم.ستون نیرو های رزمنده چند متر به در یک جانپناه متوقف شد و بچه های تخریب و اطلاعات به همراه فرمانده گروهان به پشت میدان مین رفتیم. همه جا تاریک بود و چون اواخر ماه قمری بود خبری از ماه و نور آن در آسمان نبود. چند لحظه پشت میدان مین ، اطراف و محدوده میدان رو برانداز کردیم و با توکل به خدا و مدد گرفتن از نام علمدار کربلا کار معبر شروع شد. برادر لطیفی مین ها رو خنثی میکرد و جلو میرفت و برادر رمضانی هم پشت سرش با فاصله دو متر زمین رو چک میکرد که مبادا مین و موانعی جامانده باشد و منهم در آخر رو روی زمین پهن میکردم.تقریبا داشت شب به نیمه میرسید و ما با احتیاط کامل و با صبرو حوصله معبر میزدیم . دشمن باور نداشت که ما بتوانیم از موانع رد شویم ..وسط میدان مین بودیم که تیراندازی ایضایی دشمن شروع شد و تیرهای رسام که از دهانه دوشکا خارج میشد از بالای سر ما عبور میکرد وگاهی هم چند خمپاره بدون هدف داخل موانع به زمین میخورد که ما رو مجبور میکرد روی زمین دراز بکشیم.ما سه نفر بدون توجه به اتفاقات دور و برمون جلو میرفتیم و تمام تلاش ما این بود که به سیم خاردار آخر میدون برسیم ..اما یک اتفاق همه چیز رو به هم ریخت. در آن تاریکی و سکوت صدای و بعد هم روشن شدن در مقابل ما و بعد هم صدای انفجار .. توی اون سر و صدا، صدای (ع) بلندی شنیدم 🔶🌹 ادامه دارد @alvaresinchannel
شهادت 18 تیرماه 1365 محل شهادت : 2️⃣ ✍️✍️✍️: روای: تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود . ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم. چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم .. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و افتاده. اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است . خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین. مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه. فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است. اومدیم اول میدون وسروقت . خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند. درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد . سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده. ✅ هنوز یاد اون معبر که طناب معبرش با خون ابوالفضل رنگین شد زنده است ..اون هایی که از به مشرف میشوند یادشون نره که معبر عبورشون با خون شهید ابوالفضل رمضانی سرخ شده و اگر زیارت با عزتی است به یمن از پا افتادن ابوالفضل هاست.
هدایت شده از آلبوم خاطرات
🌷 ۱۷ تیر ۱۳۶۵ - سالروز شهادت سیدجمال قریشی مداح گردان علی اکبر (ع)، لشگر سیدالشهدا (ع) 🌱 متولد مرداد سال ۱۳۴۲ در روستای برغان کرج در جریان انقلاب در کنار برادران و سایر دوستان مبارزش فعالیت داشت. پس از پیروزی انقلاب فعالیت رسمی خود را در تبلیغات بسیج آغاز کرد. سید جمال در مرداد ۶۲ پس از اثبات شایستگی‌های خود بعضویت رسمی سپاه درآمد و در واحد آموزش نظامی مشغول به کار شد. وی در عملیاتهای مختلف شرکت داشت و چندین بار نیز مجروح شد. پس از شهادت برادرش سید عباس با تني مجروح براي چندمين بار به دوستان و همرزمانش در گردان حضرت علي اكبر (ع) لشكر ١٠ سيدالشهداء (ع) ملحق شد و در مرحله آخر عملیات کربلای یک در بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به دشت زرباطیه وبدره عراق ميباشد در سحرگاه روز17 تیرماه 65 به ياران شهيدش پيوست🕊🕊 غیر از سید جمال، سه برادرش و عمو و پسر عمویش هم به شهادت رسیده اند و این خاندان، شش شهید به انقلاب هدیه کرده است 📄 فرازی از وصیتنامه شهید: خدایا! برای من ننگ است که این همه شهدا را دیدم و بخواهم در بستر با مرگ طبیعی از دنیا بروم. (قسمتی از وصیت نامه مداح شهید سید جمال قریشی) 🌹سید جمال قریشی، شهیدی که حضرت آقا با شال سیادت ایشان نماز خواندند. آلبـــــوم خـاطــرات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🌼 ╰─┈➤ https://eitaa.com/photo_430
هدایت شده از آلبوم خاطرات
🌷 شهید سید جمال قریشی، مداح گردان علی اکبر (ع) - لشگر ده سیدالشهدا (ع) 🌱 متولد ۱۳۴۲ از روستای برغان ساوجبلاغ و دومین شهید خانه سید جلال قریشی و چهارمین شهید خانواده قریشی بود. سید محمد، عموی سید جمال رو منافقین در سال ۶۰ ترور کردند و پسر عمویش سید محمود در عملیات خیبر به شهادت رسید و بعد از سید جمال برادرش سید علی اصغر در کربلای ۵ عدد شهدای خانواده قریشی رو به ۵ رسوند. سید احمد قریشی، آخریش شهید این خاندان بود که مسئول تبلیغات لشگر سیدالشهدا(ع) و از فرماندهان جبهه مقاومت (لشگر فاطمیون) بشمار می رفت. 🔹سید جمال رو بارها در حال مداحی توی جاهای مختلف دیده بودم... سبک خوندن سید مثل برادر آهنگران بود و گاهی هم سوز مخصوص خودش رو اضافه میکرد... سید گردان حضرت علی اکبر علیه السلام لشگر ۱۰ سیدالشهداء علیه السلام رو برای رزم انتخاب کرده بود. هرجا میرفت اولین شرطش با فرمانده این بود که موقع عملیات زودتر از همه به دل دشمن بزنه... اونقدر متواضع بود... آخه توی سلک مداحان تواضع سخت پیدا میشه... سید یک مداح شیش دونگ بود اما متواضع و بی هوا.. موقع صبحگاه قرآن میخوند... ذکر صبحگاه جبهه هم برای سید بود.... همون «اللهم اجعل صباحنا» ی جبهه.... گاهی مجری مراسم های لشگر بود...گاهی هم مکبر نماز... بخشی از مداحی مجلس های بزرگ لشگرسیدالشهداء علیه السلام هم برای سید بود. تیرماه ۶۵چند روز قبل از شهادت-منطقه عملیاتی کربلای یک(مهران) ایستاده از سمت راست شهید سیدجمال قریشی و شهید میررضی فرمانده عملیات لشگرده سیدالشهداء علیه السلام 🌷سید وقتی میخوند اول خودش گریه میکرد...زیاد اهل ساز و برگ نبود تا میخواستی سوز داشت... بیشتر وقت ها وقت روضه خونی چشمهاش رو می بست و به پهنای صورت گریه میکرد. آخرین مسوولیتش تبلیغات گردان حضرت علی اکبر علیه السلام بود... در حقیقت سید فرمانده معنویت گردان بود... اواخر بهار سال ۶۵ بود که فرماندهان لشگر سیدالشهداء علیه السلام برای عرض ارادت و گزارش فعالیت ها خدمت رهبری رسیدند. اون موقع «آقا» رییس جمهور بودند... سید جمال هم توفیق داشت که در این دیدار باشه... سید جمال سید نشون دار بود و همیشه سعی میکرد این سیادت تابلو باشه. 💠روزی هم که خدمت آقا رسید شال سبزی دور گردنش بود... اون روز دیدار به نماز ختم شد و سید مکبر نماز بود... وقتی صفهای جماعت بسته شد و آقا به نماز ایستادند سید جمال شال سبزش رو روی شونه آقا انداخت و گفت: آقا جون میخواهم متبرک بشه... سید مکبرنماز آقا بود سید اون روز بین نماز مداحی کرد و گریه همه رو درآورد.... بعد از نماز و قبل از اینکه سید جمال شال سبزش رو طلب کنه. آقا می فرمایند: آقا سید شما هم ساداتی و هم رزمنده.... اگر اشکالی نداره این شال پیش من باشه.... و سید هم با کمال تواضع به شرط دعا برای شهادت قبول میکنه.... در پایان دیدار و وقت رفتن آقا به فرماندهان سفارش سید رو میکنه...که مواظبش باشید این سید اهل موندن نیست و رفتنیه... سید در حال مداحی و شال سبز سید بر دوش آقا 🌷آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های گردان حضرت علی اکبر علیه السلام میرفتند تا بلندترین قله قلاویزان رو فتح کنند... سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند... ای حسین جان ما فدای تو.... روز و شب نالیم در عزای تو..... حسین جان حسین جان 💠مرحله آخر عملیات کربلای یک بود و بایستی بلندترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله ۲۲۳ که مشرف به دشت زرباطیه و بدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه... سحرگاه روز۱۷ تیرماه ۶۵ بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله ۲۲۳ به دل دشمن زد و سید جمال قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرز به حرم اربابش امام حسین علیه السلام به آسمان پرکشید... و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت. 🌷شهادت: عملیات کربلای یک 🌷رمز عملیات: یا ابالفضل العباس علیه السلام 🌷رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام 🌷و . . . محل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا. ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 📄 فرازی از وصیتنامه شهید سیدجمال قریشی:👇👇 ✍️ ای خدای بزرگ! خود می دانی که تنها آرزویم چیست. خدایا! دلم برای شهادت خیلی تنگ شده است. خدایا! برای من ننگ است که این همه شهدا را دیدم و بخواهم در بستر با مرگ طبیعی از دنیا بروم. برای من، خالقا! ننگ است که دوستانم، همرزمانم با فیض شهادت در صف انبیاء و شهدای کربلای حسین قرار بگیرند و من در بستر بمیرم. پدرجان! اگر برادرت و برادرزاده‌ات و دو فرزندت شهید شدند، مبادا اگر برادرانم خواستند به جبهه بروند مانع شوی، اگر تمام فرزاندانت شهید شوند باید همه به جبهه بروند و اسلام را در تمامی دنیا سرافراز کنند.
هدایت شده از آلبوم خاطرات
24.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداح گردان علی اکبر(ع)بود قبل از یکی از عملیات ها،نیروهای گردان حضرت علی اکبر(ع) به دیدار آیت الله خامنه ای،رئیس جمهور وقت میروند موقع نماز وقتی حضرت آقا می خواهند نماز را شروع کنند، سید جمال که قرار بود مکبر نماز باشد، شال سبزش را می اندازد روی دوش آقا و می گوید این را گذاشتم تا تبرک بشود و بعدا می برم تا ان شا الله در جبهه به آرزویم برسم و شهید بشوم بین نماز، سید جمال مداحی سوزناکی می کند که مورد توجه حضرت آقا قرار می گیرد بعد از نماز،سید می رود شالش را بگیرد که آقا می فرمایند: شما ساداتی و اگر مشکلی ندارد این به عنوان تبرک پیش من بماند که سید جمال قبول می کند. تعریف می کنند بعدها که مجددا گردان خدمت حضرت آقا می رسد و کسی دیگر مداحی می کند. آقا جویای احوال سید جمال می شود که به ایشان می گویند که سید شهید شده است شهید سید جمال قریشی متولد روستای برغان از توابع کرج بود که در ۱۷ تیر ۶۵ و عملیات کربلای1 بشهادت رسید غیر از سیدجمال، سه برادرش و عمو و پسر عمویش هم بشهادت رسیده اند و این خاندان،6شهید به انقلاب تقدیم کرده است آلبـــــوم خـاطــرات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🌼 ╰─┈➤ https://eitaa.com/photo_430
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ میگی جنگ زمینی نیست، موشکیه، کاری از دستم برنمیاد؟! ❌ اشتباهه! اگه پشت نیرو مسلح خالی بود، ۱۲ روزم دوام نمی‌آوردن! 👥 همین اتحاد مردم بود که زور دشمنو برید... 🧠 حالا دشمن داره تو خیابون و فضای مجازی جنگ روانی راه میندازه... میخوان بترسونن، دوقطبی کنن، تفرقه بندازن... همون کاری که دور مسلم بن عقیل کردن! 🔥 باید وایسیم! باید بدونیم با کیا طرفیم! یهودشناسی یعنی شناخت ریشه این همه ظلم و جنایت. @amenin_co
انجمن راویان فتح البرز
✊ میگی جنگ زمینی نیست، موشکیه، کاری از دستم برنمیاد؟! ❌ اشتباهه! اگه پشت نیرو مسلح خالی بود، ۱۲ روزم
کاری بسیار زیبا و اثر گذار از یک مجموعه سیاحتی که در این موقعیت جنگی کار تجاری خود را رها کرده و غفلت نهاد های فرهنگی دولتی را با آتش به اختیار درعرصه جهاد تبیین ورود پیدا کرده و نقش ایفا میکند جای بسیار تأسف دارد عده‌ای در حال درگیری های حاشیه‌ای مسائل بی اهمیت هستند و از مسائل مهم تر غافل...
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
((السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین)) 🔰قرائت زیارت پرفیض عاشورا 🗓پنجشنبه۱۹تیرماه ساعت ۱۷/۳۰ 🕌مکان :گلزار شهدای امام زاده محمد(ع) میعادگاه ::👇 قطعه" """شهداء علی طریق القدس"" راوی دفاع مقدس: حاج حمید پارسا مداح: کربلایی حمید ندرلو ستاد مردمی : مراسمات شهدای "طریق المقدس "
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 آن‌هایی که خواب آمریکا را می‌بینند خدا بیدارشان کند ‌ آلبـــــوم خـاطــرات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🌼 ╰─┈➤ https://eitaa.com/photo_430
🔹إِنَّمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا مَتَاعٌ 🔸این زندگی دنیا فقط متاعی [اندک و زودگذر] است ‌ 📗سوره غافر، آیه ۳۹ ‌ آلبـــــوم خـاطــرات ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭┈───── 🌱🌼 ╰─┈➤ https://eitaa.com/photo_430