یک فنجان کتاب☕📖
🔶️برشی از کتاب حوض خون،
روایت زنان اندیمشک از رختشویی در دفاع مقدس
💠 خاطرات زهرا ملکنژاد، قسمت ششم:
یکدفعه تمام بدنم یخ کرد. انگار سر شدهبودم، نمیدانستم چکار کنم. نگاهها روی من خیره بود. نمیدانم از کجا قدرت پیدا کردم و توانستم خودم را جمعوجور کنم. سرم را بالا آوردم و گفتم: الحمدلله، خون پسرهای من و تو در راه اسلام ریختهشده. کبری با شوهرش رفت خانه. من ماندم سرکلاس. به هر زحمتی بود کلاس را ادامه دادم تا تمام شد. پسرم محمود* و خواهرزادهام احمد همیشه باهم بودند. خیلی از همرزمهای محمود میگفتند شهید شده. اما از جنازه خبری نبود. هر لحظه منتظر بودم خبری از محمود برایم بیاورند.
عملیات والفجر۸ بود و باز بیمارستانها پر از مجروح. روزهایی بود که آرام و قرار نداشتم. وجدانم قبول نمیکرد توی آن اوضاع رختشویی نروم. میرفتم، مینشستم پای تشت، خون و تکههای پیکرها لای رختها محمود را میآورد جلوی چشمم. از مادرهای شهدا خجالت میکشیدم که بیقراری کنم. پا به پای آنها رخت میشستم و برایشان حین کار مداحی میکردم. چهل روز با هولوولا و اشک و دلشوره گذشت.
نیمهشب بود، با صدای در از خواب پریدم. دویدم توی حیاط و در را باز کردم؛ لاغر و با دست آتل بسته و سرو صورت زخمی جلویم ایستاد. نشناختمش. با نفسی که سخت بیرونش میداد گفت: سلام مامان. خوبی؟ اجازه هست بیام تو؟!
*محمود حسینپور در جنگ مجروح و شیمیایی شده بود و ۵ آذر ۱۳۷۷ بر اثر عارضهی شدید شیمیایی و مجروحیت به شهادت رسید.
ادامه دارد...
عکس: شهید محمود حسینپور و شهید احمد کلانی
یک فنجان کتاب☕📖
🔶️برشی از کتاب حوض خون،
روایت زنان اندیمشک از رختشویی در دفاع مقدس
💠 خاطرات زهرا ملکنژاد، قسمت هفتم:
سرش را گذاشتم روی سینه ام و گفتم مامان دورت بگرده محمودم خوش اومدی. توی عملیات شدید مجروح شده بود اعزامش کرده بودند شهر دیگری و این مدت ازش بی خبر بودیم.
.
.
.
نوهام سه چهار ماهه بود او را گرفته بودم بغل، باهاش بازی میکردم و قربان صدقهاش میرفتم یک دفعه صدای هواپیماها و انفجار بمبها خانه را به لرزه درآورد. بچه را بغل زدم و با عروسم پناه گرفتیم زیر درخت کُنار جلوی خانه. مردم با جیغ و داد از خانهها فرار میکردند. هواپیماها را میدیدیم که دسته دسته میآمدند بالای شهر بمب میریختند و میرفتند بیشتر راهآهن را میزدند. اصلاً بمبهایشان تمامی نداشت. خیلی از همسایهها میدویدند سمت اطراف شهر تعدادیشان توی خیابان زیر درختها و حتی توی جوی فاضلاب پناه میگرفتند. چشمم به آسمان راه آهن بود آتش و دود سیاه و غلیظ آنجا را گرفته بود اکثر اقوام و خانواده خواهرم راهآهن بودند آرام و قرار نداشتم بچه را گذاشتم بغل مادرش و دویدم سمت راهآهن هرکس به طرفی میرفت و توی سر خودش میزد. نرسیده به میدان راهآهن بچههای بسیج راه را بسته بودند گفتند خطر داره لطفاً برگردید. با گریه گفتم: خونهم راه آهنه بذارید برم.
ادامه دارد...
💢 معرفی شهدای واحد طرح و عملیات قرارگاه همیشه پیروز کربلا در دوران دفاع مقدس
#دومین_شهید
🔰 ۲. سردار سرتیپ شهید #حسین_امامی
📌مسئولیتها:
🔺 فرمانده يگان دریایی سپاه آبادان
🔸جانشین فقید معاونت طرح و عملیات قرارگاه لشگری قدس، قرارگاه کربلا و قرارگاه نجف در دوران دفاع مقدس
🔹 معاون امور دریایی قرارگاه نجف
#شهدای_عملیات
زندگینامه شهید👇👇👇
🆔 @shahid_sayafzadeh
🔰 زندگینامه شهید والامقام سردار حسین امامی:
#قسمت_اول:
💢 سردار شهید #حسین_امامی در فروردین ماه ۱۳۳۶ در شهر آبادان در خانوادهای کارگر و مستضعف چشم به جهان گشود. پدرش قباد بازنشسته و مادرش کلثوم نام داشت.(شادی روحشان صلوات)
🔺در اواخر دوره تحصیلات متوسطهاش بود که جهت ادامه تحصیل و اخذ دیپلم راهی آغاز حرکت او به سوی الی ا.. بود. در شهر شیراز با مفاهیم قرآنی و مبانی اسلامی آشنا گردید و با پایان گرفتن تحصیلاتش و گذراندن دوره نظام وظیفه به شهر آبادان باز می گردد که این بازگشت مصادف با اوج انقلاب اسلامی ایران بود.
🔸 بعد از انقلاب، خود را موظف به حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی میدید؛ لذا با پیوستن به کمیتههای انقلاب اسلامی سعی کرد گوشهای از وظایف خود را انجام دهد.
🔹 پس از تشکیل سپاه پاسداران، در آبان ماه ۱۳۵۸ به عضویت سپاه در آمد و مسئولیتهای زیادی به وی داده شد ا اهتمام ویژهای در انجام کامل و متعهدانه در امور محوله داشت.
#ادامه_دارد...
🆔 @Shahid_sayafzadeh
﷽
#اطـلاعـیـــه
🌷۸۹ مین هفته برنامه "قرار بی قرارها"
(روایتگری خاطرات شهدا)
به نیابت از شهدای دفاع مقدس
🔉 راوی : حاج حمید پارسا
🎤 مداح : کربلایی محمودی
📖 به همراه قرائت زیارت عاشورا
📅 پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳
⏰ ساعت ۱۶:۰۰
📍مکان: گلزار شهدای امامزاده طاهر علیه السلام
📸 آلبوم تصاویر سردار شهید #حسین_امامی جانشین معاونت طرح و عملیات قرارگاه قدس، کربلا و نجف و مسئول امور دریایی قرارگاه نجف و سپاه آبادان در دوران دفاع مقدس
#قسمت_اول
🌷در این تصاویر شهیدان:
#عباس_کریمی فرمانده لشگر ۲۷ محمد رسولالله(ص)، #مرتضی_قربانی فرمانده لشگر ویژه ۲۵ کربلا و جانشین وقت قرارگاه کربلا، شهید #محسن_دین_شعاری مسئول واحد تخريب لشگر ۲۷، #غلامرضا_محرابی مسئول معاونت اطلاعاتعملیات قرارگاه کربلا، شهید #کاظم_نجفی_رستگار فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا و شهید حسین امامی جانشین واحد طرح و عملیات #قرارگاه_کربلا در تصاویر حضور دارند.
🆔 @shahid_sayafzadeh
52.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽فیلم/
🇮🇷 سفر یک روزه عبداللهی استاندار البرز، با همراهی سردار حیدرنیا فرمانده سپاه امام حسن مجتبی (ع) و شهرداران کرج، فردیس، گرمدره به منظور بازدید و افتتاح اردوگاه شهید باکری در خرمشهر
#سردارحیدرنیا #ادارات_استان_البرز
#خبرگزاری_بسیج_البرز
🌐 @basijalborz110