25.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عملیات کربلای یک
آزاد سازی شهر مهران
معبری برای زلئران #کربلای_حسینی
کجا میرید #کربلا
با کی میرید #روح_الله
ما رو هم ببرید #جانداریم
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#معبر_خونین_قلاویزان
#شهید_ابوالفضل_رمضانی
شهادت 18 تیرماه 1365
محل شهادت : #مهران_قلاویزان
✍️✍️✍️: روای: #امیر_خنده_جام
تمام سر وصورتم رو خون گرفته بود .
ابتدا فکر کردم مجروح شدم، خون ها رو از صورتم پاک کردم و یه تکونی خوردم.
چیری نشده بود سینه رو از خاک بلند کردم و یه نگاه به اطراف انداختم
.. دیدم ابوالفضل رمضانی پاش به پوست آویزونه و #وسط_معبر افتاده.
اومدم بالاسرش ، دیدم زنده است .
خودم رو به برادر لطیفی که چند متر جلوتر بود رسوندم و با هم مشورتی کردیم.قرار شد برادر لطیفی معبر رو ادامه بده و من هم ابوالفضل رو از معبر بیرون ببرم. طناب معبر رو توی میدون محکم کردم وابوالفضل رمضانی هم خودش کمک کرد و در حالیکه خون زیادی از محل زخم هاش میومد به اول میدون اومدیم و بچه های امدادگر رو خبر کردم و مشغول بستن زخم ابوالفضل شدند و من برگشتم توی میدون مین.
مسیر معبر و طناب معبر سفید زنگ با خون هایی که از ابوالفضل رفته بود کاملا قرمز شده بود ، دو نفری معبر رو تموم کردیم و سیم خاردارهای توپی آخر میدون مین رو هم قطع کردیم ، هنوز دشمن متوجه نشده بود. معبر کامل باز شده بود یکی دوبار عرض معبر رو رفتیم و اومدیم و وارسی کردیم که مین جانمونده باشه.
فرمانده گردان رو هم آوردیم توی معبر و ایشون هم تا انتهای معبر رفت و خاطرش جمع شد که معبر باز است.
اومدیم اول میدون وسروقت #شهید_ابوالفضل_رمضانی.
خونریزی زیاد خیلی بیحالش کرده بود. ابوالفضل قد بلندی داشت وخیلی هم هیکلی بود. اما این زخم کاری همه توانش رو برده بود اما اون لبخند همبشگی روی لبانش بود. با برادر لطیفی کا رها رو تقسیم کردیم. من اول میدون نشستم ولطیفی هم رفت آخر میدون و بچه های گردان قمر بنی هاشم علیه السلام برای شکستن خط دشمن وشروع عملیات وارد معبر شدند.
درگیری شروع شد دشمن مقاومت میکرد و آتش سنگینی رو منطقه اجرا میکرد .
سمت چپ ما چند تا تیربار سنگین کار میکرد . نارنجک برداشتم و برای آخرین بار نگاهم به ابالفضل افتاد که دیگه رمقی به تن نداشت با او خدا حافظی کردم ورفتم سروقت سنگر دوشکا... با دشمن درگیر شدیم و خودم هم مجروح شدم و وقت عقب اومدن سراغ ابوالفضل رو گرفتم او رو عقب برده بودند. توی بیمارستان بودم که خبر دادند ابوالفضل رمضانی شهید شده.
✅ هنوز یاد اون معبر که طناب معبرش با خون ابوالفضل رنگین شد زنده است ..اون هایی که از #مرز_مهران به #کربلا مشرف میشوند یادشون نره که معبر عبورشون با خون شهید ابوالفضل رمضانی سرخ شده و اگر زیارت با عزتی است به یمن از پا افتادن ابوالفضل هاست.
@alvaresinchannel
🔲 رهبری مبارزه
▪️کسانی که میخواهند یک مبارزه اجتماعی را رهبری کنند، باید از اباعبداللّه درس بگیرند. حسین بن علی(ع) در نظر دارد به مبارزهای دست زند، در این مبارزه دو دسته باید شرکت کنند، یک دسته آنها که در کادر اصلی مبارزهاند، یعنی کسانی که استخوانبندی مبارزه را تشکیل میدهند، سرنخها در دست آنهاست.
▪️اینها باید مردمی آزموده، قابل اعتماد، دارای هدف مردمی، دارای نیرو و استقامت و اراده قوی، مردمی آشنا به وظیفه، مردمی تشکیلاتی و مطیع و فرمانبردار باشند؛ نمونه آنها مسلم بن عقیل، نمونه دیگر قیس بن مهر، نامهرسان آن حضرت به کوفه. اباعبداللّه (ع) این عده را با کمال دقت انتخاب کرد.
▪️دسته دیگر هواداران یک نهضتاند که باید در مواقع لازم از نیروی آنها کمک گرفت. در انتخاب این دسته، آن اندازه نمیشود دقت کرد. اینها خواه و ناخواه، دنبالهرو هستند. از این دنبالهروها عدهای دنبال کاروان حسینی به راه افتادند
▪️ابن زیاد وضع را مطالعه کرد و با نیرنگهایی [باعث شد حامیان مسلم پراکنده شوند] ...اینها همان مردم مذبذب و بیارزش کوفه بودند. چنین مردمی ارزش آن را ندارند که بشود با اتکاء بر آنها مبارزه کرد. اینها نمونههای بیاستقامتی هستند
▪️اما با این اخبار وحشتناک، مبارزه حسینی متوقف نشد، فقط تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود...[حضرت در میان مردم فرمود] هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود.
▪️بیشتر کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند...چون صحنه مبارزه عوض شد، دیگر نباید افراد متزلزل و مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به در آمدهاند، پیرامون او بمانند.
📓مبارزه پیروز، ص 17-19
#کربلا
#محرم
﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋
❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝
@moalem_ravi