eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
275 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.9هزار ویدیو
269 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
1403.01.29-OstadNabaviyan.mp3
5.65M
🅾 اطلاعات شنیدنی و جالب توجه درباره حمله نظامی ایران به اسرائیل تحلیل بسیار بسیار زیبای آقای نبویان رو گوش کنید و لذت ببرید نبویان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 روایتگری یادگار دفاع مقدس برادر حاج مجید ایزدیار معراج شهدای بیلقان هیئت رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیه‌السلام ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ قسمت اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔼 روایتگری یادگار دفاع مقدس برادر حاج مجید ایزدیار معراج شهدای بیلقان هیئت رزمندگان گردان حضرت امام سجاد علیه‌السلام ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ قسمت دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ اردیبهشت ۱۳۶۶ — سالروز شهادت معلم و دانشجوی بسیجی، علی اصغر ربیع نتاج ،نیروی گردان عاشورا ، لشکر ۲۵ کربلا " ولادت: بابلسر - ۲۵ آبان ۱۳۴۳ # شهادت: عملیات کربلای ۱۰، ماؤوت "مزار: گلزارشهدای تکیه معصوم زاده - فریدونکنار- مازندران | رجز خوانی بسیجی عاشق و دلباخته، شهید ربیع نتاج " دل گرفتن از منال و منزل و بستر خوش است " عزم میدان کردن و لبیک بر رهبر خوش است "پ.ن: شهید آوینی، کلیپ شعرخوانی شهید ربیع نتاج در جمع رزمندگان را در یکی از قسمت های مجموعه روایت فتح آورده و در گفتار متن فيلم، وی را اينگونه معرفی می‌كند: " در آن لحظات كه مي‌خواستيم بقصد خطوط مقدم عملياتی، سوار هلی‌كوپتر شويم، ناگاه به ياد آن سيد عارف دريا دلمان، شهيد علي اصغر ربيع نتاج افتاديم كه شش ماه قبل در همين جا با او آشنا شده بوديم. روز دوم عمليات كربلاي ده بود. سيلاب پل موقتی را كه يگان‌های مهندسی ستاد حمزه بر رودخانه چومان زده بودند با خود برده و كار هوانيروز دو چندان شده بود. نسيم باد از بوستان‌های «تجري من تحتها الانهار» وزيدن گرفت و نغمه‌ی خوش غزلی كه از آسمان سينه آن دلاور، شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج نزول می‌يافت. فضای خاطره را پركرد. سايه‌ی عنايت شهيد سيد علی اصغر ربيع نتاج، اكنون پناه امنی است كه محبان و پيوستگان او را از آتش دور می‌دارد و اين معنای شفاعت شهيد است. آن روز كه همه‌ی پيوندها جز پيوند محبت گسيخته می‌شود، محبت راستين آنان به شهيد ،رشته‌ی شفاعتشان است. https://eitaa.com/joinchat/1821507861C9dae8ea7f8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا رو به ربط ندید! قابل توجه کسانی که می‌گویند مسائلی مثل حجاب را به شهدا ربط ندید شهدا برای خاک و وطن رفتند؛ فقط کافی است وصیتنامه شهدا بخوانیم. این همه تاکید به حفظ ، این پرچم مسلمانی، در وصیت نامه های شهدا نشان دهنده چه چیزی است؟ @shamime141
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 توصیه اخلاقی روز گذشته رهبر انقلاب به فرماندهان نیروهای مسلح: باید به خدا اعتماد، توکل و حُسن ظن داشت 💻 Farsi.Khamenei.ir
📣 ارتشی انقلابی و مقاوم 🖼 روایت تصویری ویژه از حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دوران دفاع مقدس ✏️ اولین روزهای سال ۱۳۵۸ و در جریان غائله‌ی کردستان پادگانهای ارتش مورد حمله‌ی گروه‌های ضدّانقلاب قرار گرفت. به نیروهایش دستور مقاومت داد؛ امّا دولت موقت به دنبال سازش بود. در همین روزها آیت‌الله خامنه‌ای با قرنی دیدار کرد: «به قرنی گفتم من خیلی این لباس [ارتشی] را دوست دارم و اگر آخوند نبودم، می‌آمدم در ارتش با تو کار می‌کردم. ✏️ قرنی گفت اگر بیایید از همان اول به شما درجه‌ی سرهنگی می‌دهم. آن وقت‌ها [در ارتش] سرهنگی درجه‌ی سطح بالا بود.» 🌷 سالروز شهادت سپهبد سید محمدولی قرنی 📥 نسخه قابل چاپ: khl.ink/DarLebaseSarbazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 افتخار ارتشی‌بودن 🔹️خاطره رهبر انقلاب از دیدار با شهید قرنی در روزهای اول انقلاب. ۱۴۰۱/۱۱/۱۹ 🌷 سالروز شهادت سپهبد سید محمدولی قرنی 💻 Farsi.Khamenei.ir
📢 شیخ‌بهایی؛ نمونه همراهی روح دینی با پشتیبانی علمی ✏️ رهبر انقلاب: «شيخ بهايى» هم كه يك آخوند به تمام معناى كامل است... ✏️ در زمان «شيخ بهايى»، رشته‌‌‌‌‌‌هاى دينى در آن مسير و جريان صنفىِ آخوندى افتاده بود. در گذشته، صنفىِ به اين شكل كه نبوده است؛ يك روحانى بوده كه در همه‌‌‌‌‌‌ى علوم عالم بوده؛ مثل خود «ابن‌‌‌‌‌‌سينا» كه شاگرد فلسفه هم داشته، شاگرد طب هم داشته است. ✏️ اما «شيخ بهايى» مربوط به آن دورانى است كه روحانيت جنبه‌‌‌‌‌‌ى صنفى پيدا كرده بود؛ يعنى يك آخوند حرفه‌‌‌‌‌‌يىِ منبر و محرابى، با آن‌‌‌‌‌‌گونه دانش‌هاى كذايى. پس، آن روح دينى، با روح علمى اصلاً منافاتى ندارد؛ بلكه روح دينى، كمك و پشتيبان روح علمى است. ۱۳۷۰/۱۱/۱۵ 🔹️عکس: حضور رهبر انقلاب بر مزار در حرم مطهر رضوی 🌷 روز بزرگداشت بهاءالدین محمد بن عزالدین حسین معروف به شیخ بهایی، حکیم، علامهٔ فقیه، عارف، اخترشناس، ریاضی‌دان، شاعر، ادیب، تاریخ‌نگار و دانشمند شیعهٔ ایرانی در قرن ده و یازده 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔼 مراسم بیست و پنجمین گردهمایی یادگاران ، هشت سال دفاع مقدس استان البرز
 🌸 " ترکش منتظر " در منطقه طلاییه مستقر بودیم . خورشید در حال غروب بود و دلم بد جور هوای بچه ها را کرده بود. تعدادی از اونها در عملیات قبلی به شهادت رسیده بودند و بیشتر آنها مجروح و زخمی در بیمارستانها بستری 🤕 بودند. از قدیمی ها من مانده بودم و چندتا از بچه های مسجد.  با یه فیگور خاص دستم 🤲 را  به طرف آسمان گرفتم و گفتم : "خدایا ! از من چه گناهی سر زده که دو سه ساله توی جبهه هستم ولی تا حالا یه آخ هم نگفتیم و هیچ خبری نشده است " 😜 هنوز حرفم تمام نشده بود که نه‌برداشت، نه‌گذاشت، ترکشی سرگردان درست آمد و خورد به مچ دستم و برای مدتی کنار بچه های زخمی🤒 جا خوش کردم.😅 راوی : احمد ترکی        ‌‌‍‌‎‌ @mfdocohe🌸
🔴 ✍ یکی از گروه های منحط که در ابتدای پیروزی انقلاب بر اساس خط اعتقادی منحرف خود و برداشت های اشتباه و ناصواب از اسلام و قرآن، ترور و به شهادت رساندن مقامات سیاسی و نظامی وفادار و دلسوز نظام را در دستور کار خود قرار داده بود؛ گروه فرقان بود. یکی از مقامات نظامی و متعهد به نظام که توسط این گروه، ترور و به شهادت رسید؛ سپهبد شهید؛ محمد ولی قرنی بود. محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۰۹، وارد د دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۳۶، به اتهام توطئه برای سرنگونی پهلوی دوم دستگیر و به اخراج از ارتش و زندان محکوم گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی، قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش شد و در مقابله با آشوب‌های کردستان ایفای نقش کرد. وی در سوم اردیبهشت ۱۳۵۸، به دست چند تن از اعضای گروهک فرقان به‌شدت مجروح شد و به شهادت رسید. اما روایت سرلشکر پاسدار محسن رضایی؛ رئیس وقت سازمان اطلاعات سپاه از اعتقادات این گروه و فعالیت‌های آنها و همچنین نحوه شناسایی، دستگیری و بازجویی و اعترافات آنان، روایتی جالب و در عین حال  عبرت‌آموز است که به مناسبت سالروز شهادت سپهبد شهید محمدولی قرنی توسط این گروه منتشر می‌شود: یکی دو ماه از انقلاب نگذشته بود. دولت موقت انسجام لازم را نداشت و نهادهای امنیتی هم در کشور شکل نگرفته بود. در کشور، احساسات و شور انقلابی جریان داشت و سلاح بسیار زیادی در دست مردم بود. ساختار اداری قبلی به‌کلی نابودشده و نهادها و سازمان‌های جدید هم در حال تأسیس بودند. در چنین وضعیتی، گروه فرقان با رهبری یک طلبه جوان به نام اکبر گودرزی شکل گرفت. اعضای این گروه قصد داشتند که عده زیادی از روحانیون مبارز و سران نظام را ترور کنند. آن موقع، مسئولان نظام محافظ و نگهبان نداشتند و هرکسی به‌راحتی می‌توانست آنها را ترور کند، چون خبری از پلیس و امنیت نبود. بعلاوه گروه فرقان یک گروه جوان و ناشناخته بود و برعکس گروه‌های دیگر مانند مجاهدین خلق یا حزب موتلفه اسلامی، تقریباً هیچ شناختی از آن وجود نداشت. اعضای این گروه جوان‌هایی مذهبی اما احساساتی بودند که با برداشت سطحی از قرآن و نهج‌البلاغه برای بیشتر مفاهیم دینی، مصادیق عینی ساخته و با یک برنامه حساب‌شده به دنبال ترور برخی از مسئولان و چهره‌های انقلابی بودند. آنها کار بسیار خطرناکی را شروع کرده و عده‌ای از متدین‌ترین، انقلابی‌ترین و وفادارترین نیروهای انقلاب و امام را نشانه گرفته بودند. در مرحله اول، امثال محمدولی قرنی، آیت‌الله مطهری، دکتر محمد مفتح، مهدی عراقی و پسرش محمد حسام را شهید و به جان خیلی‌های دیگر مانند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای سوءقصد کردند که ناموفق بودند. گروه فرقان عده زیادی از افراد را نشانه گرفته بود تا شهید کند. اگر فرصت می‌یافت، احتمالاً ده تا پانزده نفر دیگر از سران نظام را شهید می‌کرد. البته بخش عمده‌ای از این اطلاعات، بعد از دستگیری آنها به دست ما رسید. در واقع، ما با جریان ناشناخته‌ای مواجه بودیم که با اتکای به آیات قرآن و شعارهای اعتقادی و ظاهر اسلامی، نزدیک‌ترین افراد به حضرت امام را هدف قرار داده بود.   ⚪️ نفوذ در درون گروه یک روز مرتضی الویری یک نفر را به من معرفی کرد که به‌نوعی با گروه فرقان ارتباط پیداکرده بود. من این فرد را به آقای رمضانی و دکتر محمدی معرفی کردم و او نفر اصلی برای نفوذ در تشکیلات فرقان شد. آن فرد به ما خبر داد که یکی از نیروهای کادر فرقان در جست‌وجوی خانه‌ای برای اجاره است. ما از این فرصت استفاده کردیم و خانه دو طبقه‌ای در نزدیکی بیت حضرت امام اجاره کردیم. در طبقه اول آن، یکی از برادران پاسدار به نام آقای قایقران را با خانواده‌اش قرار دادیم تا از نزدیک مراقب اوضاع باشد و طبقه دوم را از طریق عامل نفوذی خود به کادر فرقان پیشنهاد دادیم. ادامه 👇👇👇
خوشبختانه آن فرد آمد و در طبقه دوم مستقر شد. ما به کمک دوستانمان در اداره دوم ارتش، در همه جای آن خانه میکروفون کار گذاشته بودیم و گفت‌وگوی افراد و جلسه‌های گروه فرقان را شنود می‌کردیم. از خلال شنودها اطلاعات خوبی به دست آوردیم. تیم تعقیب و مراقبت ما هم فعال شد و ما با تعقیب افرادی که به آن خانه تردد داشتند، اطلاعات خود را درباره فرقان تکمیل کردیم. متأسفانه شهادت دکتر مفتح کار را برای ما سخت کرد. ما نمی‌دانستیم خانه‌های تیمی فرقان را که شناسایی کرده بودیم، بزنیم یا نه و اگر به این خانه‌ها حمله کنیم، آیا موفق خواهیم شد تا از ترور افراد دیگر به دست عوامل فرقان جلوگیری کنیم یا اینکه احتمال دارد اعضای فرقان هوشیار شوند و از دسترس ما خارج شوند؟ این تردید تا دی‌ماه سال ۵۸ که همه خانه‌های تیمی گروه فرقان را شناسایی و به آنها حمله کردیم، بین دوستان ما مطرح بود.   🔴 دستگیری و بازجویی اعضای گروه بعد از شهادت شهید مفتح در آذر ۵۸ به نتیجه رسیدیم که به هر طریق ممکن، حمله به خانه‌های تیمی گروه فرقان را شروع کنیم. بر همین اساس، به یازده خانه تیمی حمله کردیم که در نتیجه آن، نزدیک به پنجاه نفر از اعضای فرقان دستگیر شدند. آقای گودرزی (رئیس گروه) برخلاف تصور، در ۴۸ ساعت اول اعتراف کرد و اطلاعات زیادی در اختیار ما گذاشت. من از دوستان سؤال کردم: شما چطور این‌همه اطلاعات را از ایشان گرفتید؟ آیا او را کتک زدید؟ گفتند: نه ما حتی یک سیلی هم به او نزدیم. دوستان ما فقط کار اطلاعاتی صرف نمی‌کردند، چون می‌دانستند که این گروه، اعتقادی است. ازیک‌طرف، با اعضای گروه فرقان مباحثه اعتقادی داشتیم و در وهله اول، بطلان عقایدشان را ثابت می‌کردیم. هنگامی‌که آنها از درون متزلزل می‌شدند، شروع به حرف زدن می‌کردند. بنابراین، مهم‌ترین ابزار ما، اثبات بطلان اعتقادات آنها بود که برایشان بسیار سخت بود و از اینکه می‌دیدند همه اعتقادات آنها پوچ بوده، عذاب می‌کشیدند. حادثه فرقان یکی از عبرت‌های تاریخ انقلاب است. افرادی متدین، نمازخوان، نماز شب خوان و دائم روزه‌دار با شعار اسلام آمدند و بهترین آدم‌های متدین انقلاب را به شهادت رساندند. اما با کار فرهنگی که روی آنها شد، به‌شدت عوض شدند، تغییر کردند و فهمیدند که اشتباه بزرگی کرده‌اند، طوری که تا نزدیکی چوبه دار، دغدغه این را داشتند که آیا خدای متعال توبه آنها را پذیرفته یا نه؟ آنها حتی پدر و مادر و خواهران و برادران خود را توجیه کرده بودند که اشتباه کرده‌اند. به آنها گفته بودند که برای ما دعا کنید تا خدا توبه ما را بپذیرد. اگر این حادثه، هرسال یک‌بار به جوانان ایران یادآوری شود و به‌عنوان یک پند جلوی چشمانشان باشد، گزاف نخواهد بود. منبع: اردستانی، حسین، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: راه دوران مبارزه، بحران گروه‌های سیاسی: روایت محسن رضایی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۹، صص ۳۱۷، ۳۱۸، ۳۱۹، ۳۲۰، ۳۲۱، ۳۲۲، ۳۲۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 به مناسبت دوم اردیبهشت سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ♦️ماجرای طنز رد شدن حاج قاسم سلیمانی از گزینش سپاه کرمان از زبان شیرین خودش و سردار کرمی☺️ 🔸ماجرای بدنساز بودن حاج قاسم، پیراهن آستین کوتاه، بازوهای کلفت، موهای فرفری و کمربند پهن ایشان را از دست ندهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴 در آستانه سالگرد عملیات بیت المقدس . . . . 💠 حماسه آزادسازی خرمشهر
هدایت شده از دفاع مقدس
گفتگو با شهید زین الدین 🌴 🌱 سردار رشید اسلام، مهدی زین‌الدین در طی مصاحبه ای, به خاطرات خود از عملیات خیبر اشاره می‌کند و می‌گوید: 🎙در عملیات خیبر یک لحظه‌هایی داشتیم که دشمن در جزیره مجنون، با تمام امکانات و نفرات خود، فشار سنگینی را به ما وارد نمود. وقتی بود که دیگر نه مهماتی بود و نه نیرویی و بعضی جاها هم نیروهای ما در محاصره کامل دشمن قرار گرفته بودند و کلاً فقط یک‌خط در دست ما مانده و جزیره در حال سقوط بود در اینحال با صحنه هایی بهت آور روبرو شدیم.به یکی از نیروها گفتم: «چطور شد که دشمن از آن طرف نیامد؟» گفت: «مگر ندیدی نیروهای خودمان آرپی‌چی می‌زدند؟!» .... در صورتیکه می‌دانستیم نیرویی در آنجا نداریم!! ... یقیناً امدادهای غیبی ما را در آنجا نگه داشته بود.از آن لحظه،یقین کردیم که اراده الهی بر حفظ جزیره مجنون قرار گرفته؛ چه نیروی زیاد و چه کم به کار ببریم، تأثیری ندارد، این‌طرف ۶۰ تا ۷۰ نفر نیرو بیشتر نداشت و ۳ تا ۴ کیلومتر چپ و راست آن باز بود، ولی مطمئن بودیم که خدا رعب در دل دشمنان انداخته و ملائکه‌الله در آن فضاهای خالی زیاد با دشمن می‌جنگیدند، از اینرو ما ۶۰ نفر در مقابل سیل انبوه تانک‌ها و نفربرهای دشمن توانستیم مقاومت کنیم و دشمن فقط متوجه ما ۶۰ نفر بود و هرچه آمد جزیره را تصرف کند نتوانست؛ درصورتی که خیلی راحت می‌ت،وانست از راست یا چپ، نیروهای ما را دور بزند و همه را اسارت بگیرد، ولی ملاحظه کردیم دشمن متوقف شده، رعب دارد و نمی‌تواند جلو بیاید. آنروز را تا شب بهر شکل ممکن، مقاومت کردیم. از همان شب، دشمن دیگر جرأت حمله اساسی و تصرف جزیره را از دست داد
دلتنگ همتون هستم بچه ها زمستان۱۳۶۳ گردان میثم، پادگان دوکوهه یکی از روزها،همه داخل اتاق نشسته و مشغول تخمه شکستن بودیم.سعید طوقانی آرام آمد کنار من و دم گوشم گفت: -می‌گم حمید،این یادگاری‌هایی که روی دیوار نوشتی خیلی باحال شده،دستت درد نکنه،ولی چیزه،عباس می‌گفت حمید خطش مثل خودش بی‌ریخته و زمخت.می‌گفت حمید گند زده به درودیوار پادگان. باعصبانیت نگاهی انداختم به عباس که درحال صحبت با حسین رجبی بود.سعید بلند شد و رفت طرف کیسه مشمّای وسط اتاق که مثلا تخمه بردارد.فکر کرد من متوجه‌ش نیستم و نمی‌فهمم دارد چکار می‌کند.رفت کنار گوش عباس و گفت: -می‌گم عباس آقا،می‌دونی این یارو خِپِله حمید،چی می‌گفت؟ عباس خونسرد پرسید:چی می‌گفت؟ که سعید گفت: -حمید می‌گفت عباس دوزار بلد نیست ضرب بزنه.همون بهتر که بره توی عروسی‌ها و تُنبَک بزنه.می‌گفت عباس فقط بلده دامبول دیمبول کنه. عباس نگاه تندی به من انداخت.من هم با عصبانیت نگاهش کردم.سعید خودرا کشیدکنار اصغر و یواشکی خندید.اصغر گفت: -پدرآمرزیده باز این دوتا رو انداختی به جون هم؟الانه که اتاق رو بریزند به هم. من باصدای بلند گفتم: -نفهمیدم عباس آقاحالا دیگه کارت به جایی رسیده که به پروپای من می‌پیچی و دربارۀ هنر خطاطی بنده افاضۀ سخن می‌فرمایی؟ عباس هم سرپا ایستاد و قیافۀ داش‌مشدی‌ها را به خود گرفت و درحالی که یک کتف خود را به‌طرف من کج کرده بود،گفت: -حالا دیگه بعضیا این‌قده خوش‌خط شدن که به ضرب ما گیر می‌دن؟ملالی نیست،اگه خواستن،ارکستر داریم که واسۀ عروسیشون باباکرم بزنه.آخه بعضیا لیاقتشون همینه دیگه. ناگهان من و عباس سرشاخ شدیم.لنگ و پاچه‌ی همدیگر را گرفتیم و شروع کردیم به رجزخوانی.همۀ آنهایی که توی اتاق بودند،خود را کنار کشیدند تا زیر دست‌وپای ما له نشوند.لحظه‌ای بعد هردو درهم شدیم و شروع کردیم به دعوا. سعید با پای برهنه دوید داخل راهرو و داد زد: -بچه‌ها!بدوید که این دوتا دوباره جنگشون شد. نیم ساعتی من و عباس مثلا همدیگر را می‌زدیم.خسته که شدیم،رو کردم به اصغر و گفتم: -شما همین‌طور نشسته‌اید کنار و هرره کرره می‌کنید؟خب بیایید جدامون کنید دیگه. صدای قهقهه‌مان در راهروی گردان پیچید و به همۀ اتاق‌ها رسید. عباس دائم الحضور، سعید طوقانی و حسین رجبی،اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در شرق دجله به شهادت رسیدند. نقل از کتاب:پهلوان سعید نوشتۀ:حمید داودآبادی چاپ:نشر نارگل
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 📽 فیلمی زیبا و خاطره برانگیز از دوران دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل با نوحه ای بسیار حماسی و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙اسلام اگر بیند خطر ، جان را نثارش می کنم با خون نگهداری من از مرز و دیارش می کنم سرباز جانباز جهاد فی سبیل الله منم فرمانبر قرآن و احکام رسول الله منم ثابت قدم دلبسته بر ارکان حبل الله منم تا پای جان با پایمردی پایدارش می کنم باشد امام و رهبرم پور امیرالمومنین فرزانه فرزند حسین ، کوبنده ی مستکبرین فرمانده ی کل قوا ، پیر حماسه آفرین من پیروی از دولت با اقتدارش می کنم باید امام خویش را تا کربلا یاری کنم اندر کنار مرقد جدش حسین زاری کنم با او زیارت خوانم و اشک از بصر جاری کنم سیر و سفر با لشگر پر افتخارش می کنم از هستی خود در ره یاری حق بگذشته ام متن شهادت نامه را با شوق جان بنوشته ام تا بر سر امیال نفس و آرزوها هشته ام گر نخل دین شد تشنه با خون آبیارش می کنم...
🔴 جنگ نفت‏كش‏ها🔥🔥 ♦️از سوم اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۳ حمله هوایی رژیم بعث به نفتکش‌های ایرانی در خلیج‌فارس آغاز شد. هدف دولت بعثی عراق این بود که مانع از صدور نفت ایران شود و برای جایگزینی نفت ایران در بازارهای بین‌المللی، تولید و صادرات نفت کشورهای منطقه افزایش یابد به‌طوری‌که به موازات تشدید حملات عراق به پایانه‌های صدور نفت ایران و نفتکش‌ها، قیمت نفت به‌تدریج کاهش یافت. به این ترتیب، بعثی ها ضمن حمله به جزیره‌ خارک، نفتکش‌های حامل نفت ایران را در ۳ اردیبهشت‌ ۶۳ مورد حمله قرار دادند. عراق از قدرت هوایی خود برای اجرای این تهدیدات استفاده نمود... دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا