j ta, [۱۵.۰۸.۲۳ ۱۱:۵۸]
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
#معبر_برگشت
#عملیات_عاشورای_3
بامداد 25 مرداد1364
منطقه عملیات فکه
✍️✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
3️⃣ #قسمت_سوم
حدود ساعت دو نیم بود که ارتباط برقرار شد و گفتن کارو شروع کنید. قرار بود ما معبر رو باز کنیم و بچه های آموزش نظامی رو عبور بدیم و اونها خود رو به سنگرهای اجتماعی و به تیربارهای سنگین دشمن برسونند و با تیربار و آرپی جی سنگرها رو خاموش کنند و با گردانها که روی سایر تپه ها عمل کرده بودند الحاق برقرار کنند و از معبرما به عنوان #معبر_بازگشت استفاده شود .
چون مسیر در نظر گرفته شده از داخل شیار بود و اگردشمن آتش میریخت تلفات کمتری داشت. #شهید_مهدی_فرد از شیار بالا رفت و پشت سرش برادرسلیمانی و بیاتی و من هم پشت سر او از شیار بالا رفتم و پشت #میدون_مین قرارگرفتیم.
میدونه مین اش خیلی قدیمی بود و احتمال میرفت که مینها با جریان آب جابجا شده باشند لذا باید خیلی دقت میکردیم.
برادر سلیمانی و بیاتی با شهید مهدی فرد از سیم خاردار تک رشته ای اول میدون مین عبور کردند و مینها رو خنثی میکردن.
ردیف اول میدون مین، منور ایتالیایی بود و بعد از اون دو سه نوار مین گوجه ای تا اینکه به سراشیبی که میرسیدیم چندین نوار #مین_والمر بود. اونا رد شدند و من و مولایی پشت سر اونا #طناب_معبر به صورت دو نوار سفید موازی میکشیدیم.
هنوز یک ردیف از مین های والمر خنثی نشده بود که صدای الله اکبر بلند شد و درگیری شروع شد و دشمن شروع کرد به منور زدن و آتیش ریختن. منطقه مثل روز روشن شد. در این گیرو داربود که صدای انفجاری از جلوی ما اومد. ما حواسمون به کارخودمون بود که دیدیم برادر سلیمانی دولا دولا داره عقب میاد تا به ما رسید گفت کار رو ادامه بدید #مهدی_فرد_رفت_رو_مین_والمر. ما معبر رو ادامه دادیم چند قدم جلوتر دیدیم بهرام بیاتی هم غرق خون تو میدون افتاده..
@alvaresinchannel
زمان:
حجم:
2.18M
🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع)
🎤برادر ابوشهاب
#قسمت_سوم
🎙روایت سردار سرتیپ پاسدار حاج #احمد_غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس از سردار شهید #غلامعباس_حسینی:
#قسمت_سوم:
🔸️با نزدیک شدن عملیات بدر، روزها و شبهای متوالی میشد که غلامعباس نمیخوابید. پوتینهای غلامعباس همیشه مایه شوخی و خنده بچهها بود. من به او میگفتم: غلامعباس! اینها جورابه یا پوتین؟! پوتینش آنقدر کهنه بود که شُل و بیقواره شده بود. آن را دستش میگرفت و مثل جوراب میکشیدش به پا. خیلی اصرار میکردیم، اما او حاضر نبود یک پوتین نو از تدارکات بگیرد. سادگی و کمخواهی در غلامعباس غوغا میکرد. با این حال، رفتارش نسبت به قبل شوخطبعتر شده بود و هربار با شوخی و خنده از انجام این کار شانه خالی میکرد. غلامعباس در این حال و هواها نبود و کمکم داشت توان خودش را در حد یک فرمانده لایق و باتجربه نظامی نشان میداد.
⭕️ عملیات بدر ناکامیهایی هم داشت. ناکامیها موجب شده بود جاده خندق بهطول ۱۴ کیلومتر بهعنوان تنها خشکیِ به دست آمده، در تصرف نیروهای ما باقی بماند، ۱۴ کیلومتر که بهصورت آنتنی در میانه مواضع دشمن فرو رفته بود و پدافندش خیلی دشوار بود. ما حتی نمیتوانستیم شهدا و مجروحانمان را تخلیه کنیم. تخلیه فقط در تاریکی شب ممکن بود، آن هم نه توسط خودروها بلکه توسط خودِ بچهها که خطر میکردند و با استفاده از تاریکی شب میرفتند روی جاده و شهدا و مجروحان را میکشیدند عقب. حالا در چنین شرایط دشواری، فرماندهی این خط و پدافند آن بهعهده غلامعباس بود.
#ادامه_دارد...
🆔 @shahid_sayafzadeh
📌بعضی از سفارشات شهید #غلامعباس_حسینی به همسرش:
#قسمت_سوم:
🔻من در این مدت، در جبهه به یقین رسیدهام که اگر خدا نخواهد هیچ برگی از درخت نمیریزد، پس راضی باش به رضای خدا و هر چه از سوی او پیش آمد شكر كن و مصلحت خدا را چنین بدان.
🔹 آری این نوشتنها و گفتنها تنهایی مفهومی ندارد مگر آنکه عمل شود. پس در این لحظه هم من که افتخار همسری ایشان را داشتم و هم شما دوستان و اهل فامیل و تمام کسانی که حتی به انداره یکی دو کلمه با ایشان صحبت کردهاند و ایشان را می شناختند در برابر خدا مسئولم که بار این رسالت بسیار سنگین است و باید پیام رسان خون شهدای به خون خفته باشیم.
#ادامه_دارد...
🆔 @shahid_sayafzadeh
🔰 زندگینامه شهید والامقام سردار #حسین_امامی:
#قسمت_سوم:
🔰 با شعله ور شدن آتش جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، حسین و برادرش #حمید_امامی داوطلب شدند که در واحد های عملیاتی سپاه که آنروزها مشغول جنگ بود درجبهههای خرمشهر خدمت کنند.
🔺شهید حسین امامی با توجه به اینکه در گذشته آموزش عملی جنگ را با نیروهای ضد انقلاب و نیروهای عراق طی کرده بود توانست به عنوان موثر ترین نیروهای یگان عملیات در اصلی ترین ماموریتها شرکت نمایند تا اینکه در یکی از ماموریتها در مهر ماه ۱۳۵۹ در خرمشهر که به وی محول شده بود برای نجات یکی از برادران ارتشی که مجروح شده بود و احتیاج به کمک داشت جلو رفته و خود حسین هم به شدت از ناحیه پا مجروح شد؛ زیرا روی مین رفته بود و با سعی فراوان پزشکان از قطع شدن پایش جلوگیری کردند.
🔸 با این حال عصب پایش قطع شد. شهید امامی دوران نقاهت بیماری را می گذراند که خبر شهادت برادرش حمید امامی را شنید و بدین ترتیب حسین مصممتر از قبل و با اینکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود با انرژی به جبهه های حق علیه باطل بازگشت.
🔹 وقتی به آبادان بازگشت آن شهر تقریباً به محاصره دشمنان در آمده بود لذا طی زمانی کوتاه با جمع آوری باقیمانده وسایلی که کنار اروند رود در دید دشمن مانده بود و عقب کشیدن و آماده کارکردن آنها توانستند تدارکات لازم را از طریق آب انجام دهند و کلیه تدارکات و ترابری مهمات و نیرو را در بین آبادان و ماهشهر به عهده بگیرند و با موفقیت کامل این امر خطیر را که خود گامی در جهت شکستن حصر آبادان(به فرمان امام راحل) بود به انجام برسانند.
#ادامه_دارد...
🆔 @shahid_sayafzadeh
زمان:
حجم:
2.18M
🎙 تشریح عملیات محرم از زبان یکی از فرماندهان لشکر امام حسین(ع)
🎤برادر ابوشهاب
#قسمت_سوم