eitaa logo
انجمن راویان فتح البرز
282 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4.2هزار ویدیو
335 فایل
فعال در عرصه روایتگری و راهیان نور ارتباط با ادمین @saleh425
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙شهید به روایت سردار غلامپور: : 🔰 ویژگی‌های برجسته‌اش نظم کم‌نظیر، جدیت در کار، فعالیت فراوان و ذکاوت او بود. در همان زمان‌ها، من و سردار به‌عنوان جانشین قرارگاه کنار هم کار می‌کردیم. ویژگی‌های غلام‌عباس کنار تقوایی که در رفتار و کردارش دیده می‌شد توجه همه به‌ویژه مرتضی را جلب کرد. این رفتارها بود که کم‌کم غلام‌عباس را یارِ همراه و مورد مشورت مرتضی کرد، مرتضایی که خودش یک فرمانده تمام‌عیار بود. ⭕️ جبهه غرب و کردستان، مشکلات زیادی داشت. سردی هوای منطقه و صعب‌العبور بودن جاده‌های مناطق جنگی غرب، کسی را به‌سمت خودش نمی‌کشید. به‌علاوه، خیلی‌ها به‌دلیل اهمیت نبرد در جنوب، به جبهه غرب علاقه‌ای نشان نمی‌دادند ولی اینها هیچ تأثیری در غلام‌عباس نداشت. دیدگاه شاخص و بارز او «عمل به تکلیف و رضایت به انجام صحیح وظایف» بود. 🔶️اما غلام‌عباس برای همیشه در غرب نماند و ضرورت جنگ ایجاب کرد که او در آستانه عملیات بدر، به‌عنوان مسئول نیروهای پیش‌قراول برای بررسی‌های ابتدایی، از قرارگاه کربلا به جنوب بیاید. در جنوب تیم‌هایی برای طراحی و آماده‌سازی‌ عملیات شکل گرفته بود. غلام‌عباس هم در یکی از این تیم‌ها مستقر شد و فعالیت‌هایش را طبق دستورات فرماندهی، شروع کرد. در همان ایام، غلام‌عباس پدر شده بود و دختری به‌نام فاطمه داشت. وجود فرزندی که تازه متولد شده بود، قابلیت این را داشت که دل خیلی‌ها را بلرزاند و گام‌های بسیاری را در این مسیر پرخطر سست کند، اما غلام‌عباس کسی نبود که هیچ چیز مانع از پیشقدمی‌اش در میدان‌های سخت باشد... ... 🆔️ @shahid_sayafzadeh
🎙روایت سردار سرتیپ پاسدار حاج فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس از سردار شهید : : 🔸️با نزدیک شدن عملیات بدر، روزها و شب‌های متوالی می‌شد که غلام‌عباس نمی‌خوابید. پوتین‌های غلام‌عباس همیشه مایه شوخی و خنده بچه‌ها بود. من به او می‌گفتم: غلام‌عباس! اینها جورابه یا پوتین؟! پوتینش آن‌قدر کهنه بود که شُل و بی‌قواره شده بود. آن را دستش می‌گرفت و مثل جوراب می‌کشیدش به پا. خیلی اصرار می‌کردیم، اما او حاضر نبود یک پوتین نو از تدارکات بگیرد. سادگی و کم‌خواهی در غلام‌عباس غوغا می‌کرد. با این حال، رفتارش نسبت به قبل شوخ‌طبع‌تر شده بود و هربار با شوخی و خنده از انجام این کار شانه خالی می‌کرد. غلام‌عباس در این حال و هواها نبود و کم‌کم داشت توان‌ خودش را در حد یک فرمانده لایق و باتجربه نظامی نشان می‌داد. ⭕️ عملیات بدر ناکامی‌هایی هم داشت. ناکامی‌ها موجب شده بود جاده خندق به‌طول ۱۴ کیلومتر به‌عنوان تنها خشکیِ به دست آمده، در تصرف نیرو‌های ما باقی بماند، ۱۴ کیلومتر که به‌صورت آنتنی در میانه مواضع دشمن فرو رفته بود و پدافندش خیلی دشوار بود. ما حتی نمی‌توانستیم شهدا و مجروحان‌مان را تخلیه کنیم. تخلیه فقط در تاریکی شب ممکن بود، آن هم نه توسط خودروها بلکه توسط خودِ بچه‌ها که خطر می‌کردند و با استفاده از تاریکی شب می‌رفتند روی جاده و شهدا و مجروحان را می‌کشیدند عقب. حالا در چنین شرایط دشواری، فرماندهی این خط و پدافند آن به‌عهده غلام‌عباس بود. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
👈👈👈 : 🔰دشمن در تمام مدت فعال بود و خودش را به آب و آتش می‌زد تا جاده را بگیرد و نیروهای ما را مجبور به عقب‌نشینی کند. شرایط جاده خوب نبود و ظرفیت و قابلیت مستقرشدن تعداد زیاد نیروها را نداشت و تلاش عراقی‌ها هم‌چنان روی جاده ادامه داشت. اقدامات جنگ الکترونیک برای قطع ارتباط بی‌سیمی، آتش مداوم برای منع رفت و آمد نیروهای ما و بمباران بی‌وقفه، پدافند جاده را خیلی سخت می‌کرد. در بحبوحه این همه دشواری‌ اما، در چهره غلام‌عباس ردی از فشار مشکلات دیده نمی‌شد. با این حال، او در تمام مدتِ ارائه گزارش به قرارگاه خاتم و زمانی ‌که با سردار رشید صحبت می‌کرد، سرش پایین بود و از مشکلات و محدودیت‌ها و سختی‌های کار می‌گفت، مثل اینکه از گفتن سختی‌ها خجالت می‌کشید. 🔷️با ایستادگی بچه‌ها و تلاش زیاد، بالاخره آن جاده تثبیت شد و معبری شد برای حرکت‌های بعدی رزمندگان در عملیات‌های دیگر. این اقدام، کار مهمی بود که نقش غلام‌عباس و شخصیت محکم او را برجسته‌تر ‌می‌کرد. با این همه، غلام‌عباس در جنوب نماند و به غرب برگشت ولی والفجر۸ در سال ۱۳۶۴ دوباره او را به جنوب کشاند. او به‌همراه تعدادی از برادران قرارگاه، مجدداً‌ از کردستان به اروندکنار آمد و مشغول آماده‌سازی منطقه برای عملیات والفجر۸ شد. یکی از ویژگی‌های خوب غلام‌عباس توجه زیادی بود که به آموزش‌ نیروهایش می‌کرد. این توجه را می‌شد در تذکرهای مداوم و دقیقی دید که هم در آموزش و هم در عمل و در صحنه‌های واقعی به بچه‌هایش می‌داد. غلام‌عباس برای آماده‌سازی محیط و آموزش نیروها نکات مهمی را به آن‌ها تذکر می‌داد. با اینکه سرش خیلی شلوغ بود و کار داشت و مدام مشغول عملیات‌های نظامی بود ولی از مطالعات عقیدتی و معارفی هم غافل نمی‌شد. او تا آخر، شخصیتش را که شبیه یک طلبه علوم دینی بود، حفظ کرد. 🟣 عملیات والفجر۸ شروع شد، عملیاتی که با همه دشواری‌ها ما را به فتح‌الفتوحی کم‌نظیر رساند. غلام‌عباس که حالا به‌عنوان جانشین فرمانده عملیات قرارگاه شناخته می‌شد، مثل یک فرمانده باتجربه طرف مشورت لشکرها و تیپ‌های عملیاتی قرار می‌گرفت. با اینکه تصرفات رزمندگان ما در فاو تثبیت شده بود، اما عراقی‌ها در قسمتی از جاده استراتژیک فاو ــ بصره خودشان را به مواضع ما نزدیک کرده بودند و به‌شدت آن را تقویت می‌کردند. موضع دشمن خیلی وسیع نبود ولی برای آینده، یک تهدید جدی به حساب می‌آمد. فرماندهی قرارگاه به این نتیجه رسید که این منطقه باید از تصرف دشمن خارج شود چون ممکن بود خیلی زود به جای پایی برای شکستن خطوط خودی تبدیل شود. 🟠سردار پس از عملیات بدر و پیش از عملیات والفجر۸، فرمانده لشکر ۲۵ کربلا شده بود و در این فاصله، یک نقشه اساسی برای غلام‌عباس داشت. مرتضی تصمیم گرفته بود غلام‌عباس را معاون فرماندهی عملیات لشکر ۲۵ کند. غلام‌عباس هم غیر از پذیرش این مسئولیت چاره‌ای نداشت. در این شرایط، مأموریتی به قرارگاه واگذار شد و مسئولیت غلام‌عباس، آغاز همکاری در یک عملیات بود برای برداشتن فشاری که عراقی‌ها از موضع خودشان روی بچه‌های ما گذاشته بودند. بررسی‌هایی صورت گرفت و قرار شد کار در یک شبی انجام بگیرد و حتماً هم به نتیجه برسد... ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
⭕️ زندگانی شهید از دیدگاه همسرش: 🔰شهید حسینی نسبت به جبهه و جنگ مسئولیت زیادی را حس می‌کرد و دوست داشت که همیشه به انقلاب و جنگ کمک کند و این مسئله را یکی از وظایف خود می‌دانست، وظیفه‌ای شرعی که تمام تلاش و زندگی‌اش را صرف انجام دادن آن می‌کرد. حتی در مراسم ازدواج این مسئله را عنوان کرد و گفت که هیچ چیز نمی تواند مانع رفتن من به جبهه شود. 🔸من به دنبال یک مکمل هستم که مرا برای رسیدن به هدفم(الله) کمک کند صرفا نه یک عامل بازدارنده... 🔺شهید غلام‌عباس اخلاقی بسیار نیکو داشت، بسیار کم حرف بود و تبسم بر لب داشت. در او جز پاکی واخلاص چیزی نمی دیدی؛ غلامعباس فردی بسیار ساده و بی تجمل بود چه در ظاهـــــــــر و چه در باطن و دوست داشت که زندگی را از همان ابتدا با سادگی و دور از رنگ و ریا آغاز کند به همین دلیل مراسم ازدواج ایشان بسیار ساده برگزار شد. 🔹ایشان بسیار صبور و با استقامت بود و در مقابل مصائب و مشکلاتی که با آن مواجه می‌شدند با متانت برخورد می‌کردند و همیشه از آرامش خاصی برخوردار بودند؛ انگار که خداوند سکینه الهی را به او عطا کرده باشد. 🆔 @shahid_sayafzadeh
⭕️ زندگانی شهید از دیدگاه همسرش: : 🔸شهید حسینی هرگز از مناجات و راز و نیاز با معبود خسته نمی شد. بسیاری از شب‌ها در جهت سرکوب هواهای نفسانی نیمه های شب برمی‌خواست و به نماز شب مشغول می‌شد و در این راز و نیاز شبانه چنان می‌گریست که با صدای گریه او اهل خانه از خواب بیدار می‌شدند. 🔅 بعضی از شب‌ها که توفیق خواندن نماز شب را پیدا نمی‌کرد قضای آن‌را صبح بجا می‌آورد. همیشه وضو داشت، به قرآن و دعا عشق می‌ورزید و بسیار پایبند به مسائل و احکام شرع بود. 📌 وی مطالعه کتاب‌های اخلاقی و سیاسی عقیدتی را بسیار دوست می‌داشت و در هر فرصتی که بدست می‌آورد از آن غافل نمی شد. نمازهای خود را اول وقت در مسجد می‌خواند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📌بعضی از سفارشات شهید به همسرش: : 🕊 بسم الله الرحمن الرحیم ((الحمد الله الذي هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدی لــــــــــولا أن هدانا لله )) 🌿 سپاس و ستایش خدایی را که ما را هدایت کرد که اگر هدایت نمی‌کرد هدایت نمی یافتیم. 🌹 امیدوارم با برخورداری از نعمت سلامتی جسم، راحتی روان، تفکر ایمان روزافزون، توکل مطلق، احساس حضور دائم واجب الوجود، مسیر سیر و سلوک پیش گرفته و در طریق الى الله حجاب‌ها را کناره گذارده و راه کمال پیموده و بمانند آیه شریفه "والسابقون السابقون اولئک المقربون" در جهت خداگونه شدن از سبقت گیرندگان باشی انشاء الله. 🍃 این دعای خیرم بود برای تو و می‌خواهم با سلامتی نسبی و خوشی‌های زودگذر در این دنیای کوچک و محدود زندگی در دنیای نا محدود و بی انتهای دیگری را در جنب خدا، در کنار اولیاء صالحين و شهداء و مؤمنين و عرفا داشته باشی. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📌بعضی از سفارشات شهید به همسرش: : 🔺 من امیدوارم با توکل و توسل به پروردگار بزرگ، با روحیه‌‌ای قوى و عزمی راسخ و اراده‌ای پولادین همانند یک شیر زن شیعه، پیرو حضرت فاطمه و زينب(سلام الله علیها) مشکلات و سختی زندگی را به‌عنوان یک امتحان و آزمایش الهی و وسیله‌ای در جهت سنجش ایمانی، تقوا و معرفت نسبت به حق بنگری و با صبر و استقامتی زینب وار و ایمانی فاطمه وار مسائل و مشکلات موجود در زندگی را حل کرده و بر آن‌ها چیره گردیده و با توان و قوت بیشتر با دیو سیاه یاس ترس، ضعف، نا امیدی مبارزه کرده و با چنگ زدن به ریسمان الهی آن‌ها را نابوده کرده و سرافراز در مقابل حضرت مهدی امام زمان(عج) به راه خود ادامه دهی. ⭕️ هر دو باید تلاش کنیم که عمل خود را در راه خدا خالص کنیم تا شاید مورد رضای خدا قرار گیریم و خسارت دیده در دنیا و آخرت نباشیم و در این مسیر فرزندانت را همچون علی(ع) و فاطمه(س) تربیت کرده و رسالت الهی خود را انجام بدهی. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
📌بعضی از سفارشات شهید به همسرش: : 🔻من در این مدت، در جبهه به یقین رسیده‌ام که اگر خدا نخواهد هیچ برگی از درخت نمی‌ریزد، پس راضی باش به رضای خدا و هر چه از سوی او پیش آمد شكر كن و مصلحت خدا را چنین بدان. 🔹 آری این نوشتن‌ها و گفتن‌ها تنهایی مفهومی ندارد مگر آن‌که عمل شود. پس در این لحظه هم من که افتخار همسری ایشان را داشتم و هم شما دوستان و اهل فامیل و تمام کسانی که حتی به انداره یکی دو کلمه با ایشان صحبت کرده‌اند و ایشان را می شناختند در برابر خدا مسئولم که بار این رسالت بسیار سنگین است و باید پیام رسان خون شهدای به خون خفته باشیم. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🔰 زندگی‌نامه شهید والامقام سردار حسین امامی: : 💢 سردار شهید در فروردین ماه ۱۳۳۶ در شهر آبادان در خانواده‌ای کارگر و مستضعف چشم به جهان گشود. پدرش قباد بازنشسته و مادرش کلثوم نام داشت.(شادی روحشان صلوات) 🔺در اواخر دوره تحصیلات متوسطه‌اش بود که جهت ادامه تحصیل و اخذ دیپلم راهی آغاز حرکت او به سوی الی ا.. بود. در شهر شیراز با مفاهیم قرآنی و مبانی اسلامی آشنا گردید و با پایان گرفتن تحصیلاتش و گذراندن دوره نظام وظیفه به شهر آبادان باز می گردد که این بازگشت مصادف با اوج انقلاب اسلامی ایران بود. 🔸 بعد از انقلاب، خود را موظف به حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی می‌دید؛ لذا با پیوستن به کمیته‌های انقلاب اسلامی سعی کرد گوشه‌ای از وظایف خود را انجام دهد. 🔹 پس از تشکیل سپاه پاسداران، در آبا‌‌‌ن ماه ۱۳۵۸ به عضویت سپاه در آمد و مسئولیت‌های زیادی به وی داده شد ا اهتمام ویژه‌ای در انجام کامل و متعهدانه در امور محوله داشت. ... 🆔 @Shahid_sayafzadeh
🔰 زندگی‌نامه شهید والامقام سردار حسین امامی: : 📍شهید در خرداد ماه ۱۳۵۹ در سن ۲۳ سالگی ازدواج کرد و همراه با مبارزه و جهاد علیه دشمن دین خود را کامل نمود و زندگی مشترکش را شروع کرد. 🔅هنوز مدت زیادی از عضویت او در سپاه نگذشته بود که فعالیت رژیم بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی شدت گرفت. این فعالیت‌ها توسط عناصر نفوذی و قدرت‌های استکباری حمایت می‌شد. ✅ سپاه که مقابله با این فتنه‌ها را مهمترین وظیفه خود می دانست تصمیم به تشکیل یگان دریایی گرفت و حسین را مسئول این یگان انتخاب کردند. شهید امامی که ۱۰ روز بیشتر نبود ازدواج کرده بود برای آموزش افراد یگان تازه تاسیس یگان دریایی به رامسر رفت و دو هفته آن‌جا ماند. 💢 با گذشت مدتی کوتاه، با شجاعت حسین و برادران هم‌رزم دیگر ایشان موفق به دستگیری دو باند خرابکار با وسائل همراه‌شان که در حال ورود به خاک ایران بودند شدند که علاوه بر خنثی شدن عملیات خرابکاری، اطلاعات بسیاری از حرکات و ترددهای ضد انقلاب بدست آوردند که نقش عمده در شیوه‌ی دستگیری این دو باند خرابکار را شهید حسین امامی طراحی کرده بود و با همت و یاری برادران همرزم دیگر به اجرا درآمد و موفق شدند. 🔸این عملیات چنان موفقیت آمیز بود که همه دست اندر کاران بفکر تقویت این یگان تازه تاسیس افتادند. به دنبال این عملیات چندین ماموریت کشف و دستگیری ارزهای عمده و طلاهای زیادی که در شرف خروج از مرز بود انجام شد که از طرف دستگاه‌های قضایی علاوه بر تشویق جوائز عمده‌ای نیز برای شهید حسین امامی و دیگر همرزمان ایشان در نظر گرفته شده بود که هیچ‌یک نپذیرفتند و همگی امید داشتند که کارهایشان و خدماتشان مورد قبول حضرت حق تعالی قرار گیرد و لیاقت پاداش را از دست خودش داشته باشند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🔰 زندگی‌نامه شهید والامقام سردار : : 🔰 با شعله ور شدن آتش جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حسین و برادرش داوطلب شدند که در واحد های عملیاتی سپاه که آن‌روزها مشغول جنگ بود درجبهه‌های خرمشهر خدمت کنند. 🔺شهید حسین امامی با توجه به اینکه در گذشته آموزش عملی جنگ را با نیروهای ضد انقلاب و نیروهای عراق طی کرده بود توانست به عنوان موثر ترین نیروهای یگان عملیات در اصلی ترین ماموریت‌ها شرکت نمایند تا اینکه در یکی از ماموریت‌ها در مهر ماه ۱۳۵۹ در خرمشهر که به وی محول شده بود برای نجات یکی از برادران ارتشی که مجروح شده بود و احتیاج به کمک داشت جلو رفته و خود حسین هم به شدت از ناحیه پا مجروح شد؛ زیرا روی مین رفته بود و با سعی فراوان پزشکان از قطع شدن پایش جلوگیری کردند. 🔸 با این حال عصب پایش قطع شد. شهید امامی دوران نقاهت بیماری را می گذراند که خبر شهادت برادرش حمید امامی را شنید و بدین ترتیب حسین مصمم‌تر از قبل و با اینکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود با انرژی به جبهه های حق علیه باطل بازگشت. 🔹 وقتی به آبادان بازگشت آن شهر تقریباً به محاصره دشمنان در آمده بود لذا طی زمانی کوتاه با جمع آوری باقی‌مانده وسایلی که کنار اروند رود در دید دشمن مانده بود و عقب کشیدن و آماده کارکردن آن‌ها توانستند تدارکات لازم را از طریق آب انجام دهند و کلیه تدارکات و ترابری مهمات و نیرو را در بین آبادان و ماهشهر به عهده بگیرند و با موفقیت کامل این امر خطیر را که خود گامی در جهت شکستن حصر آبادان(به فرمان امام راحل) بود به انجام برسانند. ... 🆔 @shahid_sayafzadeh
🌹🍁🌷🍁🍁🌷🌹🍁🌷 🌹🍁 اتفاقات رو 15 تیرماه 66 در عملیات روزی که فرمانده ✍️✍️✍️ راوی بالاخره ماموریت جدید به ما ابلاغ شد و هم که در جریان از شب قبل رو هدایت میکرد در کنار ما قرار گرفت. شهید سید محمد همزمان هم جانشین تیپ کربلا بود و هم فرماندهی گردان تخریب را به عهده داشت بعد از ابلاغ ماموریت با مجموعه فرماندهان مشورت کردیم . اون ها نظرشون این بود که ما وارد عمل نشویم . برادر راستگو فرمانده (س) گفت چون باید در روز و در روشنی هوا به دشمن حمله کنیم و دشمن روی بچه ها دید تیر دارد تلفات بالا خواهد رفت و در نهایت تدبیرش این شد که یک گروهان از گردان حضرت زینب(س) به خط بزند. ما در قرارگاه تاکتیکی تیپ مشغول هماهنگی ها اولیه بودیم که از راه رسید. ایشون پاسدار بود که از تهران به کمک ما اومده بود و من هم از ایشون خواستم که در همین قرارگاه به عنوان جانشین سوم ما باشد . ایشون با شهید مجید داوودی گرم گفتگو بود که از ارتفاع رو بروکه نام داشت یک گلوله مستقیم تانک به سمت قرارگاه ما شلیک شد. و درست گلوله وسط قرارگاه به زمین خورد. موج انفجار 10 ، 15 متر من رو پرت کردو از ناحیه دست و صورت و سر مجروح شدم . حسن رضایی که تازه همون صبح از راه رسیده بود شهید شد. زخم سر و صورتم خونریزی داشت و چاره ای نبود بچه ها من رو اورژانس بردند و اونجا زخم ها رو بستند و جلوی خونریزی گرفته شد. خون زیادی از من رفته بود و دیگه رمقی نداشتم. من رو بردند قرارگاه تا قدری استراحت کنم. می خواستم چرتی بزنم که آقای فضلی فرمانده لشگر پشت بی سیم اعلام کرد.. همه از جمله برادر خادم باید بیایند شخصا به خط بزنند و اسم آورد که ، ، و باید در روز بروند و نیروهایشان به خط بزنند .. 🍁✨ @alvaresinchnnel